شجاعت امام سجاد (ع) مقابل یزید
هنگامی که امام سجاد (ع) و دیگر اسرا را وارد قصر یزید(لعنةالله علیه) کردند، یزید بر مسند قدرت تکیه داده بود، اما سخنان شجاعانه و شکننده امام سجاد (ع) آن همه غرور را در هم شکست.
«در روایت دیگر آمده:
یزید به امام سجاد (ع) رو کرد و گفت: اوضاع را چگونه دیدی؟
امام سجاد (ع) فرمود: قضای الهی را که قبل از خلقت آسمانها و زمین مقدر شده بود، دیدم.
یزید گفت: حمد و سپاس خداوندی را که پدرت را کشت.
امام سجاد (ع) فرمود: «لعنة اللهِ علی من قتل أبی» (لعنت خدا بر کسی باد که پدرم را کشت).
یزید خشمگین شد و فرمان داد گردن آن حضرت را بزنند...
دژخیمان را برای کشتن از مجلس یزید بیرون بردند... طبق روایتی حضرت زینب (ع) خود را به روی امام سجاد (ع) افکند و گفت: ای یزید، همه خونی که از ما ریختی کافی است.
امام سجاد (ع) فرمود:
ای یزید، اگر تصمیم بر قتل من داری، پس کسی را مأمور کن تا این بانوان و کودکان (بیپناه) را به مدینه برساند.
یزید با شنیدن این جمله از قتل آن حضرت صرفنظر کرد.» (محمدی اشتهاردی، 137: 100)
امام سجاد (ع) بدون هیچگونه ترس و وحشت، عیانکننده حق و عدالت میشود و در حالی که به دست و پای مبارکش غل و زنجیر بسته شدهاست، به دفاع از حقیقت میپردازد.
صفحه 127/ خانواده در نهضت حسینی/ عبدالرحیم پورشجاعی/ انتشارات مجتمع فرهنگی عاشورا/ چاپ یکم/ سال 1392/ 328 صفحه/ 12000 تومان
پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۰
نظر شما