بلقیس سلیمانی، با پرسیدن این سوال که «آیا روایت میتواند زنانه باشد» سخنانش را آغاز کرد و گفت: مدتی است که متنقدان در جهان غرب و در کشورمان در این حوزه بحث میکنند که آیا در ادبیات میتوانیم از زبان زنانه و مردانه سخن بگوییم یا خیر؟
وی ادبیات زنانه را موضوعی دانست که محتوا و ساختار آثار را در بر میگیرد و ادامه داد: ژولیا کریستوا، هلن سیکسو و الیگاری در دنیای غرب روایتی از هستی را زنانه میدانند که دارای زبان زنانه باشند. الیگاری معتقد است که باید بتوانیم زبانی زنانه بسازیم. این ساخت نیاز به مکانیسمی دارد که جدا از امر واژهسازی است که دارای نظم نمادین و نشانهای باشد.
این نویسنده حوزه ادبیات دفاع مقدس درباره نظرات هلن سیکسو درباره ادبیات زنانه توضیح داد: وی این زبان را مرتبط با تَن میداند و معتقد است که نویسنده زن باید بتواند از تجربیات ویژه زنان بنویسد. تجربیات ویژهای که مربوط به جسم آنان میشود. میلز، سبکشناس فمینیست میگوید: تحلیل هر اثری باید بر سه جنبه واژهها، جملهها و گفتمان باشد.
نویسنده بازی آخر بانو توضیح داد: بنابر اعتقاد میلز چه بسیار مردانی هستند که زنانه مینویسند. او چند سوال اساسی مطرح میکند که باید یک اثر زنانه بتواند به آن پاسخ دهد؛ نویسنده از چه واژگانی در اثرش استفاده میکند و چه مفهومی از هویت زنانه را ساخته است؟ صدای زنانه چگونه در اثر بازتاب مییابد؟ برخورد مردان با زنان در متن چگونه است؟ چه کسانی در متن دارای کنش هستند. در متن از زنان بیشتر استفاده شده یا مردان؟ راوی اثر چه کسی است؟ متن بر منافع چه کسی تاکید دارد و چه عناصری با زنان در ارتباطند؟
سلیمانی با بیان اینکه اعتقاد دارم ادبیات زنانه باید مبتنی بر تجارب زنانه باشد گفت: در آثار زنانه نوستالوژی و کودکی اهمیت مییابد. زندگی خانوادگی هم از موضوعهای با اهمیت در زنانهنویسی است. ملالت و روزمرگی و پیش پا افتادگی زندگی روزمره را زنان بیشتر در آثارشان مینویسند. البته معتقدم این روال تا وقتی که تقسیم کار میان زنان و مردان وجود دارد پا بر جا خواهد بود. هیچ مردی نمیتواند چنین نگاهی در ادبیاتش داشته باشد.
وی ادامه داد: نوشتار زنانه سکوت را به تصویر میکشد که بیشتر واگویی گفتوگوهای درونی زن با خودش است. زنان بیش از مردان به زبان معیار گرایش دارند. از زبان مخفی کمتر استفاده میکنند. زبانشان همراه با تردید است و بسیار از پرسش بهره میگیرند.
زهرا زواریان دیگر کارشناس ادبی حاضر در این برنامه بود که سخنانش را بر محور نمونههای داستانهای دفاع مقدس در دهههای 60 و 70 آغاز کرد و گفت: باید دید که آیا روایت خاص زنانه داریم یا خیر؟ در سالهای پس از دفاع مقدس، زنان در ادبیات کشورمان حضور چشمگیر داشتهاند به گونهای که پژواک صدای زنانه در ادبیات، شگفتی اهالی ادب را برانگیخت. این حضور زنان در ادبیات چیزی شبه سونامی بود.
وی با اشاره به اینکه اخیرا رویکردهای فمینیستی در ادبیات ما بسیار دیده میشود افزود: آیا در داستانهای جنگ تحمیلی، زنان رویکرد فمینیستی داشتهاند؟ با مطالعه داستانهای کوتاه زنانه، تکصدایی به چشم میخورد که مربوط به زمانی است که زن مورد هجمه قرار میگیرد. در داستانهای دهههای 60 و 70 به دلیل مورد هجوم قرار گرفتن بدن زن در طول جنگ از سوی دشمن، این تک صدایی بیشتر به چشم میخورد. این هجمه در داستانهای زیادی فریاد کشیده شده است. در کلیت داستان، صدای زنانه به گوش میرسد، با وجود آنکه خشونت جنگ، امری مردانه است.
نویسنده مجموعه داستان مهتاب، با بیان این که معتقد به وجود زبان هستم، افزود: روایتهای خشن و تصویرسازیهای زنان از واقعه جنگ بسیار زبان زنانه دارند. دیالوگهای زن با خودش است. در ادبیات جنگ زنانه به بحث رویا که تحت تأثیر ناخودآگاه است، بسیار پرداخته شده است.
