منصور صفتگل در این نشست با بیان اینکه «واژهنامه سکزی» را باید از سه منظر متفاوت بررسی کرد، گفت: تحقیقات سیستانشناسی، تاریخ تحول زبان فارسی و فرهنگهای محلی در بستر فرهنگنویسی زبان معیار از مسایلی است که مطالعات زبانشناسی میتواند اطلاعات سودمندی درباره آنها ارایه دهد.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره تحقیقات سیستانشناسی اظهار کرد: سیستانشناسی و بلوچستانشناسی مانند شیر و شکر بههم درآمیخته و در هم تنیده شدهاند. از منظر ادبیات کلاسیک، ادبیات این منطقه زیرگروه ادبیات خراسانی قرار میگیرد. سیستان و نیمروز از قرون نخست هجریقمری کانون فرهنگی بزرگی بود و آثار قابل توجهی از نظم و نثر در این منطقه تدوین شده است.
مطالعات سیستان بهدلیل مسایل سیاسی دچار افول شد
وی بیان کرد: تا دوران قاجار، بزرگان و ملوک سیستانی حامی علم و فرهنگ بودند و آخرین نمونهای که از این دوره بهجای مانده «تاریخ منظوم سیستان» یا «شجرهالملوک» نام دارد که از سوی مرکز پژوهشی میراث مکتوب منتشر شده است. این کتاب نقش مهمی در تالیف تاریخ ایران دارد. پس از دوره قاجار، سیستان سرزمین سوختهای شد که بهدلیل سیاستهای هند ـ بریتانیا، از قرن 13 هجری قمری، اطلاعات کمی از آن برجای مانده و پژوهشها انحصاری و بهسبب اهداف سیاسی انگلیس انجام میشد.
صفتگل با اشاره به پژوهشهای غلامرضا عمرانی و جواد محمدیخمک بیان کرد: کار جدی، دقیق، منظم، تئوریک و دانشگاهی روی این شاخه مهم از تاریخ فرهنگ سیستانی صورت نگرفته است. تحقیقاتی که صورت گرفتهاند بیشتر حاصل روشهای فردی، هیجانی و زودگذر بوده است. اگر «واژهنامه سکزی» در سال 1308 نوشته شده بود، ملکالشعرا بهار در تصحیح «تاریخ سیستان» و برای پیدا کردن معنی واژههایی که میخواست آنقدر به دردسر نمیافتاد. تاریخ تمدن و فرهنگ در سیستان و بلوچستان شاخهای غنی و کهن از تاریخ و فرهنگ ایرانی است که محققان از آن غفلت ورزیدهاند.
این دانشیار گروه تاريخ دانشگاه تهران با اشاره به شاخههای هفتگانه زبان فارسی گفت: چهار شاخه اصلی زبان فارسی، هروی، سکزی، سُغدی و زاولی نام دارند و تاکید بسیاری بر زبان سکزی شده است. پهلوی، دَری و پارسی دیگر شاخههای زبان فارسی بهشمار میروند. آنچه در قرن دوم و سوم در متون ادبی و تفسیری آن دوره وارد شده از زبان مهاجران به هند شکل نگرفته است. از سوی دیگر رستم و شاهنامه از اسطورههای سکزی هستند، همچنین در بخشهای دیگری از شرق آسیای مرکزی، کره، چین و ترکهای اویغور، همگی اسطورههایی شبیه فرزندکشی سهراب دارند یا اسب نماد مهمی برای آنهاست.
دشواری کار محمدیخمک همسنگ کار دهخدا بود
این پژوهشگر تاریخ درباره جنبه فرهنگنگاری نیز بیان کرد: دهخدا هنگامی که میخواست لغتنامه را بنویسد دسترسی گستردهای به حجم قابل توجهی از متون معیار و متون مکتوب داشت و وی توانست با استفاده از آنها لغات بسیاری را استخراج کند. فرهنگهای محلی بهدلیل نداشتن سابقه مکتوب برای گردآوری دچار مشکل هستند. محمدیخمک تنها با تجربه سالهای آشنایی با گروههای مختلف، آشنایی با فرهنگ و تاریخ، ثبت و ضبط آنها و تطبیق با دیگر گویشها مانند گیلکی، یزدی، کرمانی و لری تحقیقات میدانی خود را در این کتاب گردآوری کرده است.
