یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۳
طاهری: خبرنگاران سرنوشت کتاب را تعیین می‌کنند

فرزانه طاهری معتقد است که این‌ روزها سرنوشت کتاب را خبرنگاران تعیین می‌کنند و ناشران باید با رسانه‌ها تعامل داشته باشند. وی گفت: قابلیت اعتماد به ناشر از رکن‌های مهم رابطه ناشر و مولف است. بر این اساس برخی ناشران آثارم مانند اعضای خانواده من هستند.

طاهری در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انتخاب ناشران آثارش را منوط به راحتی‌اش با آن موسسه دانست و اظهار کرد: سال‌هاست تمرکزم بر دو ناشر، یعنی نشر مرکز و نیلوفر بوده و چون با آن‌ها راحتم آثارم را به آن‌ها می‌سپارم. آدمی هستم که خیلی زود عادت می‌کنم و برایم سخت است که با ناشر دیگری کار کنم. در یکی دو مورد هم که از این قانونم تخطی کردم دچار مشکل شدم و وقتی برای تجدید چاپ آثارم تماس می‌گیرم جوابم را نمی‌دهند.

وی افزود: نشر نیلوفر برای من مثل عضوی از خانواده‌ام است، شاید مواردی را در کارشان هم نپسندم اما دوست دارم ترجمه‌هایم را به آن‌ها بدهم. وقتی هم حرف از نشر اصولی به میان می‌آید با نشر «مرکز» خیلی راحتم. فعالیت آن‌ها اصولی، دقیق و علمی است و با اطمینان می‌توانم کارم را به آن‌ها بسپارم.

طاهری با بیان این‌که سال‌هاست برای چاپ کتاب‌هایش خودش به سراغ ناشر نمی‌رود، اظهار کرد: قابلیت اتکا برایم در کار از همه چیز مهم‌تر است. شاید بعضی‌ از نویسندگان و مترجمان با همین ناشرانی که از آن‌ها نام بردم تجربه‌ متفاوتی داشته باشند، اما من سال‌ها بدون مشکل به آن‌ها اتکا کرده‌ام و روابط ما تقریبا به رفاقت تبدیل شده است. من مطمئنم که آن‌ها کتاب را با همان شمارگانی که می‌گویند چاپ می‌کنند و وقتی چاپ کتاب به پایان برسد بدون تعلل نسبت به بازچاپ آن اقدام خواهند کرد. از سوی دیگر با ناشران دیگری کار کرده‌ام که بدون اطلاع من کتابم را تجدید چاپ کرده و من تصادفا چاپ جدید کتابم را دیده‌ام.

تاثیر بخش روابط عمومی‌ در موسسات انتشاراتی موضوع دیگری بود که طاهری درباره آن چنین گفت: سال‌هاست که سرنوشت کتاب‌ها را خبرنگاران در خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها تعیین می‌کنند. الان زمان گوتنبرگ نیست که از هر هزار و 100 نسخه کتاب، 100 نسخه را ضایعات کار حساب کنند. این تعداد، که پولشان به صاحب اثر هم داده نمی‌شود باید از طریق روابط عمومی ناشر به رسانه‌های مختلف ارسال شود تا مخاطبان از چاپ کتاب مطلع شوند.

به اعتقاد طاهری، توزیع ضعیف کتاب یکی دیگر از مسایلی است که به صاحبان قلم ضرر زیادی می‌زند. وی افزود: پخش ضعیف می‌تواند یک کتاب را نابود کند. این‌که سرنوشت آثار منتشر شده به دست پخش کتاب باشد خیلی ناراحت‌کننده است. 10 سال پیش کتابی از من چاپ شد اما در بازار خوب توزیع نشد و من بعد از یک دهه معرفی کتابم را در یکی از رسانه‌ها دیدم. این نشانه پخش ضعیف کتاب است.

مترجم رمان «خانم دلوی» اثر ویرجینیا وولف، درباره چگونگی ورودش به بازار نشر و نخستین کتابی که از وی منتشر شده گفت: «کتاب تهران» نخستین ناشری بود که کتابی را از من چاپ کرد. این نشر با همکاری افرادی مانند دکتر عبده،‌ که رئیس سازمان بورس بود، عباس میلانی و برخی دیگر از افراد تاسیس شد و من ترجمه کتاب «عطش آمریکایی» اثر ریچار رایت را به آن‌ها سپردم. همین کتاب که سال 1364 منتشر شده بود، 6 سال است برای تجدید چاپ در وزارت ارشاد بی‌پاسخ مانده است.

وی افزود: دومین کتابم جز نخستین کتاب‌های نشر مرکز بود که ترجمه آن را به من سفارش داده بودند. این اثر «طلاق از دید فرزند» نام داشت و برای ترجمه آن قراردادی به مبلغ 15 هزار تومان بستم. در واقع کتابم را به این ناشر فروختم و از همان موقع قلاب این ناشر به من گیر کرد.

وی خاطراتی از دوران دانشجویی خود تعریف کرد و گفت: آقای کریمی که الان مدیر انتشارات نیلوفر است در دورانی که من دانشجوی دانشگاه تهران بودم مسوول فروش کتابفروشی نشر مروارید بود. این قضیه مربوط به سال 1355 می‌شود؛ زمانی که هر دو ماه یک بار، مبلغ 300 تومان به دانشجویان کمک هزینه تحصیلی داده می‌شد و من آن پول را مستقیما به نشر مروارید می‌بردم و کتاب می‌خریدم. در آن زمان کتاب‌های ممنوع را هم می‌شد از نشر مروارید خرید و یادم هست که مسوولان کتابفروشی، آن کتاب‌ها را از زیر پیشخان به من می‌دادند. در همان دوران بود که واحد کتابداری برداشتم و برای کار دانشجویی به نشر مروارید رفتم.

مترجم کتاب «گروتسک» اثر فیلیپ تامسون ادامه داد: بسیاری از ناشران در ظاهر حرفه‌ای هستند، نمونه‌خوان و طراح جلد دارند اما من خودم نمونه‌خوانی می‌کنم و گاهی طرح جلد را هم پیشنهاد می‌دهم؛ شاید به همین دلیل، موضوع اعتماد مهمترین عامل من برای انتخاب ناشر است. در طول سال‌های فعالیتم تجربه بدی از همکاری برخی ناشران داشتم و به هیچ وجه حاضر نیستم دوباره با آن‌ها کار کنم. در مملکت ما که هنوز بسیاری از مسایل «ماقبل مدرن» است من ترجیح داده‌ام به شیوه خودم کار کنم و از این نظر شاید الگوی مناسبی برای نویسندگان و مترجمان جوان نباشم.

تاکنون آثاری مانند «استعاره» نوشته ترنس هاوکس، «اکسپرسیونیسم» اثر آى. اس. فرنس، «ژانر» نوشته هدر دوبرو، «خانم دلوی» اثر ویرجینیا ولف، «نظریه ادبی» نوشته جاناتان کالر و «مبانی نقد ادبی» از ویلفر گرین با ترجمه طاهری منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها