شهرام گیلآبادی، نویسنده کتاب «عصر بیسرزمین» با تاکید بر اینکه رسانهها به واسطه قدرت خود از نظریهها عبور کردهاند، گفت: اکنون که به واسطه حصرها، دیپلماسی رسمی نمیتواند موفق باشد، باید با استفاده از دیپلماسی عمومی در راستای چشماندازی روشن گام برداریم.-
ایبنا به بهانه نشر کتاب «عصر بیسرزمین» گفتوگویی با وی انجام داده و ضمن محتوای اثر درباره پس زمینههای فکری مولف مطالبی را عنوان کرده است.
ـ نخستین کتابتان چه زمانی منتشر شد؟
نخستین اثرم کتابی در ارتباط با «نمایش در لرستان؛ آیینها و متلها» است که سال 72 منتشر شد.
ـ چگونه از هنر به عرصه سیاست کشیده شدید؟
من هیچگاه به سیاست وارد نشدم. در دو حوزه هنر و رسانه تخصص دارم و اکنون به عنوان کسی که در حال انجام کار نوینی در حوزه بینرشتهای هنر و رسانه است، میکوشم در این زمینه فضاهای بین رشتهای ایجاد کنم که شاید به رشتههای تازهای در دانشگاهها منتج شود. همچنین در اغلب آثارم نگاه فلسفی ـ رسانهای به تئاتر داشتهام.
ـ موضوع اصلی کتاب «عصری بیسرزمین» چیست؟
موضوع اصلی این اثر «دیپلماسی رسانه» است.
ـ دیپلماسی رسانه یعنی چه؟
در دنیا دو نظریه مقابل هم قرار گرفتهاند. گاهی اوقات ما با «ارتباطات توسعهای» مواجهیم و گاهی مواقع «توسعه ارتباطات» داریم. به عنوان نمونه گاهی به واسطه عملکردمان ارتباطاتی را در منطقهای ایجاد میکنیم و گاهی شخصا با حضور در منطقه اعمالی را انجام میدهیم که ارتباطاتمان گسترده میشود. اینها دو نظرگاه یا دو فرم متفاوت برقراری ارتباط هستند.
ارتباط یک فراگرد و یک سیر است و براساس این سیر در دنیا سیاستهایی تدوین شده، در بحث سیاست خارجی نقاطی که چارچوب عمل ما با دنیا را مشخص میکند، در این روند جای میگیرد. همچنین براساس این سیاستها، عملکرد تبیین و تنظیم میشود. آن عملکرد همان دیپلماسی است و سیاستهای خارجی یک کشور دیپلماسی آن کشور است؛ یعنی نحوه گفتوگو و تعامل بینالمللی آن کشور را مشخص میکند.
در این موقعیت برای برقراری ارتباط نیازمند ابزارهایی هستیم. کشورها برای بهرهگیری از این ابزار اسنادی دارند. آمریکا که سرآهنگ این حرکت است، مقدمهای تحت عنوان «ارتباطات استراتژیک» را دنبال میکرد؛ یعنی چگونه آمریکا میتواند مولفههای آمریکایی را در کشورهای دیگر دنبال کند تا دایره عمل و نفوذ این کشور را بیشتر کند. با توجه به توسعه ابزارها و تکنولوژیهای جدید، تمامی این ابزارها در اختیار این سیاست قرار میگیرند.
در اینجا به این مقوله میرسیم که کشورها دیپلماسی رسمی و دیپلماسی عمومی دارند. کار دیپلماسی عمومی بهرهگیری از ابزارهای مختلف برای گسترش ارتباطات یک کشور است و در نهایت رساندن آن کشور به یک قدرت.
در این مقوله دیپلماسی نخبگان هم مطرح میشود. یعنی کشوری از نخبگان خود برای برقراری یک ارتباط استفاده میکند. به عنوان نمونه اکنون دیپلماسی کشور ما به دلیل تمام حصرهایی که برای کشور ما ایجاد شده تعطیل است. در چنین شرایطی یک هنرمند ایرانی میتواند در فضای فرهنگ انسانی ارتباطی برقرار کند که صدها دیپلمات نمیتوانستند این کار را انجام دهند(دیپلماسی عمومی، نخبگان، دیپلماسی ورزش، هنر و آشپزی همگی از ابزار این حوزهاند.)