صفتگل در پایان سخنانش اظهار کرد: جنبه تطبیقی و تاریخی، دقتنظر نویسنده در حوزه تاریخ از نکتههای مهم کتاب است. مساله دیگر تاثیر کتاب در مطالعات زبان فارسی معیار است. تاریخ ایران بهسبب گستردگی نیازمند اطلاع از تاریخهای محلی است و بههمین دلیل چنین آثاری چون رودی خروشان به اقیانوس زبان معیار میریزند.
این عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در فرهنگستان هنر ادامه داد: جمع شدن ایرانیان زرتشتی در این منطقه باعث گسترش زبان پهلوی شد و زبانی شکل گرفت که ترکیبی از زبان پهلوی و موبدان در حوزه جغرافیایی خاص بود و ساختار آن به خط فارسی نوشته میشد. از نظر ساختار نیز «قرآن قدس» که کهنترین ترجمه قرآن به فارسی بهشمار میرود و تنها 404 برگ از آن بهدست آمده به زبان سیستانی نوشته شده است.
دانشآموختگان سیستانی باید مجهولات سیستان را حل کنند
جواد محمدیخَمَک نیز با اشاره به مغفول ماندن منطقه و فرهنگ سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی در دانشگاهها، گفت: دانشآموختگان سیستانی باید به این امر توجه کنند چرا که نباید انتظار داشته باشیم مثلا یک کاشمری بیاید و مجهولات خودش را رها کند و بهدنبال مسایل سیستان باشد. توجه به زبان و ادب و جغرافیا به هم وابستهاند. زبان و تاریخ را اگر از هم جدا کنیم، دچار نقص میشوند.
مولف کتاب «واژهنامه سکزی» افزود: ایرانیان به سه دسته مادها، پارسها و سکاها تقسیم میشوند که سکایی یکی از شاخههای گسترده هندواروپایی است و از شمال به دشتهای جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر و دریاچه آرال، از خاور به ترکستان چین و از باختر تا رود دانوب میرسد و اسلاوها، بلغارها، ترکها و نژادهای دیگری را تشکیل میدهند. دستهای از آنها به سیستان میآیند و در آنجا مستقر میشوند که سکزی نام گرفتند اما بهطور مثال معروفترین خاندان ایرانی که کیانی است از ملوک نیمروز بهشمار میروند اما تاریخ اسلام هیچ نامی از آنها نبرده است.
علیرضا دولتشاهی در این نشست با اشاره به اینکه به گویشهای شرق بسیار کم پرداخته شده، گفت: مطالعات سیستان بیشتر رنگ ادبی داشته است تا زبانشناسی و باستانشناسی. زندهیاد علیاکبر عربیعقوبی، ملقب به سیاوش پرواز برخی واژههای سیستانی را گردآوری و ایرج افشار سیستانی نیز کتابی در اینباره تالیف کرد. نویسندگان دیگری نیز در این حوزه دست به تالیفاتی زدهاند اما حیطه زبان سیستانی محدود شده و این گویش دارای اختلافاتی است که دیگر گویشها با فارسی معیار ندارند.
نشست «واژهنامه سیستانی» با پرسش و پاسخ از سوی حاضران به پایان رسید.
چاپ دوم کتاب «واژهنامه سکزی (فرهنگ لغات سیستانی)» بهکوشش جواد محمدیخَمَک (سکایی سیستانی) در 476 صفحه، شمارگان یکهزار و 500 نسخه و بهای 15 هزار تومان از سوی انتشارات سروش در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما