حمیدرضا شاه آبادی در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره اهمیت ایجاد زنگ های انشا و مطالعه در مدارس اظهار کرد: در مواجهه با نسل جوان و نوجوان جامعه و حتی بزرگسالان، نقاط ضعفی مشاهده میشود که به مهارتهای خواندن و نوشتن برمیگردد؛ مهارتی که آموختنی است اما در هیچ جا و هیج زمانی آموزش داده نمیشود.
وی ادامه داد: در آزمونهای بینالمللی کتابخوانی پیشرفت سواد خواندن (پرلز)، دانش آموزان ایرانی رتبههای پایینی را کسب نمیکنند و از سویی دیگر فاقد مهارت نوشتن و روی کاغذ آوردن افکار، ایدهها و خواستههای خود هستند. به طوری که بارها دیده شده یک فرد بزرگسال با تحصیلات دانشگاهی نیز برای نوشتن یک نامه اداری دچار مشکل میشود.
مولف رمان نوجوان «وقتی مجری گم شد» افزود: مهارتهای خواندن و نوشتن علاوه بر آنکه آموختنی هستند، با هم مرتبط هستند و باید توامان مورد توجه قرار گیرند.
شاه آبادی درباره تشکیل کمیتههای برای ایجاد زنگ انشا و مطالعه گفت: خیلی دیر به فکر ایجاد زنگ انشا و کتابخوانی افتادهایم به گونهای که با نگاهی عمیق به لایههای اجتماعی متوجه میشویم که تا به امروز بهای سنگینی را برای این تاخیر پرداخت کردهایم.
دبیر پروژه رمان نوجوان امروز کانون پرورش فکری ادامه داد: ضعف در نوشتن با مراجعه به وبلاگها و شبکههای اجتماعی قابل مشاهده است به گونهای که سعی میشود این ضعف با محاورهای نوشتن پوشانده شود و حتی بسیاری از نویسندگان نیز امروزه برای جلب توجه مخاطب جوان به این سبک نوشتن روی آوردهاند.
وی افزود: بنابراین سطحی شدن افکار و اندیشههای نسل جدید و تهی شدن زبان فارسی از توانایی بیان اندیشههای فاخر، دو مشکلی است که جامعه ما با آن مواجه است که در واقع زاییده عدم توجه به آموزش مطالعه است.
زنگهای خشک و بی انعطاف با مضامین کلیشهای باید کنار گذاشته شود
شاه آبادی با اشاره به تجربههای پیشین تشکیل چنین زنگهایی در مدارس، بیان کرد: در گذشته نیز در برنامه درسی ملی، ساعاتی انشا و مطالعه اختصاص داده میشد اما عملا به جبران درسهای دیگری مانند ریاضیات و فیزیک میگذشت.
وی ادامه داد: به همین دلیل اگر این طرح نیز همانند طرحهای پیشین پشت درهای بسته و بر مبنای پیشفرضهای نادرست گذشته انجام شود، نتیجه بخش نخواهد بود.
مولف کتاب «افسانه تیرانداز جوان» در پاسخ به این سوال اجرای این طرح مستلزم توجه به چه نکاتی است، اظهار کرد: در عملیاتی کردن این طرح، لازم است نظرات کارشناسان و صاحبان فکر اندیشه اعمال شود، همچنین بهتر است معلمان دو زنگ انشا و مطالعه به دلیل ارتباط غیر قابل انکار میان این دو درس، یک نفر باشد. انشا نویسی باید از حالت کلیشهای که شامل نوشتن یک متن درباره مضامین تکراری و خواندن آن در کلاس میشود، خارج شده و بستری برای روی کاغذ آوردن اندیشهها و نقدهای دانشآموز در حوزههای مختلف باشد.
