پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۷
شعر محاوره ترانه نیست

ترانه و شعر محاوره تفاوت‌های بارزی با یکدیگر دارند اما در کشور ما این دو نوع شعر به یکدیگر نزدیک‌اند و هرگاه صحبت از شعر محاوره می‌شود همه فکر می‌کنند منظور همان ترانه است._

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مجموعه ترانه‌های محسن کاشانی که امسال
(1392) با عنوان «قهوه قجری» منتشر شده است، در بسیاری موارد زبانش به زبان شعر محاوره‌ای نزدیک‌تر است. ترانه فقط به این معنی نیست که زبان بچگانه داشته باشد یا با شکستن کلمات، شاعر شعر بسراید.

ترانه پیش از هر چیز باید روی ملودی سوار شود تا قابلیت‌های خود را بیابد. بهتر است بگوییم نمی‌توان ترانه‌ای را در محفلی ادبی خواند و از دیگران خواست که روی آن نظر بدهند. البته با زبان محاوره می‌توان فلسفی‌ترین حرف‌ها را گفت. در کشورهای عربی با همین زبان محاوره مشکل‌ترین و دست نیافتنی‌ترین مفاهیم و مضامین بیان می‌شود.

شعرهای محسن کاشانی در این مجموعه تا حدودی به زبان محاوره نزدیک است که البته عیب محسوب نمی‌شود. وزن در هر ترانه حرف اول را می‌زند و باید به شکلی آماده سوار شدن روی ملودی باشد. در برخی از شعرهای کاشانی وزن از پختگی خاصی برخوردار نیست گرچه شاعر می‌خواهد مضامین و موضوعاتی را به میان آورد که تا به حال گفته نشده و بدیع است.

در یکی از ترانه‌های این مجموعه می‌خوانیم:
«برام زیباتری، حتی، تو این روزای بیماری
همین روزا که از دیدار با آینه بیزاری
همین روزا که موهات مثل برف از قله می‌ریزن
همین روزا که دسته دسته موهات روی این میزن
همین روزا که داری پیش چشمام پیر می‌شی
همین روزا که با چشمای من درگیر می‌شی
دارم می‌بینم از پرواز، پر مونده
از اون چشما فقط یه مختصر مونده
سرت رو سینمه دارم هوای تازه می‌گیرم
دارم با شونه‌هام، اشک تو را اندازه می‌گیرم
حلالم کن اگه دنبال تو فانوسو گم کردم
کنارت بودم اما رد اقیانوس را گم کردم
دارم می‌بینم از پرواز، پر مونده
از اون چشما فقط یه مختصر مونده»

کلماتی مانند بیماری، بیزاری، و تشبیهاتی مثل قله و کلمات دیگری چون میز به این شعر نمی‌خورد. شاعر وقتی نمی‌داند که چه می‌خواهد بگوید موهای مخاطب شعری‌اش را روی میز می‌بیند و به گمان می‌رسد که قافیه دست شاعر را بسته است و او را محدود کرده. باید پرسید که مگر می‌شود با شانه اشک کسی را اندازه گرفت و اگر شاعر می‌خواهد بگوید که اشک‌های مخاطبش روی شانه‌هایش می‌ریزد چیز دیگری باید بگوید یا  تشبیهات بهتری استفاده کند. اگر منظور شاعر فانوس است، پس ربطش به اقیانوس چیست و اگر منظور فانوس دریایی است، باید پرسید که مگر می‌شود فانوس دریایی را مانند شی‌ای در جیب گم کرد؟! در ثانی تنها پر ماندن از پرواز ربطی به این ندارد که از چشم‌های مخاطب تنها یک مختصر مانده. همین مختصر ماندن از چشم‌ها هم شاید به بیانی دیگر منظور از اشک ریختن مخاطب باشد. در این شعر به این اشاره نمی‌شود که مخاطب چرا اشک می‌ریزد.

باید دقت داشت که اشک ریختن و گریستن در بسیاری از شعرها آمده و این موارد کمکی به استحکام شعر نمی‌کند و صرفاً تکرار نکته‌هایی است که بارها از سوی شاعران مختلف سروده شده است.

در عین حال شاعر بداعت‌هایی هم در کارش دیده می‌شود. مثل اینکه در شعر اول دختر توی قالیچه برمی‌خیزد و کنار شاه قاجار می‌نشیند. این برش‌ها به خودی خود شاعرانه‌اند ولی با زبان و بیانی الکن شاعر نمی‌تواند آن‌ها را با دقت بیان کند و به هم بچسباند تا بتواند یک کلان روایت را تصویر کند.

وقتی شاعری کار سرایش ترانه را بر خود بدین حد سخت می‌گیرد، شاید بهتر باشد از زبان معیار استفاده کند.

در جایی دیگر شاعر می‌آورد:
«نذار هر چی حرف گلوگیر هست
تو چشمای خیس تو مخفی شه
جز این که یک روزی خرابت کنن
تو فکر می‌کنی آخرش چی شه

نذار اشکایی که نریختی به پام
به دور خیالم یه زنجیر شه
بغل کن منو لحظه رفتنت
شاید پیش از این که بخوای دیر شه»

بهتر بود شاعر به جای «شه» از «بشه» استفاده می‌کرد تا وزن ترانه‌ها روان‌تر به نظر برسند. شعرهای این مجموعه تقریبا یکدست است و با خواندن چند شعر می‌توان حدس زد که مابقی شعرها هم در همین فضا و با همین ریتم نوشته شده‌اند.

کاشانی متولد سال 1353 است. «قهوه قجری» مجموعه ترانه وی، امسال(1392) از سوی نشر فرهنگ عامه منتشر شده و دربرگیرنده 41 ترانه است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها