خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، معصومه افراشی: شاید برخی اینگونه تصور کنند که کودکان اندوهی ندارند و شاد زندگی میکنند در حالی که ما در کودکان افسردگی ـ نارضایتی و اندوه را در سطحی وسیع مشاهده میکنیم، بنا به گفته «برونو بتلهایم» روانکاو، کودک در درون خود از اضطرابهای زیادی رنج میبرد که والدین موظف به برطرف کردن آنها هستند.
یکی از علل شادنبودن کودکان درست مثل بزرگان، نارضایتی است. قانع نبودن و چشم داشتن به آنچه در دست دیگران است شادی افراد را از بین میبرد و کودک نیز از این مسئله بینصیب نیست و مدام آنچه را در دست کودک دیگر است طلب میکند و یا از اینکه فلان کودک امکانات بهتری دارد و او ندارد در اندوه و نارضایتی به سر میبرد و همین مسئله باعث میشود که نتواند شاد باشد. در اینجا وظیفه والدین و مربیان آن است که مدیریت شادی را برای کودکان به عهده بگیرند و از همان ابتدای کودکی قانع بودن را به او بیاموزند. این قانع بودن به معنای آن نیست که کودک تلاش نکند تا در آینده سرنوشت بهتری داشته باشد. باید کودک یاد بگیرد هنگامی که امکانات خانوادگی او در سطحی است که پدر و مادر او نمیتوانند بیشتر از آن برای او فراهم کنند به همان لباسها ـ اسباببازیها ـ و کتابهایی که دارد قناعت کند تا روح نشاط در وجودش پرورش پیدا کند، ولی متأسفانه نه تنها برخی از والدین این کار را نمیکنند بلکه خود نیز در بروز این نارضایتی در وجود کودک دامن میزنند و میگویند چرا کودک ما مثل فلان کودک امکانات ندارد؟
همچنان که «آرتور روشن» نیز در کتاب قصهگویی برای حل مشکلات کودکان میگوید: «رضایت خاطر و خرسندی به ما اجازه میدهد که از آنچه داریم راضی باشیم؛ چون این نگرش ما را از استرس افزونطلبی رها می کند. رضایتخاطر حتی در اوقات استرسزا به ما نشاط میدهد و باید بدانیم شادی واقعی به رفاه مادی ما بستگی ندارد، بلکه این احساس درونی است که یاریمان می کند از زندگی لذت ببریم، حتی اگر امور برخلاف آرزوها و امیدهای ما پیش برود. نتیجه این که، اهمیت ویژهای دارد که بچهها را در پرورش حس درونی رفاه تشویق کنیم و مطالعه داستانهایی چون این داستان میتوانند ما را در رسیدن به هدف مورد اشاره یاری کنند. این داستان برای گروه سنی هفت تا 10 سال نوشته شده است.
شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۲
نظر شما