شاید به جرأت بتوان گفت یکی از مهمترین ضرورتها و تعهدات فرهنگی امروز ما ـ متولیان فرهنگی، سیاستگذاران، نویسندگان، هنرمندان و نخبگان فردی در مقابل نسل جدید تولید محتوایی است که فارغ از دیدگاه های سیاسی یا مواضع اعتقادی یا سلیقههای فرهنگی، نسل جدید را به گذشته خودش پیوند دهد و هویت او را حفظ کند و به او تشخص و تمایز ببخشد.
مخاطبان نسل جدید بیآنکه بدانند و بخواهند واز ما انتظار دارند برای حفظ یکپارچگی و پیوند هویت فرهنگی و اجتماعی آنان با ریشهها و اصل و اساس و خاستگاهشان کالاهایی فرهنگی عرضه کنیم یا در عرصه ادبیات و هنر آثاری پدید آوردیم که تجربههای گرانسنگ و خاطرههای مشترکی را که به قیمت خون و جان پدران و مادرانشان شکل گرفته است به آنان منتقل کند.
در این جایگاه و از این زاویه دید دیگر نه نغمه شورانگیز «ای ایران» تنها به حسین گل گلاب تعلق دارد و نه شیرینی فال حافظ تنها سهم شیرازی هاست. اینجا داشتهها و سرمایههای ملت و یک تاریخ و یک سرزمین میراث معنوی همه فرزندان آنها به شمار میرود و حفظ و صیانت از این میراث و انتقال صحیح آن به آیندگان وظیفهای اساسی است.
اثر خواندنی و ارزشمند «همت» که در سه کتاب فصول گوناگونی از داستان زندگی قهرمان بزرگ معاصر ایران شهید حاج محمدابراهیم همت را روایت میکند، این تعهد و رسالت تاریخی را به انجام رسانده و چیزی به ادبیات غنی معاصر ما افزوده که بیتردید ارزش و تاثیر فراوان خواهد داشت.
محمد عزیزی با نگارش این اثر تصویری تماشایی و چشم نواز از این شخصیت بزرگ و ملی رسم کرده که به راحتی با مخاطب عمومی ارتباط برقرار میکند و مخصوصاً جوانترهایی که چندان با این شخصیت ممتاز آشنا نیستند میتوانند به خوبی او را درک کنند و به فهم انگیزهها، دغدغهها و مسایل روحی و درونی او نزدیکتر شوند.
محمد عزیزی با تلاشی قابل ستایش و همتی بلند طی سالهای طولانی همه اسناد و مدارک موجود درباره این شخصیت بزرگ را با دقت مرور کرده و به تعبیر خودش قطعههای پراکندهای از این تصویر تابناک را کنار هم قرار داده است تا در نهایت مجموعهای تقریبا منسجم و یکپارچه با قلمی شیرین و نرم درباره او به مخاطبان نو عرضه کند و این همت محمد عزیزی را باید آفرین گفت.
او البته با افتخار و مباهات مدعی است که «کاملترین و نزدیکترین روایت زندگی» آن شهید را به دست داده اما در عین حال متواضعانه مینویسد: «آنچه من روایت کردهام نه کامل ترین و نه نزدیکترین و البته نه آخرین» روایت خواهد بود. و طبیعی است که برای این مخاطب جدید از اسطورهای در قد و قامت همت و قهرمانی با خصوصیات او همچنان باید گفت و در روزگاری که دیگران برای نمونههایی که تا زانوی این قامت بلند هم نمیرسند رشتههای دانشگاهی میپردازند و پژوهشکدهها تاسیس میکنند و پایاننامهها مینویسد برای چنین شخصیتی هرچه بنویسیم کم است.
نکته مهم دیگر روایت خاص عزیزی از این شخصیت تاریخی و انقلابی و بزرگ برای مخاطبی است که او در نظر داشته و در مقدمه کتابش به او اشاره میکند: کسانی که «او فقط نامی شنیدهاند و یا حداکثر هر روز از اتوبان او رد میشوند بدون آنکه بدانند به راستی این مرد که بوده است؟ ما و نسل امروز ما بیش از این حرفها نیازمند شناختن امثال شهید محمد ابراهیم همت است».
