علی قانع، مترجم، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ضعف ناشران داخلی را معلول سیستم بیمار نشر کتاب در ایران دانست و توضیح داد: شمارگان پایین کتاب، محدودیت در چاپ کتاب به لحاظ محتوایی و مضامینی که گاهی برای ناشر مشکلساز میشود، قیمت کتاب و رعایت نشدن حق کپی رایت، حمایت نشدن و نداشتن خریدارهای دولتی که فقط از برخی ناشران خاص حمایت میکنند فقط بخشی از این مشکلات هستند.
وی درباره تجربیات خود از انتشار کتاب اظهار کرد: من قبل از کار ترجمه در قالب کتاب، سه مجموعه داستان داشتم و حداقل ناشران، من را به عنوان یک نویسنده میشناختند و قبلتر هم چندین داستان ترجمه در نشریات پایتخت از من منتشر شده بود اما انتشار اولین کتاب ترجمه را با نشر افراز تجربه کردم. در آن زمان مجموعه داستانم با عنوان «راهپیمایی روی ماه» در حال انتشار بود و مدتی چند داستان ناب روی اینترنت و در سایت نیویورکر فکرم را به خود مشغول کرده بود. حیفم آمد لذتشان را تنهایی ببرم. به ناشر پیشنهاد ترجمهشان را دادم، ایشان استقبال کردند و نتیجهاش شد مجموعه داستان «قرار بازی» و انتشار آثاری از نویسندگانی خوب مانند کیت والبرت و اوتس و آلیس مونرو که اتفاقا جایزه نوبل اخیر را گرفت. از همان جا ترجمه کتابهای نویسندگان آن مجموعه و نویسندگان دیگر را آغاز کردم.
قانع در پاسخ به این سوال که «آیا ناشران در نهایت نویسنده و مترجم را انتخاب میکنند؟» گفت: در مورد کارهای ترجمه من هر دو صورتش اتفاق افتاده است. «اتاق» و «همسر ببر» و «دختر پنهان» را مدیر نشر آموت پیشنهاد کرد که هر سه کتابهای خیلی خوب و ارزشمندی به لحاظ ادبی بودند و کارهای خوبی هم از آب در آمدند. همانطور که گفتم دو سه رمان هم در ادامه «قرار بازی» ترجمه شد. چند کار هم بود که بعد از خواندن نقدشان به آنها علاقهمند شدم و برای ترجمه انتخابشان کردم. گاهی دوستان هم پیشنهاد ترجمه میدهند و میگویند به ذهن داستانی من نزدیکتر است. مثلا رمان «آدمکشها» اثر جویس کرول اوتس را آقای اسداله امرایی پیشنهاد کردند که کتاب فوق العاده زیبایی است.
لزوم سرمایهگذاری بر آثار نویسندگان گمنام از سوی ناشر
این مترجم درباره ویژگیهایی که برای او در انتخاب ناشر اولویت دارد گفت: ناشرانی که ثابت کردهاند کار برایشان از نظر ادبی اهمیت دارد، یعنی فقط مجموعهدار نیستند، آثار ادبی را میشناسند و توانایی ریسک کردن و سرمایهگذاری بر روی آثار نویسندگان نام آشنا و ناشناخته را دارند برایم در اولویت هستند. این ناشران که تعدادشان هم کم نیست، فقط به دنبال آثار کافکا و موراکامی نمیروند.
قانع درباره اینکه چرا برخی نویسندگان یا مترجمان اصرار دارند که اثر خود را به یک ناشر خاص بدهند توضیح داد: این طبیعی است که نویسنده یا مترجم هم این دنیا را بخواهد و هم به دنبال عاقبت و آخرتش باشد. شاید اگر در ایام نمایشگاه کتاب، نگاهی به جمعیت و ازدحام در برابر برخی ناشران خاص بیندازید بهتر بتوانید پاسخ این سوال را دریافت. شخصا دوست دارم با ناشران متعدد کار کنم، چون کارهای ترجمهام طیفهای گوناگونی دارند و هر ناشری ممکن است ذائقه و همینطور خوانندههای خودش را داشته باشد و معتقدم باید به همه ذائقهها خوراک داد.
مترجم مجموعه داستان «دختر سیاه دختر سفید» نقش ناشران را در پرفروش شدن کتابها بسیار پررنگ دانست و درباره فعالیتهایی که به تسریع شناختهشدن آثار کمک میکند گفت: ارتباط ناشر با رسانهها و تلاش برای معرفی آثار چاپ شده را نمیتوان نادیده گرفت. تبلیغ کافی در روزنامهها و رسانهها، معرفی کتاب و برگزاری جلسات نقد و خیلی کارهای دیگر که به دیده شدن و فروش کتاب کمک میکند در همین راستا اهمیت پیدا میکند. مثلا یوسف علیخانی، مدیر نشر آموت، یکی از فعالترین ناشران است که کتابهایش را به بهترین نحو معرفی میکند. از سوی دیگر اگر نشریات خاص ادبی و نقد ادبی بیشتری داشتیم، که نداریم، وضعیت کتاب و نشر خیلی بهتر از این بود.
اما و اگرهای حقالترجمه از نگاه قانع
قانع گلایههایی هم درباره حق پرداخت شده به مترجمان و نویسندگان داشت و در اینباره گفت: اگر وضعیت معیشتی مردم و به طور خاص اهالی کتاب و قشر کتابخوان طوری باشد که بتوانند کتاب بخرند، اگر تیراژ کتابها بالا برود و قیمتها مناسب باشد، اگر کتاب خوب معرفی و پخش شود، سختگیریها کمتر باشد و کتابها را اینقدر لاغر نکنند، قدری بیشتر به نویسنده و مترجم و ناشر اعتماد شود و اجازه بدهند خودشان حاشیههای کتابشان را قیچی کنند، حق التالیفها و حق الترجمهها از این حالت چند درصدی فلاکتبار بیرون میآیند و نویسنده و مترجم میتوانند از این راه امرار معاش کنند و همه جا بگویند که من نویسنده یا مترجم هستم ولی در حال حاضر فکر نمیکنم کسی از راه ادبیات، از هر نوعش بتواند مخارج عادی و حداقلی زندگی را تامین کند.
سهشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۵
نظر شما