تاریخ چاپ در ایران به پنج قرن پیش از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی و مهرهای سلطنتی میرسد که برای تایید احکام و فرمانهای حکومتی از چاپ استفاده میکردند. ورود واژه چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و زمان سلطنت گیخاتوخان، پسر اباقاخان مغول (۶۹۰-۶۹۴ق) نسبت میدهند و آن مربوط به پولهای کاغذی بوده که به آن «چاو» یا «کا او» (cao) میگفتند. با اين همه، اطلاعاتي كه در حوزه چاپ و تاريخ پيدايش و تطور آن در ايران وجود دارد، اطلاعاتي جسته و گريخته است كه به صورت متمركز و جامع در منابع تاريخي ما يافت نميشود.
«ناشناخته ماندن» و «مغفول ماندن» حوزه تاريخ چاپ در ايران، نكتهاي است كه بسياري از پژوهشگران و متخصصان اين حوزه به آن اذعان دارند. در همين زمینه، سراغ مجيد غلاميجليسه، پژوهشگر و متخصص تاريخ چاپ رفتيم كه سالها در اين حوزه تحقيق و پژوهش كرده و اطلاعات ارزشمند و تاريخي بسياري را به چاپ رسانده است.
* شما به عنوان كسي كه سالها در حوزه چاپ و كتابهاي چاپ سنگي و سربي تحقيق كردهايد، لطفا در ابتدا درباره تاريخ چاپ و موقعيت كنوني آن در ايران بگویید؟ آيا وضعيت آن نسبت به گذشته تغييري كرده و به طور كلي ارزيابي شما از اين حوزه در ايران چیست؟
در سالهاي اخير شاهد آن هستيم كه نگاه ويژهاي از سوي پژوهشگران عرصههاي مختلف به حوزه چاپ و تاريخ آن شده است چرا كه جريان فكري، پژوهشي و تحقيقي ما در دانشگاهها، حوزهها و ساير مراكز علمي مانند دايرهالمعارفها و موسسههای پژوهشي به اين نتيجه رسيدهاند كه اين بخش از تاريخ ايران بسيار مهم است و بايد به عنوان يك مستند تاريخي به آن توجه شود. اين در حالي است كه جامعه هنري و پژوهشگران عرصه هنر نيز، اين اواخر بسيار به آن توجه داشتهاند و جاي بسي خوشحالي است كه امروزه بسياري از پاياننامهها در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا با موضوع و زير موضوعهای «چاپ سنگي و سربي» در حال انجام است. در حاليكه در دهههاي 70 و ابتداي دهه 80 در پاياننامهها به اين موضوعها توجهي نميشد. تا پیش از دهه 80، عموم پژوهشهايي كه در حوزه تاريخ چاپ انجام ميشد، يا به قبل از انقلاب مربوط ميشد يا مختص مستشرقان بود.
حتي بعد از انقلاب هم، فعاليت و تمركز بر تاريخ و هنر چاپ نداشتيم اما خوشبختانه در طي دهه اخير، تحولات زيادي در اين حوزه صورت گرفته است. به طوريكه امروز، دانشگاههاي معتبر علمي ما هم به عنوان يك موضوع قابل توجه به آن نگاه و در اين حوزه سرمايهگذاري و برنامهريزي ميكنند. به طور كلي ميتوان گفت روند رو به رشدي در سطح دانشگاهها براي توجه بيشتر دانشجويان و علاقهمندان اين عرصه فراهم شده است.
اين موضوع، نويد خوبي به سطح جامعه علمي ما ميدهد؛ به طوريكه ميتوانيم شاهد اين موضوع باشيم كه طي دهههاي اخير، آمار توليد مقاله در اين حوزه 5 تا 6 برابر نسبت به دهههاي اواخر دهه 80 افزايش يافته است اما نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد، آن است كه در روند ايجاد اين حركت، ضعفهاي عمدهاي هم به چشم ميخورد كه نبايد از دید پژوهشگران و مديران فرهنگي ما دور بماند و آن اين است كه متاسفانه پژوهشگران و محققان عادت دارند خود را به مطالعات كتابخانهاي محدود كنند و به تحقيقات ميداني روی نميآورند. يعني دانشجو ترجيح ميدهد در منزل يا كتابخانه دانشگاه بنشيند و از منابع محدودي كه در دسترس است، استفاده كند. اين در حالي است كه با توجه به اينكه در اين حوزه، ناشناختههاي بسياري وجود دارد، منابع توليد شده در اين حوزه بسيار كم است و نميتوان به اين منابع محدود اكتفا كرد.
بنابراين توصيه ميكنم اگر قرار است كار جدي و عميقي در اين زمينه صورت بگيرد و پژوهش نويني ارايه شود، پژوهشگران ما در اين عرصه، مستقيم با مخازن كتابهاي سنگي و سربي در ارتباط باشند و سعي كنند از اصل اینگونه آثار بهره ببرند.
