پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۴
فكر مي‌كنيد پانصد هزار نفر را با سواد كردن كار آساني است/ عبدالحسین زرین‌کوب برای او چه نوشت؟

امروز 11 اردیبهشت‌ماه، چهار سال از درگذشت زنده‌یاد محمدبهمن‌بیگی می‌گذرد. کسی که هیچ‌گاه از سوادآموزی به عشایر ناامید نشد تا این‌که به بنيانگذار آموزش و پرورش عشايري در ايران نامور شد. خود او در سال‌هاي پاياني زندگي مي‌گفت: «فكر مي‌كنيد پانصد هزار نفر را با سواد كردن كار آساني بود؟ من به اين كار افتخار مي‌كنم.»

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، انتشارات نویدشیراز کتاب‌های زنده یاد محمد بهمن‌بیگی، بنيانگذار آموزش و پرورش عشايري در ايران را به بیست‌وهفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران آورده است. «بخارای من، ایل من»، «به اجاقت قسم» و «اگر قره قاچ نبود» کتاب‌هایی است که علی نویدگویی، مدیر انتشارات نویدشیراز پیش‌بینی می‌کند با استقبال مخاطبان مواجه شود. 

نام بهمن‌بیگی و کوشش‌ها و دشواری‌هایی که در راه آموزش و پرورش تحمل کرد باعث شد تا به خاطرات دو تن از افراد صاحب‌نامی بپردازیم که تلاش‌های او را از نزدیک مشاهده کرده و بردباری و شکیبایی او را در راه آموزش به فرزندان ایران زمین درک کرده‌اند. 

زنده‌یاد عبدالحسین زرین‌کوب در یادداشتی به مناسبت نوروز 1375 برای بهمن‌بیگی می‌نویسد: 

«دست عزیزت مریزاد. خاطرت شاد و خوش باد!
آقای بهمن بیگی بسیار گرامی
اگر قره قاج نبود، من و بسیاری دیگر از لذت خواندن این خاطرات دلکش و شیرین محروم می‌ماندیم. خوب شد که این قره قاج پربرکت فیضی هم به قلمرو نثر فارسی رساند. کیف کردم، نشئه شدم و راست راستی لذت بردم.
هرگز فکر نمی‌کردم در معیشت شاد و آزاد شبانکارگی این همه رنج و بلا با این همه لطف وصفا همراه است. بارها در کوچ ایل با شما همراه شدم و بارها در آن مدارس عشایری نکته‌ها آموختم. اگر قره قاج نبود یک همچو تصویر زیبا و ماندنی از زندگی عشایر فارس باقی نمی‌ماند.
باید از قره قاج ممنون بود که یک چنین نویسنده هوشمند افسون کاری را به ایران برگردانده. اگر قره قاج نبود جای چه چیزهای خوبی که خالی بود.
سال نو بر بهمن بیگی عزیز و بر عزیزان مبارک باد. خوب شد که قره قاج بود، راستی خوب شد که قره قاج بود!
با سلام و درود عبدالحسین زرین کوب
تهران ۱۰ فروردین ۱۳۷۵» 

علي ميرزايي، مدير مجله «نگاه نو» نیز در یکی از شماره‌های نگاه نو درباره بهمن‌بیگی می‌‌نویسد: «به همراه دوستانم، از تهران راهي اصفهان شدیم تا از آنجا به ميان كودكان عشايري برویم و دريابیم كه بهمن بيگي چگونه آن‌ها را آموزش داده است. آموزگار عشاير درباره كارش توضيح مي‌دهد و مي‌گويد: هر چه مي‌خواهيد از دانش‌آموزان بپرسيد. بي مقدمه و ناگهاني از بچه‌ها مي‌پرسیم: «كي مي‌تونه يك غزل از حافظ بخونه؟» همه دانش‌آموزان دستان‌شان را بلند مي‌كنند و فرياد مي‌زنند: من، من، من... يكي را انتخاب مي‌كنم و مي‌گويم: «بخوان». دختري است كه 8 - 9 ساله به نظر مي‌آيد. از جايش بلند مي‌شود و شروع مي‌كند به خواندن: «تاب بنفشه مي‌دهد طره مشك ساي تو / پرده غنچه مي‌درد خنده دلگشاي تو...». اشك به چشمانم مي‌آيد. من اين غزل را خيلي دوست دارم و اين دختر، ميان اين بيابان و باد و خاك، همان را مي‌خواند ... كار را سخت مي‌كنم و از دانش‌آموزان مي‌پرسم: كدام يك از شما ناصرخسرو را مي‌شناسيد؟ دانش‌آموزان باز فرياد مي‌زنند كه: من، من، من ... باور نمي‌كنم. يكي از دانش‌آموزان را انتخاب مي‌كنم و مي‌گويم شعري از ناصرخسرو را بخواند. شروع مي‌كند: « بگذر اي باد دل افروز خراساني/ بر يكي مانده به يمگان دره زنداني ...». اي واي؛ كدام يك از شما نيما يوشيج را مي‌شناسد؟ باز هم فريادهاي من، من، من... يكي را انتخاب مي‌كنم. بر مي‌خيزد و شروع مي‌كند: «مي‌تراود مهتاب / مي‌درخشد شب تاب / نيست يك دم شكند خواب به چشم من و ليك/ غم اين خفته چند / خواب در چشم ترم مي‌شكند ...». با خودم مي‌گويم: در كدام كلاس درس دانشگاه مي‌تواني حاضر شوي و بپرسي كه كدام دانشجو شعري از حافظ، ناصرخسرو ، نيما مي‌داند و همه بدانند؟ گيج شده بودم... اين گوشه‌اي است از كار محمد بهمن‌بيگي، بنيانگذار آموزش عشايري ايران ...» 

بهمن‌بيگي سال 1299 در خانواده‌اي از تيره بهمن بيگلو ايل قشقايي و به هنگام كوچ ديده به جهان گشوده بود. 10 ساله بود كه به همراه پدر و مادر، به ناچار از ايل جدا شد و به تهران آمد. آرام آرام درس خواند و به دانشكده حقوق رفت و دوره كارشناسي حقوق را در سال 1321 به پايان برد. او دارنده جايزه بین‌المللی يونسكو در مبارزه با بي سوادي بود. 

يادش گرامي و راهش جاودان باد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها