نویسنده مجموعه «بچههای آسمان» گفت: متولیان فرهنگی باید راه را برای کسانی که خلاقیت دارند، باز کنند ولی متاسفانه برخی خودشان مولف میشوند و نظارتی هم بر عرصه کتابهای کودکان انجام نمیدهند.
نویسنده کتابهای کودکان در ادمه به عوامل تاثیرگذار در کتابهای دینی کودکان و نوجوانان اشاره و اظهار کرد: چند پرسش مهم برای بررسی تاثیرگذار بودن کتابهای دینی وجود دارد، نظیر اینکه اینکه ما چه کتابهایی را کتاب دینی فرض میکنیم؟ مولف از چه منابع و ماخذی استفاده میکند؟ آیا این مفروضات بر محکمات است یا بر مشبهات؟ به نظر من، پیدا کردن شناخت از منابع و ماخذ، یک اصل اولیه و بنیادی است.
نویسنده کتابهای «بچههای آسمان» در ادامه تاکید کرد:اگر میخواهیم در حوزه کتاب کودک کار کنیم، ابتدا باید فضای جامعه را شناسایی کنیم و مسیر نگاهمان به نیازهای کودکان 10 سال آینده باشد.ر این راستا، یکی دیگر از وظایف دستگاههای دولتی و سازمانهای دولتی، شناسایی نیازهای روز است.
وی شناخت مخاطب را یک اصل مهم در نویسندگی دانست و گفت: بسیار مهم است فردی که مینویسد مخاطب و سن او را مد نظر قرار دهد و بر الگوهای رفتاری آنها اشراف داشته و حتی به روشهای تدریس و ارتباط با آنها آگاهی داشته باشد.
این نویسنده کتابهای کودکان به نکته مهم دیگری در حوزه کتابهای دینی کودکان اشاره و بیان کرد: بررسی فضای اجتماعی کودکان بسیار مهم است، موضوعی که کمتر نویسندهای به آن توجه دارد. وقتی نویسنده به فضای فکری و اجتماعی زمان خود توجه ندارد در نوشتن هم این پارامترها را لحاظ نمیکند و در نتیجه، مخاطب خود را گم میکند. بدون شناخت این دو مولفه نتیجه نوشتن موفقیتآمیز نخواهد بود.
همتی بر شیوه داستانگویی در ارایه محتویات دینی تاکید کرد و ادامه داد: بهترین روش برای انتقال مفاهیم دینی استفاده از قصه، نمایش و داستان است. این تاثیرگذاری از طریق داستان و قصه هم به دلایل علمی و هم به دلایل تاریخی اثبات شده است. بخشهایی از قرآن هم بر مبنای داستان است با اینکه کلام الهی برای همه ردههای سنی نوشته شده است.
وی تاکید کرد: رویکرد داستانی برای کودکانی که درکی از مفاهیم انتزاعی ندارند، قابل استفاده است. بنابراین مجبوریم از داستان و مفاهیم استفاده کنیم. در این باره همچنین استفاده از داستان به منظور تجسم بخشیدن به مفاهیم نامحسوس، بسیار موفق عمل میکند.
داستانگوی کودکان در پاسخ به این سووال که «آیا در داستاننویسی دینی برای کودکان استفاده از کارشناسهای تربیتی و روانشناسان کودک مرسوم است؟» پاسخ داد: باید این طور باشد اما در عمل بسیاری از کسانی که در حوزه دین کار میکنند یا به عنوان مثال، خود من که رشته مطالعاتیام روانشناسی کودک است، بر اساس فردمحوری دست به نگارش کتاب میزنیم، در حالی که متولیان کارهای فرهنگی مانند وزارت فرهنگ باید امکان چنین مشاورههایی را برای نویسندگان فراهم کنند.
وی درباره یکی دیگر از آسیبهای این حوزه ادامه داد: به عنوان مثال، وقتی من فیالبداهه تصمیصم میگیرم موضوعی را بنویسم، چنین کتابی هیچ نیازی از کودکان ما را برطرف نمیکند. این معضل حتی در کتابهای دانشگاهی ما هم رایج است و گاهی حتی جزوههای 20 سال پیش هنوز در دانشگاههای ما تدریس میشوند. این موضوع نشان میدهد که ما در رصد کردن افقهای دید و معرفتیمان دچار مشکلات جدی هستیم.
همتی استفاده از نقاشیهای نامناسب را حتی از معضلات کتابهای مولفان سرشناس کشور دانست و افزود: حتی بسیاری از مولفان سرشناس ما هم از نقاشیهایی در آثارشان استفاده میکنند که کودکان امروزی از آنها استقبال نمیکنند.
وی ادامه داد: معیارهای تصویرنگاری ما همان معیارهای دهههای 60 و 70 است، در صورتی که کودکان و نوجوانان امروز، به کانالهای مختلف تلویزیونی و شبکههای ماهوارهای دسترسی دارند و تصاویر فانتزی می بینند. بنابراین، نوع سلیقه و ذائقه این قشر تغییر کرده است، در حالی که بسیاری از انتشاراتیها به این تغییر و تحول در سلیقه کودکان و نوجوانان بیتوجهی میکنند و نتیجه آن چیزی جز بیتوجهی کودکان و نوجوانان به کتابها نخواهد بود.
نظر شما