شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۵
تعداد کتاب‌های تالیفی‌جذاب اندک است

فرزانه کریمی، آثار زیادی را برای کودکان و نوجوانان به فارسی برگردانده است. مترجمی که هرچند در ترجمه آثار بزرگسالان هم دستی دارد ولی انگار روح کودکانه در درونش زنده است. وقتی تعداد آثار ترجمه شده‌اش را از او می پرسیم، با خنده‌ای کودکانه پاسخ می‌دهد: «زیاداست، همه‌شان را به یاد‌ندارم!»_

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، فرزانه‌کریمی متولد سال 1342 تهران، در رشته کارشناسی اندام مصنوعی از دانشگاه علوم پزشكی فارغ‌التحصیل شده است. این مترجم،ترجمه برای کودکان و نوجوانان را از سال 1368 در قالب همکاری با مجله کیهان‌علمی، آفتابگردان و قاصدک آغاز کرد و علاقه‌اش به حوزه ترجمه کتاب‌های کودک روز به روز بیشتر شد تا این‌که سال 1371 با کمک نشر زلال، نخستین کتابش با عنوان «جانوران و جایی كه زندگی می‌كنند» نوشته «جان فلت ول» را روانه بازار کرد و با این کتاب قدم به سرزمین کتا‌ب‌های‌ کودک و نوجوان گذاشت. هرچند علاقه‌اصلی کریمی معطوف به کتاب‌های علمی‌است ولی اکنون ترجمه‌های او را می توان از گونه‌های دیگرنیز در قفسه کتابفروشی‌ها دید. او از معرفی «پی‌پی» شخصیت اصلی داستان‌های آسترید لیندگرن گرفته تا شناساندن وسایل آشپزخانه به کودکان و ترجمه آثار «دارن شان» را در کارنامه خود دارد. مجموعه 10 جلدی «با هم بودن را یاد بگیریم» اثر چری جی. مینرز نیز که با ترجمه وی توسط انتشارات قدیانی به‌ بازار آمد، اثر برتر هشتمین جشنواره‌ کتاب‌های آموزشی رشد شد و برای ترجمه 
«پسرک بدشانس» اثر والترز ویپرزبرگ نیز جایزه گرفت. 

کمی ازفعالیت‌های ترجمه وکارهایی که تا کنون منتشر کرده‌اید بگویید.

ازآنجا که دسترسی چندانی به کتاب‌ها ندارم، بیشتر ترجمه‌های من به پیشنهاد ناشران بوده است، هرچند خودم کارعلمی را ترجیح می دهم اما ترجمه‌رمان در حوزه کودک و نوجوان هم داشته ام. آخرین کاری که در دست ترجمه دارم مجموعه 13 جلدی «ماجراهای ناگوار» اثر لمونی اسنیکت است که تاکنون کار 11 جلد آن به پایان رسیده و درحال تکمیل 2 جلد آخر آن هستم. آخرین کار چاپ شده‌ام  چهارمین جلد از مجموعه 4 جلدی حماسه کرپلسی اثر دارن شان با عنوان «برادر تا پای مرگ» است که با فضایی فانتزی و در ژانر وحشت برای مخاطبان نوجوان منتشر شده است. البته پیش از این نیز 3 جلد این مجموعه با نام‌های «تولد یک قاتل»، «دریای‌خون» و «قصر مردگان از سوی انتشارات قدیانی منتشر شده بود.

ترجمه درحوزه کودک و نوجوان با بزرگسالان چه تفاوت‌هایی دارند؟

ترجمه برای کودک و نوجوان محدودیت های خاص خودش را دارد. وقتی برای کودک کار می کنید، جز خط قرمز هایی که وجود دارد، باید قید و بندهای دیگری را هم رعایت کنید. ازسویی دیگر در این حوزه با محدودیت واژه‌ها مواجه هستید، چون نمی‌توانید در متون خود از همه کلمات بهره بگیرید و همین امر، سبب می شود تا دامنه لغات شما بسیار جمع و جورتر و کوچک‌تر شود. یکی دیگر از تفاوت‌های این دو حوزه نیز این‌است که برای رده سنی کودک و نوجوان نمی‌توان مانند بزرگسال به هر موضوعی پرداخت بلکه باید دنیای این رده سنی و نیازهای آنان را شناخت و بعد سراغ ترجمه آثار مرتبط با آن‌ها رفت.
ازسویی دیگر زبان کودک و بزرگسال نیز با یکدیگر متفاوت است. در آثار مربوط به کودک و نوجوان باید صمیمیت وجود داشته باشد تا کودک به سرعت درگیر داستان شود و احساس نزدیکی کند، وگرنه هرگز سراغ کتاب نمی‌رود و شما در گام اول شکست می‌خورید. به عنوان مثال برای آثار مربوط به بزرگسال می‌توان ماجرا را از زبان سوم شخص به صورتی رسمی و خشک روایت کرد تا طرفداران زیادی هم داشته باشد ولی در آثار کودک اگر زبان ترجمه تا این حد محکم و کتابی باشد، آن‌ها را فراری می‌دهد و این اصلا خوب نیست.

کودک و نوجوان ما به کتاب‌های مطرح جهان به اندازه کافی دسترسی دارد؟

بدون شک ما نمی‌توانیم همه کتاب‌های دنیا را در حوزه کودک و نوجوان ترجمه کنیم اما گروهی از مترجمان بسیار حرفه‌ای در کشور دائم بازار کتاب جهان را رصد می کنند. جوایز، نمایشگاه‌ها و... را در این حوزه دنبال می کنند و پس از شناختن آثار مطرح جهان، به دنبال ترجمه آن می‌روند. در واقع می‌توان گفت همه آثاری که در دنیا به عنوان برترین شناخته می‌شوند، ترجمه شده و در اختیار کودک و نوجوان ما قرار می‌گیرند.

به نظر شما چه درصدی از کتاب‌های کودک و نوجوان موجود در بازار را ترجمه تشکیل می‌دهد و جایگاه تألیف در این میان کجاست؟

درصد خاصی را نمی‌توانم به شما بگویم اما با نگاهی گذرا به قفسه‌های کتاب در کتابفروشی‌ها می‌توان فهمید که تعداد کتاب‌های تألیفی ما بسیار کم است و این موضوع، شامل همه حوزه‌های علمی، داستانی و.... می‌شود اما به نظر من کمیت آن قدر مهم نیست و مشکل اصلی حوزه تالیف کتاب‌های کودکان و نوجوانان را کیفیت می دانم. بیشتر کتاب‌های تالیفی ما کودکانه نیستند و داستان‌های واقعا جذابی نداریم که این رده سنی را به دنبال خود بکشاند. دلیلش هم این است که بیشتر نویسندگان ما دنبال آثار فرمایشی می‌روند که به عنوان مثال در آن یک پیام اخلاقی گنجانده شده باشد، درحالی که این خیلی کلیشه‌ای است و کودک به راحتی می تواند پایان داستان را حدس بزند. به این ترتیب خواندن این کتاب برای کودک لذتی به همراه ندارد، پس برای برطرف شدن نیازش چاره‌ای ندارد جزاین که دنبال کتاب‌های حوزه ترجمه برود.

برخی معتقدند ناشران هم در این موضوع یک پای قضیه هستند چون انتشار کتاب‌های ترجمه نسبت به تالیف برای آن‌ها سودآورتر است. نظر شما چیست؟

به هر حال نمی‌توان منکر شد که ترجمه، اقتصادی‌تر از تالیف است چون‌کتاب با همان شکل اصلی ارائه می شود و مثلا نیاز به تصویرگری ندارد و ناشر با هزینه کمی می‌تواند آن را به چاپ برساند اما نویسندگان هم یک پای قضیه هستند. تولید و نوشتن، درواقع نوعی خلاقیت است و باید زمینه‌اش فراهم باشد. زحمت تولید آثار تالیفی جذاب حداقل در بخش تولید اولیه فکر و ایده، به مراتب بیشتر از ترجمه است. یعنی کسی در جایی دیگر فکرش را کرده‌است و ما فقط آن را برگردان می کنیم. پس کاری راحت تر است و سهم بیشتری را در بازار کتاب به خود اختصاص می دهد. 

چه مشکلاتی سر راه مترجمان حوزه کودک و نوجوان برای کار در این حوزه وجود دارد؟

یکی از مشکلات حوزه ترجمه، مشخص نبودن دقیق خط قرمزهاست. در این مورد، یک قانون نانوشته وجود دارد و گاه بسیار سلیقه‌ای عمل می‌شود. نمونه‌اش هم کتاب‌هایی است که در یک دوره، مجوز نشر می گیرد و در یک برهه زمانی دیگر جلو آن را می گیرند. گاهی هم همین اعمال سلیقه، از جذابیت کار کم می‌کند، چون بعضی کلمات معنای خاص خود را دارند و اگر به خاطر پاره‌ای از خط قرمزها مجبور به انتخاب واژه‌ای دیگر شویم، معنای جمله عوض می شود و گاه ممکن است ضربه بزرگی به کل داستان بزند، طوری که حتی بچه‌ها هم متوجه مشکل موجود در کار می شوند و علنا می گویند که ما فهمیدیم این بخش از داستان عوض شده است و شما چه کار کرده‌اید، چون نوعی بی منطقی در داستان دیده می شود.
البته من با برخی محدودیت ها در بخش ترجمه مشکل ندارم چون اگر هم اداره‌ای به نام ارشاد نبود که برخی نکات را یادآوری کند، ترجمه بخش‌هایی از کتاب را که مغایر با دین و عرف ماست حتما حذف می‌کردم  یا سراغ بسیاری از سوژه‌ها نمی‌رفتم. اما مشکل اینجاست که جز مواردی که برای ما تعریف شده، ما خودمان نیز یادگرفته‌ایم که برخی چیزها را رعایت کنیم.

نظر شما درباره قانون کپی رایت درحوزه کودک و نوجوان چیست و چرا در کشور ما عزمی راسخ برای رعایت آن وجود ندارد؟
کپی رایت، قانونی دوطرفه در سراسر جهان است که رعایت کردن یا نکردن آن حداقل برای ما، خوبی ها و بدی هایی دارد. رعایت کردن حق کپی رایت بسیار خوب است، چون هرکسی در هرجای دنیا که باشد و کاری منتشرکند باید حق تلاشش محفوظ باشد، اما این که کمتر کسی دنبال اجرای قانون کپی رایت در کشور است، فقط به بحث حوزه کودک و نوجوان بازنمی‌گردد و دامن همه کتاب‌ها در همه حوزه‌ها، به ویژه علمی و تحقیقاتی را می گیرد.
به نظرم رعایت قانون کپی رایت، احترام برانگیز و اخلاقی‌است و با این کار می‌توانیم به دنیا بگوییم که ما قانون مدار هستیم . ازسویی دیگر، در همیشه بر روی یک پاشنه نمی‌چرخد و حتما ما نیز در آینده آثاری خواهیم داشت که کشورهای دیگر به آن نیاز پیدا کنند پس بهتر است این قانون در ایران نیز رعایت شود.

گفت‌وگو: میتراجلیلی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها