نویسنده مجموعه 14 جلدی «زینب و مادرش» با بیان اینکه بیشتر کتابهای منتشر شده در این دوران رنگ و بوی دینزدایی داشتند، گفت: فرهنگ دینی رفته رفته جای خود را به فرهنگ سکولار میداد و انسانها را به بیتفاوتی نسبت به غیرت دینی وا میداشت و هیچ گمان نمیرفت که از داخل حوزههای علمیه فردی بیرون بیاید که بتواند بخروشد.
وی تاکید کرد: مذهبیها تا دهه 1350 در امر داستاننویسی غفلت دارند. از انسانهایی مانند آیتالله سعیدی که سرش با مته در زندانهای پهلوی سوراخ شد، در قالبهای داستان خبری نیست. در حالی که در کشورهایی که بهترین رمانها خلق شدهاند نمادهای خود را در چنین برهههای حساسی در قالب ادبیات به جامعه معرفی کردهاند.
امیر سرتیپ سیفی با بیان اینکه در معرفی بخش عملی رویدادهایی مانند بعثت، عاشورا و غدیر خوب عمل کردهایم و داستان را به شیوه عملی وارد جامعه کردهایم، گفت: متاسفانه در حوزههای یاد شده داستانهای قوی و اثرگذاری ننوشتهایم. در این میان میتوان زیارت عاشورا را داستانی از واقعه کربلا دانست که از مطالعه آن خسته نمیشویم. این داستان نماد واقعی انسان را در جایگاههای مختلف چون، جوان، برادر، خواهر و دیگر جایگاههای انسانی معرفی کرده است.
وی سپس به داستانهای شاهنامه اشاره و با قدردانی از نویسندگانی که به این موضوع میپردازند، تاکید کرد: باید دانست که در هر حال، شاهنامه یک افسانه است و شهیدانی چون همت، باکری، صیاد و ستاری بودند که در صحنه عمل هم حماسه خلق کردند. باید در معرفی این افراد به جامعه کوشید.
معاون نیروی انسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران همچنین بر لزوم قلم به دست گرفتن نظامیان برای ثبت این رشادتها تاکید کرد و گفت: برای نگارش آثاری درباره شهیدان از نویسندگان متعددی بهره گرفتیم اما نتیجه مطلوب را در این زمینه حاصل نشد. بنابراین، خودم دست به قلم شدم و در حال نگارش مجموعههای «زینب و مادرش» در مراحل مختلف شکست دشمن چون: توقف، تثبیت، هجوم، تهاجم و خروج و هر کدام در مجموعهای 14 جلدی هستم.
وی با اشاره به هفت جلد منتشر شده از مجموعه «زینب و مادرش» اظهار کرد: روستاییان سهم بااهمیتی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دارند و ضروری است که داستاننویسان ما به این موضوع توجه بیشتری نشان دهند.
امیر سیفی در پایان گفت: کتاب «شام رضوی» از این مجموعه 14 جلدی به نقش روستازادگان میپردازد. در کتاب «به سوی خوشبختی» به نقش روستاییان در پخش اعلامیهها و وقایع پس از سال 1342 پرداختم و کتاب «روستای دیگر، زندگی دیگر» نشان میدهد که چگونه میتوان محیط را به نفع عقاید اسلامی خود تغییر داد. این موضوع در کتاب « زندگی در غربت» به شیوه دیگری دنبال شده است.
نظر شما