با توجه به توضيحات شما، پيداست كه اين حوزه در ايران مورد بيمهري قرار گرفته و به آن توجه كافي نشده است. با اين حال، از نظر شما، اولويتهايي كه بايد در اين حوزه به آن پرداخته شود، چيست؟
به طور قطع، در كشور ما اولويت آن است كه كتابخانههاي ما در سطح كلان، بهویژه كتابخانه ملي بايد اول ارادهاي قوي براي ديجيتالسازي منابع و بعد براي فهرستنويسي منابع به صورت همزمان داشته باشند و در نهايت براي اطلاعرساني آنها تلاش كنند تا اينكه پژوهشگران استفاده از اين منابع برايشان آسان شود.
متاسفانه در حال حاضر، در چرخه پژوهشي اين خلا را داريم كه كتابخانهها ابا دارند منابع اطلاعاتي خود را به راحتي در اختيار پژوهشگران قرار دهند، اين خود محدوديت و مانعي براي پيشرفت در حوزههاي پژوهشي در اين زمينه ميشود؛ اينكه مثلا كتابخانهها تعريف ميكنند كه فقط دانشجويان كارشناسي ارشد و دكترا ميتوانند از نسخههاي خطي استفاده يا آن را تصحيح كنند، اشتباه است. اينها همه موانعي است كه بايد از پیش پای علاقهمندان و دانشجويان اين حوزه برداشته شود.
*جناب آقاي جليسه، براي رفع اين محدوديتها چه راهكارهايي پيشنهاد ميكنيد؟ و وظايف نهادهايي مثل كتابخانهها كه در اين زمینه فعاليت ميكنند، چيست؟
به نظر ميرسد، لازمه رفع اين محدوديتها، ايجاد رويكردهاي جديد در اين زمينه است. بدين معني كه ما بايد رو به سوي منابع اطلاعاتي برويم و دسترسي پژوهشگران را در سطح كلان اينترنتي فراهم كنيم چرا كه با فراهم شدن بسترها، دانشجوها و علاقهمندان اين حوزهها، اين اعتماد به نفس را پيدا ميكنند كه موضوع تحقيق، پژوهش و پاياننامههاي خود را اين نوع موضوعها قرار دهند.
اين در حالي است كه بسياري از پژوهشگران اين عرصه به دليل دسترسي سخت و گاه غير ممكن به اين منابع سعي ميكنند سراغ موضوعهای آسانتر بروند. بنابراين، اولويت در اين زمينه، بايد براي نهادهايي چون كتابخانهها باشد كه دسترسي مناسبتر و راحتتري را براي پژوهشگران فراهم كنند.
*شما به عنوان كسي كه سالها درحوزه تاريخ چاپ تحقيق كردهايد و تخصص شما نيز در اين حوزه است، آيا برنامه خاصي تا به حال براي تقويت اين حوزه در نظر داشته يا داريد؟
يكي از برنامههايي كه چند سال پيش براي تقويت و به روز رساني بيشتر اين حوزه در نظر گرفته شد، طرح کلان و جامعي بود که با عنوان «بانك اطلاعات و كتابخانه ديجيتال كتب چاپ سنگي و سربي» در سال 1383 با همكاري ارگانها و نهادهايي كه به نوعي مرتبط با اين حوزه برنامه ریزی شد. در این طرح نهادهایی مانند وزارت ارشاد، كتابخانه ملي و موسسههای پژوهشي مختلفي كه در اين حوزه در حال كار كردن هستند، همکاری داشتند اما متاسفانه با استقبال رو به رو نشد. با این حال اين طرح را رها نكرديم و با وجود نبود حمايتهاي لازم در اين زمينه، توانستيم در سطح كلان و بينالمللي، آن را عملي كنيم.
ماحصل اين طرح، «بانك اطلاعاتي بياض» بود كه در حال حاضر در اينترنت مشغول به فعاليت است كه تقريبا ميتوان گفت، جامعترين و كاملترين بانك اطلاعرساني در حوزه كتب چاپ سنگي و سربي در سرتاسر دنياست. به طوري كه امروزه بسياري از موسسهها و پژوهشگران داخل و خارج از كشور، روزانه از اين اطلاعات استفاده ميكنند . همچنين در كنار آن، سرويس نسخه ديجيتال هم ارايه ميشود؛ يعني ما تنها به جمعآوري اطلاعات بسنده نكردهايم و تصاويري از اين نسخهها هم بر وبسايت نشان داده ميشود. با اين كار ميتوان گفت، يكي از دلايل روند رو به رشد تحقيقات در اين حوزه، همين بانك اطلاعاتي ايجاد شده بود كه دسترسي منابع اطلاعاتي اين حوزه را آسانتر كرده است.