وی با پرسیدن دوباره این سوال که «آیا زنان رویکرد فمینسیتی در آثارشان دارند؟» گفت: یکی از مسایلی که الیگاری مطرح میکند این است که زنان همواره در نقش معشوق بودهاند. در جمله I Love you همواره I مردان و you زنان بودهاند. وی آرزو میکند که کاش زنان در بخش فاعل(I) قرار بگیرند و این رویدادی است که در ادبیات دفاعمقدس به وقوع پیوست. مردان آن قدر قابلیت معشوق بودن را یافته بودند که زنان همواره در پی آنان بوده باشند. شاید این امر به دلیل رهاشدگی زنان و رفتن مرد در پی معشوق دیگری که همان خداست بوده باشد. داستانهای این دوران بیشتر با شهادت مرد به پایان میرسد و آن زن همواره ناکام میماند. فاعل شدن زن در عشق، نقطه عطفی در داستاننویسی ماست.
احمد شاکری، آخرین کارشناس بود که سخنانش را دربارهی شناخت ادبیات دفاعمقدس و بر محور «هستی و کرانههای زنانه ادبیات داستانی دفاع مقدس» آغاز کرد و گفت: باید درباره ادبیات داستانیای سخن گفت که انقلاب اسلامی داعیه آن را دارد. ما مدعی ایجاد مکتب تازهای هستیم و مکتبها روشهای خود را دارند. بنابراین باید روشها را شناخت. عنوان زنانه وقتی به عنوان قید در کنار ادبیات دفاعمقدس مینشیند باید ببینیم که منظور از ادبیات داستانی، دفاعمقدس، نسبت ادبیات داستانی با دفاع مقدس و ویژگیهای نوشتار چیست و سپس در مورد رویکرد زنانهی آن سخن بگوییم.
وی رویکردش را ثبوتی دانست و توضیح داد: که این رویکرد فرض است و روش آن ذهنی و عقلانی است. رویکرد ثبوتی این موضوع را مطرح میکند که ادبیات زنانه دفاع مقدس قابل طرح است یا خیر؟
این پژوهشگر با بیان اینکه نمیتوان هر آن چه را درباره دفاع مقدس نوشته میشود ادبیات دفاع مقدس دانست، ادامه داد: این تلقی خطاست زیرا دفاع مقدس یک هویت و حقیقت دینی دارد و لزوماً همه افرادی که این حقیقت را بیان میکنند روایت حقیقی ندارند. بنابراین نمیتوان در تمام این آثار ادبیات زنانه را جستجو کرد. در این بحث راجع به ادبیات زنانه دفاع مقدس با رویکرد دینی سخن میگوییم.
وی انقلاب اسلامی را پدیدهای دانست که بر ادبیات دفاعمقدس تأثیر گذاشته است و ادامه داد: ادبیات داستانی انقلاب اسلامی گرچه با خصوصیت خود شناخته نشده اما وجود دارد. اثری نداریم که نشان دهد نمونه تام ادبیات داستانی انقلاب اسلامی را به نمایش بگذارد اما برخی از مولفههای این گونه ادبی را میتوان در تعدادی از آثار مشاهده کرد. این کمکاری تئوریپردازان است که باید به کشف این مولفهها بپردازند و مکتب ادبیات داستانی انقلاب را تدوین کنند.
شاکری افزود: معتقدم که مرز دقیقی میان خاطره و ادبیات داستانی وجود دارد. کتابهایی مثل «دا» رمان نیستند اما به قالب ادبیات داستانی انقلاب و دفاع مقدس نزدیکند. لزومی ندارد قالب بومی و دینی ما رمان باشد. میتواند گونهای غیر از رمان باشد که باید به آن دست یافت.
وی ادبیات دفاع مقدس را واجد حقیقتی دانست که به معنای حق علیه باطل است و گفت: این حقیقت در ادبیات دفاع مقدس کلیت واحدی است. نمیتوان دفاع را از قدسیت جدا کرد اما این دو یک حقیقت واحدند. ضد جنگ خواندن ادبیات دفاع مقدس خطاست.
شاکری با بیان اینکه ادبیات دفاع مقدس زمینهای برای پرداخت به موضوعات زنانه پدید آورد ادامه داد: قید زنانه باید به ادبیات برگردد و نه هویت نویسنده. اگر اثری نتواند نشان دهد که نویسندهی آن کیست؟ زن است یا مرد، این ضعف آن اثر است. بسیاری از نویسندگان مشهور دنیا زن نبودهاند اما ادبیاتی که ارایه کردهاند به ادبیات زنانه مشهور شده است.
وی تصریح کرد: در انحصار قرار دادن ادبیات زنانه برای زنان درست نیست چیزی که در ادبیات مهم است، باورپذیری است. چیزی که مخاطب را به باور میرساند.
نظر شما