بخشی از این ابزارها رسانهها هستند. اکنون رسانهها دیگر از نظریههای مختلف عبور کردهاند. زمانی نظریهای به نام «رسانه ـ مردم» مطرح بود. بعد دولتمردان از این نیرو استفاده کردند و نظریه «رسانه ـ دولت» طرح شد. سپس وقتی فضای دموکراتیک بازتر شد و کشورها به سوی دموکراسی رفتند و ملتها ارزش بیشتری گرفتند نظریه «رسانه ـ ملت» مطرح شد [در ادبیات سیاسی مردم با ملت تفاوت زیادی دارد].
«رسانه ـ ابزار»، «رسانه ـ فرهنگ» و «رسانه ـ اجتماع» از دیگر نظریات این عرصه بودند. پس از اینها وقتی رسانه تبدیل به یک قدرت شد نظریه «رسانه ـ قدرت» تشکیل گرفت. اکنون رسانهها خود یک قدرت هستند و از رفتار عادی مردم تا اندرونی پادشاهان را تحت تاثیر قرار میدهند.
رسانههایی که خود یک قدرت هستند، وارد فضای دیپلماسی میشوند وقتی وارد این عرصه شدند، نفوذ آن کشور را در فضای جهانی و براساس سیاستهای خارجی آن کشور گسترش میدهند.
ـ کشور ایران در این اثر چه جایگاهی دارد؟
در جای جای این کتاب کوشیدهام مواضع شبکههای خارجی نسبت به ایران را شرح دهم و گفتهام که متاسفانه کشور ما در حوزه دیپلماسی رسانهای بسیار ضعیف است که چند دلیل هم دارد؛ نخست آنکه دستگاههای کشور ما همدیگر را قبول ندارند و کنار هم قرار نمیگیرند تا برای منافع ملی کشور فکر کنند. متاسفانه هریک از نهادهای ما کار خود را انجام میدهند و هر یک از ما منفعت خودمان را جویا میشویم. در صورتی که همه این دستگاهها قدرت هستند.
امروز که دیپلماسی رسمی کشور نمیتواند کار عمدهای انجام دهد. یک هنرمند مانند «صداقت جباری» با تابلوهای نقاشی خطیاش به خارج از کشور میرود تا نمایشگاه برپا کند و در شرایطی که قرار است یک ماه بماند، 18 نمایشگاه برای او برپا میکنند و او بیش از سه ماه در آن کشورها میماند. یعنی ما میتوانیم با ابزار دیگری نظیر هنر هم در حوزه روابط انسانی وارد شویم.
چنانچه درست در این زمینه برنامهریزی کنیم، حرفهای زیادی برای گفتن داریم، اکنون موفق نیستیم؛ چرا که این مساله جزو اولویتهای ما نیست. ما نیروی انسانی توانمند فوقالعادهای در کشور به ویژه در حوزه رسانه داریم که متاسفانه پشتیبانی نمیشوند. ما قدر این نیروی انسانی را نمیدانیم، باید با رسیدگی به آن برای رسیدن به هداف کلان کشور تلاش کنیم.
اگر از این نیروی انسانی درست استفاده شود و سیاستهای کلان کشور برای رسیدن به چشماندازی روشن تمام ظرفیتها را در یک جهت مهندسی کند، میتوانیم رسانههای جهانی داشته باشیم. بخشی از علتها آنکه میگوییم شبکه «Press TV» را محدود کردند یا «العالم» را بستند، به گردن ماست. چنانچه تدبیر رسانه داشتیم میتوانستیم رسانههای موازی در خارج از کشور با همین قوانین موضوعه جهانی تعریف کنیم یا تحت عنوان آدمهای توانمندی که خارج از کشورند، شبکه انسانی دلداده خارج از کشور راهاندازی کنیم.