*در حال حاضر، آيا شما كتابي در اين حوزه در دست تاليف يا تصحيح داريد؟
كتابهاي زيادي در اين حوزه در دست تاليف دارم كه در حال حاضر، ميتوانم به انتشار بازنشر نخستين كتاب چاپ سربي كه در ايران به زبان فارسي به چاپ رسيد، اشاره کنم. كتابي با عنوان «رساله جهاديه» نوشته «ميرزا عيسي قايم مقانم فراهاني» كه در سال 1233 ه. ق در شهر تبريز چاپ و منتشر شد.
موضوع اين كتاب، بررسي نظرات فقهي علماي دوره قاجار درباره جهاد است كه هدف از انتشار و چاپ آن، مقابله با حملاتي بود كه در آن دوره روسها در ايران داشتند و اين كتاب که تاثيرات عميقي هم در سطح اجتماعي داشت، نشاندهنده اين واقعيت بود كه عملا كتاب و چاپ ميتواند تاثيرات گستردهاي در ذهن و فكر مردم براي مقابله با انواع تهاجمات فرهنگي و نظامي داشته باشد، به طوريكه اين تاثير به حدي بود كه يك سال بعد يعني در سال 1234 ه.ق باز هم اين رساله منتشر و به چاپ دوم رسيد.
متاسفانه اين رساله تا مدتهاي زيادي در گوشه كتابخانه مفقود بود و كسي اطلاعي از آن نداشت. به طوريكه فقط در منابع تاريخي به اين رساله اشاره شده بود تا اين كه استاد مرحوم ايرج افشار در سال 1356 براي نخستينبار چاپ دوم اين كتاب را به صورت فاكسميله منتشر كرد كه تا آن زمان چاپ نخست آن پيدا نشده بود.
بعدها چاپ اول اين كتاب در كتابخانه ملي شناسايي شد و اين در حالي است كه ما تا چند وقت پيش فكر ميكرديم كه فقط يك نسخه از اين كتاب و اين چاپ وجود دارد اما طي فهرستنويسي كه بنده از كتابخانه مسجد اعظم قم داشتم، نسخه دومي از اين كتاب هم پيدا شد. بدين ترتيب، كتابخانه مسجد اعظم قم و كتابخانه ملي با همكاري موسسه بياض و مشاركت خانه كتاب، اين كتاب را براي بازنشر براي نمايشگاه حاضر كردند و کتاب در آستانه چاپ است.
كتاب ديگري كه مرحله تاليف آن تقريبا به اتمام رسيده، كتابي است با عنوان «اولين تعزيهنامههاي چاپي» كه مشتمل بر 15 عنوان تعزيهنامه در دوره قاجار و پهلوي اول است. اين اثر كه در آن دوره در نسخههاي بسيار كمي به چاپ رسيده بود، بنده پس از تقريبا يك فرایند طولاني 10 ساله، كه تحقيقات گسترده ي روي آن از كتابخانهها و منابع مختلفي در داخل و خارج از ايران انجام دادم، به صورت يكپارچه به اتمام رساندم و اين اثر نيز در آينده نه چندان دور عرضه ميشود.
اين كتاب، منبع بسيار مهمي براي پژوهش در حوزه ادبيات آييني، ادبيات نمايشي و براي تحقيق در حوزه علوم اجتماعي در دوران قاجار و پهلوي است. به علاوه اطلاعات مفيدي را از سابقه مذهبي ايرانيها كه اطلاع كمي در مورد آنها وجود دارد، ارایه ميدهد.
مجيد غلامیجلیسه متولد 1357 و دانشآموخته حوزه علمیه اصفهان و قم در سطوح مقدمات، سطوح و خارج فقه است، پژوهشگر و کتابشناس مرکز احیاء نسخ خطی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم، پژوهشگر کتابخانه محقق طباطبایی در قم، عضو هیات اجرايی کنگره بینالمللی علامه شرفالدین، سردبیر ویژهنامه شرافت دین، سردبیر ویژهنامه کتابخانه دیجیتال نسخ خطی پیام بهارستان، مشاور علمی ویژهنامه کتب چاپ سنگی مجله کتاب ماه کلیات، پژوهشگر نسخ خطی پژوهشگاه عالی تاریخ ایران در فرانسه از جمله فعالیتهای وی در سالهای اخیر است.
«تاريخ چاپ سنگي اصفهان»، «چاووشينامه»، «رساله جهاديه»، «شرح مختصري بر چاپ سنگي»، «فهرست كتابهاي چاپ سنگي تركي كتابخانه ديجيتال بياض» و «فهرست كتابهاي چاپ سنگي مركز تحقيقات رايانهاي حوزه علميه اصفهان» عناوين برخي از كتابهاي وي را تشکیل میدهند.-
دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۵
نظر شما