شاه آبادی افزود: کلاسهای نقد ادبی که امروزه جزیی از برنامه درسی مدارس بسیاری از کشورها است؛ به بچهها ارایه نظرات و نقدها و مهارتهای خواندن، نوشتن و نقادی را تقویت میکنند. بنابراین باید دانست که برنامههای خشک و بی انعطاف نمیتواند آموزش و پرورش را از شکلی که امروزه دچار آن است، بیرون بیاورد.
وی به لزوم توجه به ایجاد برنامههایی باز که امکان خلاقیت و ابتکار را برای معلم و دانشآموز فراهم میکند اشاره و بیان کرد: مجریان این طرح باید به خوبی توجیه شوند و برنامههای باز و مناسبی را طراحی کنند که راه را برای خلاقیت و ابتکار عمل باز بگذارد، علاوه بر این آموزش ضمن خدمت معلمان این کلاسها ضروری جلوه میکند.
شاه آبادی امکانات سختافزاری مدارس را مهم خواند و مطرح کرد: متاسفانه تعریفی که از کتابداری در مدارس میشود، بی مورد و نادرست است؛ کتابداران مدارس عمدتا معلمانی هستند که به دلیل مشکلاتی از قبیل بیماری و کهولت سن و در واقع از سر ناچاری به این کار گماشته میشوند.
این پژوهشگر ادامه داد: بچهها از طریق این افراد به مطالعه تشویق نمیشوند؛ برای کتابخوان شدن باید لذت مطالعه را چشید و آن را فعالیتی عبوس و آزاردهنده ندید که باید از سر اجبار انجام دهد.
قرار نیست همه بچهها در این کلاسها، ادیب یا شاعر بار بیایند
این معلم این تصور را که کلاس انشا باید دانش آموز را ادیب یا شاعر بار بیاورد، غلط خواند و گفت: بچههای باید یاد بگیرند که چگونه اندیشههای خود را در هر حوزه ای روی کاغذ بیاورند؛ یک زیستشناس هم باید بتواند آنچه را که کشف کرده در قالب مقاله بنویسد.
وی ادامه داد: ناتوانی در مقاله نویسی دانشجویان ما امروزه یکی از دلایل اصلی ایجاد مشاغل پایاننامه نویسی و پروپوزال نویسی است؛ در همین راستا کلاسهای مقاله نویسی در دانشگاهها نیز کاری از پیش نمیبرد چراکه مشکل کار ریشهای تر از این حرفهاست.
مولف کتاب «هیچ کس جراتش را ندارد» افزود: ادیبانه نویسی در زنگ انشا یک آفت و انحراف است که تا کنون وجود داشته و باید جای خود را به آموزش نوشتن و نقادی در هر زمینهای بدهد به گونهای که دانشآموز بتواند قدرت نقد کتابهای درسی خود را پیدا کند.
شاه آبادی از اجباری کردن مطالعه به عنوان راهی برای کتابخوان کردن بچهها ابراز ترس کرد و گفت: اجباری کردن مطالعه یک کتاب و برگزاری مسابقات کتابخوانی با سوالات چهار گزینهای یک انحراف است و نباید در برنامه این زنگها جایی داشته باشد. متاسفانه همیشه حرفهای خوبی زده میشود اما به گونهای نادرست عملیاتی میشود اما من در عین ناامیدی، امیدوار هستم.
حمیدرضا شاهآبادی متولد 1346 در تهران و کارشناس ارشد تاریخ، نویسنده، پژوهشگر و مدیر فرهنگی است. وی سالها تجربه معلمی در مدارس منطقه 18 تهران را دارد و مولف بیش از 30 عنوان کتاب برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بوده است. «افسانه تیرانداز جوان» (کتاب برگزیده کتابخانه بینالمللی مونیخ در سال 2001)، «لالایی برای دختر مرده»، «اعترافات غلامان»، «هیچ کس جراتش را ندارد»، «وقتی مجری گم شد» برخی از آثار شاهآبادی هستند. وی در حال حاضر دبیر پروژه رمان نوجوان امروز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۸
نظر شما