قاسمعلی فراست در پنجمين شب از شبهاي داستان برج ميلاد گفت: حمايت كردن از ادبیات در ايران و ديگر كشورها، معاني متفاوتي دارد و در ایران تنها حمايت کردن از كتاب و مولف كارگشا نيست؛ چرا که ما هميشه از ياد ميبريم كه ادبيات، مادر هنرهاست و اگر كسي بخواهد در سينما و تئاتر ورزيده شود، بايد از ادبيات و داستان آغاز كند.
قاسمعلی فراست در اين نشست با بيان اينكه حمايت كردن از ادبیات در ايران و ديگر كشورها، معاني متفاوتي دارد، گفت: حمايت از كتاب و مولف در ايران، كارگشا نيست. البته در کشورمان مديران خوشذوق و خلاقي كه دغدغه فرهنگي داشته باشند، داريم اما اگر نسبتي از تعداد اين افراد داشته باشيم، با تعداد اندكي مواجه خواهيم شد. به همين دليل بسياري از حمايتها اگرچه از سر دلسوزي است، اما در نهايت به ضرر نويسنده و كتاب تمام ميشود.
نويسنده «باغ سیب» افزود: ما فكر ميكنيم بر قله فرهنگ ايستادهايم و بايد دنيا را به لحاظ فرهنگي هدایت كنيم. ما در داخل بايد كارهاي فرهنگي را به كساني بسپاريم كه دغدغه و تفكر فرهنگي دارند و در وادی فرهنگ نفس كشيدهاند.
وي ادامه داد: ادبيات، مظلومترين هنرهاست و ما هميشه از ياد ميبريم كه ادبيات، مادر هنرهاست و اگر كسي بخواهد در سينما و تئاتر ورزيده شود، بايد از ادبيات و داستان آغاز كند. به همين دليل هم فكر ميكنم اگر قرار است دولت كمكي به ادبيات كند، بهتر است ترتيبي اتخاد كند كه كتابهايي كه با خون جگر نوشته و منتشر ميشوند، به دست مخاطب برسند.
فراست سپس داستان كوتاه «هر كس كامراني دارد» را از مجموعه داستان «فقط عاشق زبان عاشق را ميفهمد» براي حضار خواند.
بهاره رهنما، ديگر ميهمان شب پنجم از سومین دوره شبهاي داستان برج ميلاد، داستان كوتاه «باد ميآيد با بوي تو» را از مجموعه «مالیخولیای محبوب من» براي حاضران خواند.
وي پيش از خواندن داستان گفت: قبل از کار بازيگري، مينوشتم اما نويسنده واقعي بودن تعريف خودش را دارد و به نظرم تا وقتي كه كتاب، در دسترس خواننده نباشد، كسي نميتواند خودش را نويسنده بنامد. با همه اينها وجه نويسندگي، مانند انجام كارهاي حقوقي در زندگيام، كمتر بروز و ظهور يافته است چون بازيگري نیازمند توجه زيادي است كه گاهي زندگي عادي هنرپيشه را هم تحتالشعاع قرار ميدهد؛ چه رسد به اینکه بخواهد به فعاليتهاي ادبي بپردازد.
اين نويسنده افزود: در 10 سال اخير، جديتر به نوشتن پرداختهام. هرچند وقتي 6 سال قبل، اولين مجموعه داستانم منتشر شد، داستانها را در همان زمان ننوشته بودم و زمان نگارششان به چهار سال قبل از تاريخ چاپ بازميگشت. اما داستانهای کتاب «مالیخولیای محبوب من» جز یک داستان که قدیمی است، همگی در مدت هشت ماه نوشته شده که در آن دوران حال خوبی نداشتم.
وي درباره تاثیر زندگی با یک فیلمنامهنویس بر داستانهایش گفت: همسرم، فرد شاخص و بااستعدادي در نوشتن است اما با ادبيات خيلي مانوس نيست و از بچهگي در فضاي سينما و فيلم بوده است. شخصا كمتر كسي را ديدهام كه به هر دو این حوزهها- ادبيات و سينما - در يك زمان و به يك اندازه، توجه كافي و ويژه داشته باشد.
ياسر نوروزي، نويسنده و روزنامهنگار نيز با حضور در این شب داستانی درباره تاثير راديو و برنامههاي ادبي بر ادبيات گفت: راديو گاهي ميتواند بر كتاب نويسندگان تاثير بگذارد و موتور فروش كتاب را به حركت درآورد، اما هيچگاه اين اتفاق نميافتد كه با يك برنامه راديويي، قواعد بازار فروش برهم بخورد و ناگهان، كتابي پرفروش يا كم فروش شود.
وي ادامه داد: گاهي هم اين اتفاق ميافتد كه با وجود تبليغات زياد، برنامههاي متعدد ادبي يا نقدهايي كه نوشته ميشود، کتاب به دليل اينكه درونمايه و جذابيت لازم را ندارد، به فروش نميرسد.
نوروزي در پايان، داستان منتشرنشده «بيپدر» را براي حضار خواند.
در ادامه اين برنامه اميرحسين يزدانبد، نویسنده رمان «لكنت» بخشی از همین اثر را خواند.
او پیش از خواندن داستانش گفت: کاری که یک نویسنده انجام میدهد، از جهتی همتراز با کاری است که دانشمندان صورت میدهند. منظورم این است که به همان اندازه که یک ریاضیدان یا دانشمند، باید به مکاشفه بپردازد، نويسنده هم دقت و ظرافت به خرج ميدهد و به دنبال ادراک و مکاشفه میرود.
در ادامه برنامه، پدرام رضاييزاده فصلي از رمان منتشر نشده خود را با عنوان «چيزهايي كه به تو نگفته بودم» خواند.
نظر شما