شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۹
«یوسُف» اطلاع‌رسانی مناسبی نداشت

محسن صادق‌نیا نویسنده شایسته قدردانی جایزه ادبی یوسُف گفت: ششمین دوره این جایزه از نبود اطلاع‌رسانی مناسب رنج می‌بُرد و من در گفت‌و گو با خبرنگار ایبنا از برگزاری جایزه یوسُف آگاه شدم.

محسن صادق‌نیا درباره جشنواره داستان کوتاه دفاع مقدس «یوسُف» به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، گفت: برگزاری جایزه ‌ادبی برای داستان کوتاه دفاع مقدس امر پسندیده‌ای است اما در نحوه برگزاری این جشنواره دقت لازم صورت نگرفته بود. فضای سالن اسوه به اندازه‌ای کوچک بود که حتی برگزیدگان، خبرنگاران و افراد شناخته شده جایی برای نشستن پیدا نمی‌کردند.

وی ادامه داد: این موضوع می‌توانست طی مذاکره‌ای با ارتش جمهوری اسلامی ایران که سالن‌های زیادی در اختیار دارد هم برطرف شود. مطمئنم که این نهاد حاضر بود سالن‌هایش را به رایگان در اختیار برگزارکنندگان آیین پایانی جشنواره یوسف قرار دهد!

نویسنده «هفت» دیگر مشکل جایزه ادبی یوسف را ضعف اطلاع‌رسانی دانست و افزود: من که به عنوان ناشر حوزه دفاع مقدس هم مشغول به فعالیتم، از برگزاری این جایزه مطلع نبودم و فقط با گفت‌و گو با خبرنگار خبرگزاری ایبنا متوجه شدم چنین جایزه‌ای در حال برگزاری است. این در حالی است که برگزارکنندگان جشنواره دست کم می‌توانستند با ارسال نمابر و پیامک به ناشران و نویسندگان حوزه دفاع مقدس آن‌ها را از برگزاری این جایزه مطلع کنند.

نحوه سخنرانی آیین پایانی جایزه داستان کوتاه دفاع مقدس «یوسُف» دیگر ایرادی بود که صادق‌نیا به آن اشاره کرد و افزود: سخنرانی چنین جشنواره‌ای می‌توانست از میان یکی از برگزیدگان جایزه انتخاب شود. ضمن این‌که این سخنرانی نباید تا این اندازه طولانی صورت می گرفت.

سخنران ویژه آیین پایانی جشنواره داستان کوتاه دفاع مقدس یوسُف حسن رحیم‌پور ازغدی بود و پیش از آن رحیم مخدومی، دبیر ادبی این جایزه و گلعلی بابایی، رییس سازمان ادبی و هنری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سخنان کوتاهی را ایراد کرده بودند.

وی تاکید کرد: اگر جایزه داستان کوتاه دفاع مقدس با مشارکت بخش خصوصی برگزار شود، بهتر می‌تواند مخاطب خود را بیابد. مسلما بخش خصوصی هم برای راه‌اندازی چنین جشنواره‌هایی نیاز به حمایت دارد.

ششمین جشنواره «یوسُف»، ظهر 30 بهمن 92 در مجموعه فرهنگی اسوه با معرفی 30 برگزیده و شایسته قدردانی به کار خود پایان داد.

داستان «بچه محل» نوشته محسن صادق‌نیا در بخش آثار چاپ نشده ششمین جشنواره داستان کوتاه «یوسُف» اثر شایسته قدردانی شد. این داستان کوتاه در کتاب «پرواز به سوی بی­‌نهایت» از مجموعه 10 جلدی پالتویی «حدیث ماندگاری» به تازگی منتشر شده است.

در بخشی از داستان «بچه‌محل» می‌خوانیم:

کم سن و سالید. خط قرمز سربندهای سبزتان را می‌خوانم؛ «یا حسین». چشمم سر می‌خورد روی صورت‌هایتان. چه قدر شبیه هم هستید؛ لباس‌های خاکی رنگ؛ سربند سبز و تجهیزات. خسته هستم، ولی نه آن قدرها که روی پا بند نباشم و نتوانم حافظه‌ام را به کار بگیرم. روی صورتت مکث می‌کنم.
می‌شناسمت؟ آشنایی ... اشاره‌ات می‌کنم که جلوتر بیایی. به دو نفر سمت چپ و راستت چسبیده‌ای. شانه‌هایت را از پشت شانه‌هایشان آزاد می‌کنی. بلند می‌شوی. جای آن‌ها بازتر می‌شود. شاید دعایی هم که در حق من کرده باشند. کف بالگرد، رو به رویم می‌نشینی؛ دو زانو. چه قدر تو آشنایی!
بچه سال و آشنا. ذهنم را بالا و پایین می‌کنم. به سن و سال من نمی‌خوری که بگویم هم‌کلاس بوده‌ایم. از اقوام هم که نیستی. می‌پرسم:
ـ اسمت چیه؟ از کجا اومدی؟
اسمت که آشنا نیست... آدرس ... اِ! تو که یک کوچه بالاتر از خانه خودم می‌نشینی! ما تازه آن جا را اجاره کرده‌ایم، ولی انگار شما از قدیمی‌های محلید. مرا خوب می‌شناسی. من با این لباس‌ها، هرجا بروم گاو پیشانی سفیدم. می‌گویی چندمین بار مرا در همان حوالی دیده‌ای. پس چرا من هیچ وقت ندیدمت؟!
همان حس قدیمی «هوایی هستی!» مادرم هرجا حواس‌پرتی کار دستم می‌داد، می‌گفت:
ـ پسر، بس که تو هوایی هستی.
می‌خندید و من هم خوشم می‌آمد. می‌گفتم:
ـ برای همینه که هوانیروزی شدم.
بگذریم. تو می‌گویم:
ـ چرا اومدی جبهه؟
می‌گویی:
ـ شما برای چی اومدین؟
می‌خواهم جواب منطقی داده باشم، می‌گویم:
ـ من نظامی هستم. وظیفه‌ام ایجاب می‌کنه!
منطقم را به خنده ریزه می‌گیری و می‌گویی:
ـ اگه من نیومده بودم، شما الآن کیا رو می‌بردین منطقه؟
می‌خندیم؛ هر دویمان. به مجنون رسیده‌ایم. پیاده می‌شوید. نمی‌توانم نگاهم را بردارم. پشت به بالگرد با بقیه راهت را کشیده‌ای و رفته‌ای و چشم من دنبالت می‌آید تا بین بقیه نیروها گمت می‌کنم تا همان وقت که سوار قایق می‌شوی و قایق بین نیزارهای سر بریده گم می‌شود. ستوان فروردین از کابین خلبان صدایم می‌زند:
ـ «بابایی» کجایی؟ می‌گم بیا بالا و در رو ببند باید بپریم.

مجموعه داستان «پرواز به سوی بی‌نهایت» را انتشارات سوره سبز در چهار هزار نسخه، 48 صفحه، قطع پالتویی و به بهای 38‌هزار ریال منتشر کرده است./

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها