به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، رضا ماحوزی استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در مراسم دومین کنفرانس بینالمللی «فلسفه دین معاصر» كه امروز دوشنبه، 23 دی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز به کار کرد، مقاله خود با عنوان «کمال فلسفه و احیای دین» را ارایه کرد و گفت: در عصر روشنگری پروژه کانتی برای عقلانی کردن دین یک رویه کلی است که بخش اعظمی از انتقادات هگل به کانت بسط این پروژه است. هگل اصلیترین نقد خود را نسبت به کانت در جدایی معرفت از محتوای دین بیان میکند. از این رو نه تنها معرفت نظری از محتوای دینی محروم شده بلکه خود دین نیز از محتوای عقلانی بی نصیب مانده است.
وی ادامه داد: کانت بین عقل نظری و عقل عملی تفکیک میکند و این نقص منجر میشود تا پروژه عقلانی کردن دین توسط او ابتر میماند. الهیاتی که کانت ارایه میکند عقلانی نیست و به همین دلیل وی از پروژههای جایگزین دیگری برای عقلانی کردن دین نام میبرد.
وی افزود: کانت عملکرد عقل را به دو بخش عملکرد تنظیمی و عملکرد تقویمی تقسیم میکند. در عملکرد تنظیمی عقل نظری بر ساختهها و داشتههای فاهمه نظارت دارد. او، کثرت فراوان قانونهای تجربی را در این رویکرد چنان در نظم طبقهگونه منسجم میکند که غایت این معرفت آشفته را به نظمی واحد درآورد.
ماحوزی نقد هگل نسبت به کانت را بازخوانی کرد و افزود: هگل با این مسأله درگیر است که چرا باید مفهوم خداوند یک طرف قرار بگیرد و محتوای معرفتی که توسط فاهمه به دست میآید و عقل آن را ردهبندی میکند در سوی دیگر قرار داشته باشد. فلسفه دین باید کاری کند که مفهوم خدا ناظر به واقعیت کلی قرار گیرد که در معرفت انسان حاصل میشود.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به الهیاتی که کانت در نقدهای بعدی خود ارایه میدهد اشاره کرد و گفت: الهیات فیزیکی - اخلاقی الهیاتی است که بر مبنای تأملات قوه خیال است. قوهای که این الهیات را عرضه میکند عقل نیست و هگل نیز به همین دلیل مطرح میکند که عقل کانت عقل نیست و تمام تحلیلهای او براساس فاهمه است نه عقل!
وی یادآور شد: به دلیل تحلیلی که کانت از عقل ارایه میدهد تصویری از جهان ارایه میشود که حس زیباییشناسی را به ما منتقل میکند و ما چون جهان را یک اثر هنری میبینیم به دنبال هنرمندی که آن را خلق کرده میگردیم. اما در اصل این موضوع که خداوند چگونه حاصل میآید و نسبت او با قوه اراده آزاد انسان چیست چندان تبیینی مطرح نشده است.
این مدرس فلسفه همچنین گفت: کانت بیان میکند که ما به خداوند دسترسی نداریم واگر میخواهیم به او دسترسی داشته باشیم باید به یک معرفت مطلق دسترسی پیدا کنیم. البته دسترسی به این معرفت مطلق تنها در قالب پروژه هگلی تبیین میشود.
ماحوزی در بخش پایاني سخنانش عنوان کرد: نقطه آغاز فلسفه دین در نزد هگل همان جایی است که محتوا در الهیات کانتی بیرون از مفهوم خدا بود.
وی در پایان یادآور شد: با این تفاسیر اگر قرار است ایمان در پروسه دیالکتیکی در خدمت فلسفه باشد انسان توصیف فرایند تبدیل ایمان کور به ایمان وضوح یافته است و دقیقاً در همین نقطه اولین گام برداشته میشود.
نقطه تمايز فلسفه دين سنتي با غير سنتي
همچنين هادی وکیلی در بخش دیگری از این نشست مقاله خود را که با همکاری پریسا گودرزی نوشته است، با عنوان «فلسفه دین و جنبشهای دینی نوظهور » ارایه کرد و گفت: فلسفه دین سنتی تمرکز بر مباحث خداباوری دارد و این نقطه تمایز با فلسفه دین غیرسنتی است.
وی گزارشی از روند پیدایش جنبشهای نوظهور دینی ارایه کرد و گفت: در دهه 70 جنبشهای نوظهور دینی به دلیل انجام اقداماتی مانند خودکشیهای دستهجمعی مشهور شدند. بعدها مطالعات نشان داد که این گونه اقدامات آنچنان که تصور میشد رایج نبوده است و در واقع جدنها تبدیل به فرقههای حاشیهنشینی شدند که فیلسوفان دین سنتی کمتر به آنها توجه نشان میدادند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: جامعهشناسان دین بیشتر به جدنها توجه نشان دادند و به همین دلیل تحلیلهای مربوط به جنبشهای نوظهور دینی بیشتر جامعهشناسانه است البته همواره دیالوگی بین فلسفه دین و جدنها وجود داشته و جدنها به فلسفه سنتی دین کمک رساندهاند و فیلسوفان دین نیز در سیستماتیک کردن براهین جدنها یاری رساندهاند.
وی در بخش دیگری از سخنانش به ظهور جنبشهای نوظهور دینی در ایران اشاره کرد و گفت: در کشور از جدنها با نام عرفانهای کاذب یاد میشود که برخی معتقدند عمر آن به بیش از 50 سال برمیگردد. اکنون بیش از 220 هزار جنبش نوظهور دینی در دنیا وجود دارد که بخشی از آن نیز در ایران فعال است.
وی در تعریف جنبشهای دینی نوظهور نیز گفت: برخی معتقدند این جنبشهای تعبیر جدیدی از ادیان است و برخی دیگر میگویند که جدنها از التقاط چند دین به وجود آمده است.
وکیلی برخی از ویژگیهای «جدنها» را تشریح کرد و گفت: مرزی بودن مفاهیم، مقولات و روشها، طبیعتگرایی و خداناباوری، فروکاستن خداوند به جهان و … از ویژگیهای این جنبشها است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش پایانی سخنانش راه حلهایی را برای رویاوریی با جدنها پیشنهاد کرد و گفت: یکی از راهکارهایی که در این باره پیشنهاد میشود این است که تعریف جدیدی از دین مستقل از آنچه که در فلسفه دین سنتی وجود دارد ارایه شود تا براساس آن جنبشهای دینی نوظهور تبیین شود.
در بخش پایانی این نشست نیز نجمالسادات حسینی مقاله خود را با عنوان «عقلانیت باور دینی از دیدگاه ولتر ستورف با محوریت نقد اعتدالی دلیلگرایی» ارایه کرد.
دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۷
نظر شما