پدیده بلوریزاده، از ورزشکارانی است که پس از به پایان رسیدن دوران حضور در ورزش حرفهای، دست به قلم وارد دنیای کتاب شده است. وی که با تازگی کتاب «توان انفجاری و قابلیت پرش» را ترجمه کرده است، میگوید: واقعیت این است که من معتقدم باید زکات دانشی را که دیگران به من آموختهاند، بدهم و فکر کنم یکی از بهترین راههای ادای این زکات، کار در عرصه کتاب باشد.-
به بهانه انتشار کتاب «توان انفجاری و قابلیت پرش» اثر مشترک «تادیوس استارزینسکی» و «هنریک سزانسکی» که توسط پدیده بلوریزاده به فارسی برگردانده شده، گفتوگویی را با این مترجم ورزشی و مدرس دانشگاه انجام دادهایم که با هم میخوانیم:
شما بعد از سالها درخشش در حوزه ورزش، نخستین کتاب خودتان را منتشر کردهاید. چرا حوزه کتاب را برای فعالیت برگزیدید؟
واقعیت این است که دسترسی بانوان ورزشکار ایرانی به منابع خارجی و همچنین میزان حضورشان در عرصه مسابقات خارجی خیلی کم است برای همین با خودم اندیشیدم که شاید با ترجمه این کتاب بتوانم قدری این خلاء را جبران کنم. همچنین چون به طور تخصصی در رشتههای پرش و والیبال به عنوان ورزشکار فعالیت کردهام، با ضعف منابع مکتوب در حوزه توان انفجاری و همچنین پرش آشنا بودم. البته به موضوع این کتاب هم بسیار علاقه داشتم. از سوی دیگر، با خودم گفتم که شاید برخی مربیان ما توانایی بهرهمندی از متن انگلیسی این کتاب را نداشته باشند. به همین دلایل دست به ترجمه این کتاب زدم. البته ابتدا از دکتر شادی طباطبایی خواستم تا نسخه لاتین آن را از خارج از کشور به ایران بیاورند. دکتر طباطبایی همچنین کمک زیادی در تنظیم زیرنویس تصاویر و صفحهبندی به من کردند.
با توجه فعالیت درازمدت شما در حوزه ورزش حرفهای بانوان و همچنین عناوین متعددی که کسب کردید، اکنون ورزشکار بودن را سختتر میدانید یا فعالیت در عرصه کتاب را؟
مگر ترجمه کتاب کار سختی است؟! به نظر من تمامی مراحل ترجمه تا انتشار یک کتاب کاری لذتبخش است. همچنین آثار مکتوب و پرونده ورزشی و مدالهایش، همگی یادگارهایی محسوب میشوند که از انسان برجا میمانند. من هم در عرصه ورزش و هم در عرصه کتاب از فعالیتم لذت میبرم.
آیا قصد دارید که در عرصه کتاب هم مانند ورزش یک «پدیده» باشید؟
خیلی هم زیاد! برخی چهرههای ورزشی معتقدند که نمیتوانند وارد عرصه علمی ورزشی بشوند، در حالی که به نظر من، این دو عرصه با هم قرابت و پیچیدگی بسیار زیادی دارند و اصلا نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. من دوست دارم در این عرصه هم پیش بروم.
کمی درباره سایر کارهای مکتوبتان توضیح دهید؟
اکنون کار ترجمه کتاب «الفبای دوهای مانع» را تقریبا تمام کردهام که این کتاب هم مثل کتاب «توان انفجاری و قابلیت پرش» از سوی انتشارات علم و حرکت منتشر خواهد شد. واقعیت این است که من معتقدم باید زکات دانشی را که دیگران به من آموختهاند، بدهم و فکر کنم یکی از بهترین راههای ادای این زکات، کار در عرصه کتاب باشد. همچنین یکی دیگر از آثارم به عنوان «والیبال در سفر» در جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شرکت داده شده است. این کتاب مانند کتابهای انگلیسی در سفر، کلمات و جملات و اصطلاحات کلیدی را که ممکن است یک مربی یا ورزشکار حوزه والیبال در جریان سفرهای برونمرزی به آنها احتیاج پیدا کند، توضیح میدهد. همچنین قصد دارم کتابی را بنویسم که در آن توضیح داده می شود چگونه یک مربی میتواند با استفاده از خلاقیتش از کمترین امکانات بیشترین بهره را ببرد و جدیدترین تمرینان را به شاگردانش آموزش دهد.
اگر موافق باشید، به بحث درباره کتاب «توان انفجاری و قابلیت پرش» بازگردیم. جایگاه علمی نویسندگان این کتاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
من خیلی کم آنان را میشناسم. فقط میدانم که از مربیان برجسته دو و میدانی بودهاند که به همه رشتههای ورزشی گریزی زدهاند و از بدعتگذاران حوزه توان انفجاری و همچنین پرش محسوب میشوند، موضوعی که در ایران خیلی کم به آن پرداخته شده است.
وجود جدولهایی با طراحی حسابشده و گویا، بیانگر این موضوع است که میتوان از «توان انفجاری و قابلیت پرش» به عنوان یک کتاب کاربردی نام برد. نظر شما چیست؟
وجود چنین جدولهایی را باید به عملکرد قابل قبول ناشر این کتاب مربوط دانست. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم ما مردم ایران به ویژه اهالی ورزش خیلی کتابخوان نیستیم و من شنیدهام سرانه مطالعه ما خیلی پایین است. در نقطه مقابل، با تصویر و شکل خیلی دوست هستیم. بنابراین، اگر در آثار مکتوب به سراغ تصویر و ارایه الگوی تصویری برویم، مردم هم بیشتر جذب کتاب میشوند. به همین دلیل، معتقدم که ارایه این اثر مکتوب به صورت اطلس تمرینات، کار را برای مخاطبان بسیار راحتتر کرده و به آن جنبه کاربردیتری بخشیده است.
برخی دانشجویان و استادان برای گرفتن درجه علمی دست به تالیف یا ترجمه کتاب میزنند. شما هم که همین چند روز پیش از رساله دکترایتان دفاع کردید. صادقانه بگویید؛ ترجمه این کتاب را دقیقا با چه انگیزهای انجام دادید؟ آیا به گرفتن رتبه در دانشگاه هم فکر میکردید؟
بد نیست برایتان توضیح دهم که من ترجمه این کتاب را سال 1385 شروع کردم و مدتی بعد هم آن را به پایان رساندم. فقط مشکل اینجا بود که قدری تنبلی کردم و آن را برای انتشار به دست ناشر نسپردم. شاید آن زمان تصمیمی برای چاپ آن نداشتم. خودم هم قبول دارم که ترجمه هرگز بیانکننده درجه علمی صاحبش نیست. بنابراین، به صراحت می گویم که در ترجمه و انتشار این کتاب دنبال کسب رتبه، درجه یا هر امتیاز دیگری نبودم.
حالا که دوره به پایان دوره دکترا رسیدهاید، قصد ندارید در این حوزه کتابی تالیف کنید؟
این کار خیلی سواد میخواهد و هنوز برای من خیلی زود است که چنین کاری کنم. باید فرصت زیادی را به مطالعه اختصاص بدهم تا در آینده بتوانم چنین مکتوباتی را تالیف کنم.
نظر شما