مصطفی رحماندوست در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره احیای دوباره زنگهای انشا و مطالعه در مدارس گفت: در اینکه کشور ما نیاز به برنامهریزی برای توسعه مطالعه دارد، هیچ شکی نیست، اما به نظر من برنامههایی مانند احیای زنگ انشا و مطالعه باعث گسترش مطالعه نمیشود چراکه پیش از این تجربه زنگهای انشا و مطالعه در برنامه درسی ملی وجود داشته است.
وی ادامه داد: ما در کشوری زندگی میکنیم که خانوادهها به مدارس تحمیل میکنند که ریاضیات درس مهمتری است و مدارس نیز از خدا خواسته این تحمیل را میپذیرند؛ کنکور بالاترین اهمیت را دارد و کتابهای آموزشی و کمک درسی ابتدایی و حتی پیش دبستانی فروش بالایی دارد به خاطر اینکه خانوادههای فکر میکنند باید هرچه زودتر بچهها را آماده رفتن به دانشگاه کنند آن هم در روزگاری که هیچ کس پشت کنکور نمیماند.
شاعر «صد دانه یاقوت» افزود: با وجود این نوع نگاه، زنگ مطالعه و زنگ انشا در مدارس تبدیل به زنگی برای تقویت درس ریاضی میشود و عملا در سالهای اخیر این زنگها بیمنطق و بدون پشتوانه حذف شدند، بدون آنکه کسی دلش برای توان نویسندگی بچهها بسوزد.
مدارس پر است از کتابهایی که به درد بچهها نمیخورد
مولف کتاب «فرهنگ آسان: ویژه کودکان و نوجوانان» ادامه داد: مدارس نیز متاسفانه بودجه کلانی را صرف خرید کتاب و ارسال آن به مدارس میکنند بدون آنکه تاثیر لازم را بگذارد.
وی معنای آموزنده بودن یک کتاب را نزد مسوولان آموزش و پرورش نادرست خواند و عنوان کرد: زمانی که با این افراد در مورد نوع کتابهای خریداری شده صحبت کنید، از کتابهای آموزنده صحبت میکنند اما از منظر آنان کتاب عاطفه برانگیز، لذت بخش و حس ساز آموزنده نیست، بلکه کتابی آموزنده است که پیامی مستقیم برای مخاطب داشته باشد و به بچهها بگوید چکار بکنند و چکار نکنند.
رحماندوست تاکید کرد: وجود این نوع نگاه اجازه ورود کتابهای مناسب به کتابخانههای مدارس نمیدهد. در این میان تجربه شخصی من در مدرسه دانشآموزان ایرانی مقیم رُم نمونه جالبی است؛ در کتابخانه این مدرسه کتابهایی مانند مجموعه «تفسیرالمیزان» و «گناهان کبیره» وجود داشت؛ آثاری که با وجود ارزشمندی مناسب بچهها نیست.
مولف مجموعه کتابهای «فرهنگ ضرب المثلها» افزود: دولت هزینه زیادی را صرف خرید کتاب و ارسال آن به کشورهای مختلف میکند درحالی که این کتاب اصلا و ابدا به درد گروه سنی بچهها نمیخورد و در واقع تمام مدرسههای ما پر است از این کتابها.
وی تجهیز کتابخانههای مدارس با استناد به کتابنامههای رشد را که در دستور کار آموزش و پرورش قرار گرفته امری مفید خواند اما تصریح کرد: کتابنامههای رشد تنها به معرفی کتابهای آموزشی و کمک درسی مناسب بسنده کرده است و به شعر و داستان که اصل لذت مطالعه است، نپرداخته اند.
رحماندوست ضعف نوشتن را فقط مختص دانشآموزان ندانست و با اشاره به ضعف دانشجویان نیز در قلم به دست گرفتن، گفت: برای نوشتن دو بال لازم است یکی استعداد و نیاز شخصی و دیگری تربیت و آموزش. لازم نیست همه دانشآموزان و دانشجویان نویسنده شوند اما از آموزش اصول نویسندگی در کلاس نمیتوان گذشت.
شاعر مجموعه «قصه پنج انگشت» عنوان کرد: درس انشا نیز باید مانند بقیه درسها کتاب داشته باشد و معلمانی متخصص عهدهدار آموزش آن باشند و یاد بگیرند که چه چیزی را یاد بدهند.
سطح مطالعه با دستور و بخشنامه بالا نمیرود
رحماندوست با اشاره به پایین بودن سطح مطالعه در کشور که مشکل اصلی ما است، بیان کرد: پایین بودن سطح مطالعه را نه میتوان با کلمات قصار بالا برد و نه با دستور و بخشنامه، چراکه باید لذت مطالعه را ایجاد کرد که این مهم برنامهای دراز مدت و همهگیر را میطلبد.
وی جامعه را فاقد فرهنگ مطالعه دانست و اظهار کرد: این فرهنگ به واسطه تلاش یک نفر، یک ساعت مطالعه و یک ساعت انشا نهادینه نخواهد شد، باید خانوادهها، رسانههای عمومی، آموزش وپرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ناشران و غیره دست به دست هم دهند تا برنامهای کلان ملی برای این کار طراحی شود به همین دلیل خیلی امیدی به زنگ مطالعه و زنگ انشا نمیبندم.
شاعر «صد دانه یاقوت» در پاسخ به این سوال که آموزش و پرورش برای زدودن زنگهای انشا، گفتوگو و مطالعه از شعارهای کلیشه ای چه باید بکند، گفت: در زندگی هر شاعر و نویسندهای کسی وجود دارد که برای نخستین بار لذت مطالعه را به وی چشانده و راه را به او نشان داده است بنابراین مدرسه این قدرت را دارد که نمایانگر راه برای بچهها باشد.
وی ادامه داد: به قول معروف آش آنقدر شور شد که خان هم فهمید! به این معنی که آنقدر اوضاع مطالعه در کشور نامساعد است که پیشنهاد ایجاد زنگی برای آن در مدارس توسط نهاد ریاست جمهوری داده شده است. حال که شوری آش برای همه مشخص شد امیدی به شیرین کردنش با این برنامهها نیست به همین خاطر امیدوارم که حداقل مقدمهای برای برنامههای کلان تر باشد.
رحماندوست درباره تغییرات کتابهای درسی در سالهای اخیر مطرح کرد: در اینکه تغییرات کتابهای درسی گامی رو به جلو بوده است، شکی نیست اما مساله در اینجاست که آیا معلم میتواند به شیوهای مناسب و سازنده این کتاب را تدریس کند؟
وی افزود: من و خیلیها مانند من سالهاست که میگوییم در مقطع ابتدایی نباید نمره وجود داشته باشد؛ نمرهها عملا برداشته شده اما نوع دیگری از نمره با عنوان ارزشگذاری جایگزین آن شده گویی که معلمان ما نمیتوانند بدون چماق تنبیه تدریس کنند.
شاعر مجموعه «پشت این پنجرهها» نقش معلم را در ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی پررنگ خواند و اظهار کرد: در نظام آموزش و پرورش عقبماندهتر پیش از انقلاب نیز معلم با خواندن یک کتاب در کلاس زندگیهای دانشآموزان را عوض میکرد. پس لازم است به سطحی برسیم که معلمان ما خود لذت مطالعه را چشیده باشند و در درجه بعد دانشآموزان را به کسب این لذت تشویق کنند.
وی ادامه داد: معلمی که خود اهمیت مطالعه را درنیافته، درس ریاضی را مهمتر از درس انشا و کتاب خواندن میداند و از بچهها انتظار نمره 20 و کسب مقام در رقابتهای مختلف مدارس و مناطق را دارد، نمیتواند بچهها را کتابخوان بار بیاورد.
رحماندوست عنوان کرد:تا کنون چه برنامهای برای بچههای کتابخوان مدرسهها گذاشتیم که مدالش را با افتخار به سینه بزند؟ امیدوارم راهکارهای جدیدی برای این زنگها اندیشیده شده باشد و دانش آموزی که بهترین عملکرد را داشته، با افتخار مدال کتابخوان بودن خود را به سینه بزند.
وی افزود: از اینکه این زنگ از سوی نهاد ریاست جمهوری به صدا درآمده خوشحالم چراکه این نهاد توانایی برنامهریزی کلان در سطح ملی را برای بهبود اوضاع کتابخوانی کشور دارد و من هم از هیچ کمکی برای موفق شدن این طرح دریغ نمیکنم.
جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۷
نظر شما