داستان بلند «اين وصلهها به من ميچسبد» نوشته احمد غلامي از سوي انتشارات نيلوفر منتشر شد.-
در بخشي از اين كتاب میخوانیم: «جلو رفتيم. به اميد سياهي روبهرويمان. رفتيم و وقتي نزديك شديم، ديديم سياهي به طرف ما ميآيد. يك كاميون سياهرنگ پر از نمك بود. از ما خيلي فاصله داشت. پايين پريدم و دست تكان دادم. نگه داشت، به قدري از ديدن ما تعجب كرد كه هيچي نگفت فقط بر و بر نگاه كرد. گفتم: ميخوايم بريم معدن نمك.»
غلامی روزنامهنگار و نویسنده و برگزیده دوره سوم جایزه هوشنگ گلشیری در سال 1381 براي داستان «فعلا اسم ندارد» است.
«عشیره»، «کسی در باد گریه میکند»، «همه زندگی»، «فعلا اسم ندارد»، «کفشهای شیطان را نپوش»، «تذکره الانسان»، «تو میگی من اونو کشتم» و «جیرجیرک» از آثار اين نويسنده هستند.
مجموعه داستان «اين وصلهها به من ميچسبد» نوشته احمد غلامي در قطع رقعي و 144 صفحه، با شمارگان هزار و 650 نسخه، به قيمت هفت هزار تومان از سوي انتشارات نيلوفر روانه بازار كتاب شده است.
نظر شما