بسیاری از افرادی که به خارج از کشور رفتهاند، فرار نکردهاند و در واقع دلداده کشور ما هستند که میتوانیم از پتانسیلهای آنها در جهت حمایت از سیاستهای نظام استفاده کنیم، اما میبینیم که متاسفانه افراد زیادی خانهنشین هستند و استفادهای از آنها نمیشود.
ـ چگونه میگویید در خارج از کشورند اما دلداده ایران هستند؟
مدتی مسوول بخش بینالملل بودم و به عینه دیدهام که افراد وقتی از کشور صحبت میکنند، به پهنای صورت اشک میریزند. بسیاری از مواقع آنها به دلیل توسعه کاریشان مهاجرت علمی کردهاند، چنانچه همان امکانات برایشان در ایران فراهم شود، چه بسا بیایند و در ایران کار کند.
ـ به نظر شما تا چه حد امکان تحقق این انتظارات در دولت جدید وجود دارد؟
دولت جدید ناگزیر است برای چشمانداز رسانه کشور فکر کند، بابت ارتباطات بینالملل بیندیشد و برای مسایل فرهنگی و هنری چشماندازی روشن داشته باشد. اگر نداشته باشد به نظر من به یک فروپاشی میرسیم، فروپاشی هنری، رسانهای و ... که روی اجتماع تاثیر عمیق خود را خواهد گذاشت.
ـ روح کتاب «عصر بیسرزمین» را چه مبحثی تشکیل میدهد؟
این کتاب تاکید دارد که هر کشوری برای توسعه ارتباطات خود و عبور از مرزهای سیاسی و رسیدن به مرزهای انسانی میتواند توانمندهایی داشته باشد. هر شخصی چنانچه ابزارش را داشته باشد، میتواند به شکل فردی با تمام دنیا صحبت کند؛ چرا که همه ما انسانهای خداییم.
مرزبندیهای سیاسی، تضادهایی ایجاد میکند اما دلیل بر آن نیست که آدمها نمیتوانند با هم صحبت کنند. چنانچه ما به این فرهنگ انسانی ورود یابیم میتوانیم با هم حرف بزنیم. دیپلماسی عمومی ما را وارد فرهنگ انسانی میکند.
حدود 400 تا 500 میلیون نفر در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی در منطقه ما قرار دارند. ما تا چه حد توانستهایم با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ به قول مقام معظم رهبری ما با خیلی از این کشورها خویشاوندیم.
گاهی مواقع در ارتباط با همسایگان ما آسیب میبینیم اما سایر ملل برای برقراری ارتباط با آنها اقدام میکنند. دیگران این بازار را قبضه کردهاند.
اینها آسیبهایی است که مترتب ماست. ما به واسطه دیپلماسیهای هنر، رسانه، ورزش، اقتصاد و حتی آشپزی میتوانیم با دنیا ارتباط برقرار کنیم و سه حوزه اساسی را سامان بخشیم. نخست حوزه فرهنگ فارسی، دوم حوزه تمدن ایرانی و سوم حوزه فرهنگ انسانی، یعنی کل دنیا.
همچنان که این اثر عنوان کرده است، ما به واسطه این دیپلماسیها که زیر مجموعه دیپلماسی عمومی است، میتوانیم به تمام دنیا ورود پیدا کنیم. ما آنقدر جذابیت داریم که برای تمام دنیا جالب باشیم و بتوانیم ارتباط برقرار کنیم. ما با قدرت و زبان ساز، خوشنویسی ایرانی و ... میتوانیم با تمام دنیا سخن بگوییم.
این محقق خرمآبادی از حدود 14 سالگی به جبهه جنگ پیوست و درس را رها کرد، او سال 66 با برنامه «قصص انبیا» به رادیو راهیافت. پس از وقفهای دو سالهای در تحصیل با رتبه 15 راهی دانشگاه هنر شد. در مقطع کارشناسی ارشد هم دانشجوی نمونه کشور و نخستین کسی بود که پایاننامهاش را تحویل داد.
نخستین چاپ کتاب «عصر بی سرزمین» انتشارات نگارش شرق، معاونت اطلاعرسانی و پژوهش دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام با شمارگان هزار و 500 نسخه در 160 صفحه به بهای پنج هزار و 900 تومان به تازگی منتشر کرده است.
نظر شما