بدین ترتیب «همت» عزیزی برای مخاطب شخصیتی ملموس و قابل فهم میشود که نزدیکتر و آشناتر است و او در مسیر همراهیاش رد این کتاب چارهای جز دوست داشتنش ندارد و باید به احترام در مقابل عظمت و خلوص و صفایش سر خم کند و لاجرم این «همت» را آفرین میگوید و میستاید.
محمد عزیزی با قلمی روان هم نمادهایی را در مقابل چشم مخاطب قرار میدهد تا به مفاهیم و محتواهایی معنوی مورد نظر خود برسد و هم با پرداخت تصاویری عینی از زندگی روزمره و مادی و عادی قهرمانان داستانش خود را از گرفتاری در ورطههای پیچ در پیچ سمبولیسم و نمادگرایی نجات میدهد و با زبانی متعادل و میانه رو شخصیت او را ترسیم میکند.
«همت» عزیزی در عین عظمت و بزرگی یک شخصیت دور از دسترس و استثنایی و غیرعادی نیست که فقط از سیر و سلوک معنوی نیمه شب جنگ و جدال خط مقدمش در نیمه روز بخوانیم و از این رو با کلیشههای مرسوم و تکراری که معمولا از شهدا و بزرگان عرضه میشود روبرو نمیشویم و همین است که کتاب به مخاطب عام نزدیک میشود.
در لابلای صفحات کتاب با تصاویری متفاوت روبروییم، از عقربهای داخل خانه که پای رختخواب بچهها میگردند تا موشهای داخل سنگر که غذای رزمندهها را میخورند. از ترسیم دقیق وضع داخلی زندگی خانواده فرماندهان در مجتمع مسکونی تا رابطه صمیمی و عاطفی و عمیق میان این قهرمانان با همسر و فرزاندانشان.
هم جلوههایی از روحیه انقلابی همت در جوانی و برخوردار او با گماشتگان خان را میبینیم و هم شخصیت مقتدر او و اثرگذاریاش روی آدمهای پیرامونش، هم از برخوردهای اخلاقی و فروتنانه او با نیروهای زیردستش میخوانیم و هم از خستگیها و بیماریها و بیخوابیهای او.
به طور خاص تصویر زیبای رابطه روحی او با همسرگرامیاش و احوال درونی و روانی این دو تن و دلبستگی او به فرزندانش شناخت تازهای از دنیای این قهرمانان میدهد و به مخاطب متفاوت و تازه نسل جدید میفهماند که این قهرمانان از همین جنس و همین فضا بودهاند اما به خاطر دلبستگیهایی آسمانیتر و رابطههایی عمیقتر و آرمانهایی بزرگتر از زندگی و خوشیهایشان گذشتهاند.
تصویر سینمایی و شاعرانه لحظات شهادت و عروج این قهرمان بزرگ نیز درست در همین قاب دیده میشود. از یک سو موتور و انفجار و گلوله و ترکش است و از سوی دیگر بانویی سبد به دست که در کنار جاده ایستاده و سفره هفت سین و سری که بر گردن بریده نمیگذارند و امانتی که باز میگردانند.
بیتردید خاطره شیرین و نفس عطرآگین این قهرمان بزرگ با هر که این کتاب را بخواند تازه و با طراوت میماند و فضای معنویت کتاب از خلال بهانههای مادی حروف و چاپ و کاغذ و جلد و فرم و قالب خوشدست و دوست داشتنیاش ـ که البته میتواند مثل متن کتاب بهتر هم بشود ـ به روح و جان خواننده سرایت میکند و چنان که نفهمد بویی از یاد همت در عمق جان او ماندگار میشود. همت ستودنی محمد عزیزی بخواهد یا نخواهد همیشه با بوی عطرانگیز همت همراه است. این همراهی گواریش باد.
زایری دقایقی پیش این یادداشت را در آیین رونمایی از کتاب «همت» که در سرای اهل قلم و به کوشش خبرگزاری کتاب ایران در حال برپایی است، خواند./
نظر شما