پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۸
کتاب های فرانسوی در خارج فروش ندارند

فرانسه زمانی فرهنگ ادبی بزرگی داشت، و بیشتر فرانسوی ها می گویند که هنوز هم دارد. اما اگر اینطور است، چرا کتاب هایشان در دنیای انگلیسی زبان به فروش نمی روند؟/

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از بی.بی.سی، نویسندگان فرانسوی همواره در فهرست های بهترین رمان های دنیای انگلیسی زبان جای دارند: وولتر، فلوبر و پروست، و گاهی دوما و هوگو. اما وقتی بحث ادبیات بعد از جنگ پیش می آید داستان متفاوت است. حتی کتابخوانان سیری ناپذیر نیز معمولا نمی توانند حتی یک نویسنده فرانسوی را نام ببرند که از آثارش لذت برده باشند.

فرانسه زمانی فرهنگ ادبی بزرگی داشت، و بیشتر فرانسوی ها می گویند که هنوز هم دارد. اما اگر اینطور است، چرا کتاب هایشان در دنیای انگلیسی زبان به فروش نمی روند؟ این تقصیر کیست؟ و چطور است که خود فرانسوی ها تعداد زیادی از کتاب هایی را که از زبان انگلیسی و زبان های دیگر ترجمه شده اند می خوانند؟

فرانسوی ها به سنت ادبی خود به شدت افتخار می کنند؛ تخمین زده شده که در فرانسه بیش از دو هزار جایزه ادبی وجود دارد. این حقیقتی است که وجود دارد. اما به استثنای میشل هولبک، کدام رمان نویس فرانسوی به بازار انگلیسی زبان راه یافته است؟ حتی ژان ماری لو کلزیو که سال 2008 برنده جایزه نوبل ادبیات شد نیز در دنیای انگلیسی زبان عملا ناشناخته باقی مانده است.

ناامیدی رمان نویسان فرانسوی کاملا آشکار است. کریستوف اونو دی بیو که به تازگی برنده یکی از مهم ترین جوایز ادبی کشورش یعنی جایزه بزرگ آکادمی فرانسه شده است، می گوید: «من دارم رنج می کشم، واقعا رنج می کشم چون ناشران انگلیسی به سادگی بازار کتاب فرانسه را نادیده می گیرند.» اونو دی بیو تا به حال پنج رمان به نام خود ثبت کرده، با این حال هنوز هیچ خبری از ناشران بریتانیایی و آمریکایی نشده است. او می گوید: «مشکل ما تصویر است، در آمریکا ما به خاطر تئوری واسازی فرانسوی مشهور هستیم. آن ها فکر می کنند ما بیش از حد روشنفکریم. آن ها فکر می کنند ما فقط به تئوری فکر می کنیم و نمی توانیم داستان بگوییم، اما ما می توانیم!»
بسیاری از نویسندگان دیگر نیز با همین دیوار روبه رو می شوند. ماری داریوسک، نلی آلار و فیلیپ لابرو همگی نام هایی آشنا در فرانسه هستند اما هیچ یک از آنها نتوانسته اند انتشار موفقی در بریتانیا و ایالات متحده داشته باشند. حتی مارک لووی که رمان های رمانتیک ماجراجویانه اش بیش از چهل میلیون نسخه در سراسر دنیا فروش داشته اند و با اقتباس از نخستین کتابش «اگر تنها این حقیقت داشت» فیلم هالیوودی «درست مانند بهشت» نیز ساخته شد، رفتار ناشران بریتانیایی و آمریکایی را به شدت آزاردهنده توصیف می کند. او می گوید: «یک ناشر بریتانیایی کاریکاتوری است که آنقدر متقاعد شده که فکر می کند اگر یک کتاب فرانسوی باشد دیگر امکان ندارد بتواند در بازار بریتانیا فروش داشته باشد. من همیشه به شوخی می گویم که تنها راهی که یک نویسنده فرانسوی می تواند در بازار بریتانیا فروش داشته باشد این است که اعلام کند اسپانیایی است. اگر در فرانسه بسیار پرفروش بوده اید، مطمئنا در بریتانیا هیچ فروشی نخواهید داشت. ناشران آمریکایی هم فکر می کنند با سیصد و پنجاه میلیون کتابخوان بالقوه و تعداد بالای نویسندگان ثابت آمریکایی دیگر همه چیز را تحت کنترل دارند ـ تمام سبک ها، تمام ژانرها. پس چرا دیگر تلاش کنند؟»

قیمت و سختی ترجمه های ادبی نیز به طور مشخص بخشی از مشکل را تشکیل می دهند و نیز این حقیقت که بازار کتاب انگلیسی زبان بسیار رونق یافته و بنابراین نیاز به آثار خارجی زبان محدودتر شده است.

بعضی  نویسندگان نیز با از خودراضی بودن انگلیسی زبان ها مشکل دارند. داریوسک که برنده امسال جایزه مدیسی شده می گوید: «اینجا در فرانسه از هر یکصد رمان فروخته شده حدود چهل و پنج رمان ترجمه یک اثر خارجی زبان است. در بازارهای انگلیسی زبان این آمار شامل هر سه کتاب از یکصد کتاب منتشر شده است. اما این آمار نشان می دهد که ما فرانسوی ها درباره مردم و فرهنگ های دیگر بسیار کنجکاو هستیم. شما هم باید کنجکاو باشید، شما هم باید بازتر باشید.»
اما آیا ممکن است مشکل دیگری وجود داشته باشد: این که کتاب های فرانسوی خودشان هم آنقدر جذاب نیستند؟ دیوید ری که مدیر کتابفروشی اتو لیور در شرق پاریس است مساله را روشن تر می کند. بر خلاف بیشتر همکارانش، او هر دو بازار کتاب های بریتانیایی و فرانسوی را می شناسد و خودش نیز چندین سال در لندن زندگی کرده است. مقایسه های او به نفع فرانسوی ها نیست. او می گوید: «کتاب هایی که اینجا ارایه می شوند بسیار با بریتانیا متفاوت اند. کتاب های فرانسوی گران، روشنفکرانه و ممتاز هستند و بیشتر مواقع کتابفروشی ها ترسناک به نظر می رسند. مردم عادی از کل فرهنگ کتابخوانی می ترسند.»

فرانسوی ها بیشتر به خاطر دلایل حفاظت از سیستم، شبکه ملی کتابفروشی های کوچک را حفظ کرده اند. کتاب ها نمی توانند با تخفیف فروخته شوند، بنابراین کتابخانه ها به نوعی امتیاز انحصاری دارند. قانونی اوایل امسال(2013) تصویب شد که به فروشندگان آنلاین اجازه نمی داد کتاب هایشان را با تخفیف به فروش برسانند که باعث شد آمازون شکایت کند در فرانسه مورد تبعیض واقع شده است. در عین حال فروش کتاب های الکترونیکی بسیار از بریتانیا و آمریکا پایین تر است.

چیزی که «ری» درباره کتابفروشی های فرانسوی می گوید، حقیقت دارد ـ بسیاری از آن ها محدود و بی رنگ هستند و بسیاری از آن ها نیز بیش از حد سیاسی هستند. خود کتاب ها جذاب به نظر نمی رسند. رمان های جدید همان روی جلد شیری رنگ معمولی را دارند و عکس استاندارد نویسنده روی آن ها چاپ شده است. طراحی ویژه جلدها به نظر در اولویت نیست. و در مقایسه با بریتانیا در سبک های خاصی مانند تاریخ عمومی، دانش عمومی، بیوگرافی، طنز و ورزشی تعداد کتاب های عرضه شده محدودتر هستند.

به گفته داگلاس کندی نویسنده آمریکایی و خالق آثار رمانتیک که گاهی در پاریس زندگی می کند، فرانسوی ها رمان های اجتماعی را در قرن نوزدهم به وجود آوردند، اما بعد از جنگ دوم جهانی این سنت را رها کردند و رو به رمان های نو آوردند که مشخصا خیلی پیچیده تر هستند.
با این حال، نویسندگان فرانسوی هنوز هم اصرار دارند  صفاتی مانند انتزاعی بودن، کمبود داستان و شخصیت پردازی و ترجیح دادن متن به داستان که به آن ها نسبت داده می شوند، همگی کلیشه های انگلیسی زبان هستند که می دانند اوضاع در سال های اخیر چطور تغییر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها