به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بیست و دومین جلسه نقد کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر، روز گذشته، یکشنبه، 26 آبانماه، با نقد نمایشنامه «موسیقی مجلسی» اثر آرتور کوپیت و ترجمه عاطفه پاکبازنیا در سالن اجتماعات خانه تئاتر برگزار شد.
در این جلسه، فرید قدمی، منتقد، غلامحسین دولتآبادی، منتقد و مترجم به همراه عاطفه پاکبازنیا درباره نمایشنامه کوپیت و ترجمه آن برای مخاطبان سخنرانی کردند.
فرید قدمی در این جلسه درباره داستان این نمایشنامه گفت: این اثر درباره هشت زن است که در بیمارستانی روانی بستری شدهاند. زنها همگی خود را زنان سرشناس تاریخ میدانند: ژاندارک، گرترود استین، سوزان آنتونی، ملکه ایزابلا، کنستانز موزارت، پیرل وایت، امیلیا ارهارت و اُسا جانسون.
وی افزود: این هشت زن دور هم جمع شدهاند تا از حملهای که به باور آنها قرار است بهزودی از سوی مردها صورت گیرد، جلوگیری کنند. زمان نمایشنامه، سال 1938 و مکان آن یک تیمارستان است. بر اساس داستان این اثر من به یاد آمازونها افتادم که زنان جنگجویی بودند و به هیچ عنوان ارتباطی با مردها نداشتند.
این منتقد در ادامه به تحلیل خود از این اثر پرداخت و گفت: قرائت من از این اثر این است که همه این شخصیتها واقعی بوده و به هیچ عنوان تخیلی نیستند. ولی نکته این است که شخصیتها در جایگاهی خارج از موقعیت اصلی خود قرار دارند. به عنوان مثال شخصیت ژاندارک در این اثر همان ژاندارک اصلی در تاریخ است، اما وقتی به داستان این اثر وارد شده دیگر هویت قبلی خود را ندارد و صرفا ژستها و ویژگیهای شخصیتی ژاندارک در هویت واقعیاش را بازنمایی میکند.
قدمی همچنین اظهار کرد: کوپیت در نمایشنامههای خود معمولا «فرمگرا»ست و همیشه به فرم اهمیتی بیشتر از معنا دادهاست. به نظر من این ترجمه یکسری اشکالات ویرایشی دارد و این مساله شاید به دلیل سرعت انتشار ترجمه رخ داده باشد. یکی از این اشکالات درج اشتباه نام برخی شخصیتهاست. به عنوان مثال «گرترود استاین» به صورت «استین» آمده است.
عاطفه پاکبازنیا، مترجم این نمایشنامه نیز در این جلسه درباره کوپیت گفت: آرتور کوپیت نویسنده این اثر برنده جایزه تونی و دو بار هم نامزد جایزه پولیتزر شدهاست. او در دانشگاه هاروارد در رشته فیزیک تحصیل کردهاست و هماکنون نیز در قید حیات است.
وی افزود: نمایشنامه موسیقی مجلسی در زمره نخستین آثار کوپیت بودهاست. این اثر نخستین بار در سال 1962 منتشرشد و از نمایشهای تاثیرگذار در برادوی، مرکز تئاتر آمریکا، بودهاست.
این مترجم همچنین اظهار کرد: پس از انتشار این ترجمه بسیاری از منتقدان بیان کردند که متن کارگردانان تئاتر را برای اجرا بسیار وسوسه میکند، اما ممکن است برای مخاطب ایرانی متن نمایشنامه چندان مفهوم نباشد. کوپیت در این اثر و دیگر آثار خود از دیالوگهای کوتاه استفاده کرده و از این طریق تصویرسازی میکند که در اجرا به ویژه از متن ترجمه، درآوردن این تصویرسازیها بسیار سخت است.
پاکبازنیا گفت: بر اساس همین ویژگیها ترجمه آثار کوپیت بسیار سخت است. مترجم باید به جز زبان اصلی به زبان فارسی هم در حد کمال وارد باشد تا بتواند آن تصویرسازیها را با استفاده از ویژگیهای زبان فارسی بازسازی کند.
وی در ادامه به نام نمایشنامههای کوپیت اشاره کرد و گفت: کوپیت معمولا نام آثارش را نیز بسیار عالی و تاثیرگذار انتخاب میکند. به عنوان مثال همین عنوان نمایشنامه «موسیقی مجلسی» جهت دهی خاصی به مخاطب میدهد. عنوان موسیقی مجلسی یک ارکستر را تداعی میکند که باوجود تفاوت سازها باید یک صدای واحد را دربیاورند. شخصیتهای این اثر نیز زنهایی هستند که باوجود تفاوت شخصیتی بسیار، یک هدف واحد دارند.
غلامحسین دولتآبادی نیز در این جلسه گفت: به نظر من نیز در این ترجمه برخی نامها به صورت اشتباه درج شدهاست و حتی میتوان از برخی اسامی که در ایران معروف و مشهور شده و به اصطلاح جا افتاده، استفاده کرد، هرچند که این اسامی غلط مصطلح باشند. امیدوارم در چاپ دوم این ترجمه اشکالات ویرایشی آن برطرف شود.
وی افزود: به نظر من کوپیت در تجربهگراییهایش اصلا موفق نیست و من به هیچ عنوان آثار کوپیت را دوست ندارم و با آن ارتباطی برقرار نمیکنم، اما در ترجمه و انتشار نمایشنامههای این نویسنده ضرورتی وجود دارد. امیدوارم نمایشنامههای روز و معاصر آمریکایی و آثار نمایشنامهنویسان پس از کوپیت نیز در ایران ترجمه و منتشر شود.
نمایشنامه «موسیقی مجلسی» اثر آرتور کوپیت و ترجمه عاطفه پاکبازنیا، با شمارگان یکهزار و یکصد نسخه، 72 صفحه و قیمت سه هزار و 500 تومان پارسال (1391) از سوی انتشارات افراز روانه کتابفروشیها شد.
دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۱
نظر شما