ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
در این جا لازم میدانم یادی از پدر مادرم که در تربیت و پرورش من نقش موثری داشت بنمایم و آن مرحوم آیتالله سیدعلی اصغر لاری است که در نجف اشرف با مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم آیتالله بهجت در درس مرحوم آیتالله العظمی غروی اصفهانی معروف به کمپانی، شرکت میکردند و با هم دوست بودند و در رشد و پیشرفت من هم نقش بسزائی داشتند وی یکی از روحانیون دلسوز و فداکار منطقه لارستان بودند که منش والای انسانی و سیاست و کیاست را به هم آمیخته بودند. در حقیقت، هم مرد علم بودند و هم مرد عمل، هم رهبر دینی و هم پیشوای سیاسی، هم اهل قلم و هم اهل قدم برداشتن در مسائل اجتماعی.
سالهای کودکی من در آن زمان مصادف بود با قحطی سختی که نتیجه خشکسالی و جنگ جهانی دوم بود. فقر فرهنگی هم که بیداد میکرد ایشان در آن شرایط تنها روحانی بودند که حتی درباره مسائل بهداشتی مردم هم فکر میکردند. یادم میآید که در آن ایام در کنار مصیبت خشکسالی و قحطی، بیماری وبا و حصبه هم شیوع پیدا کرده بود و هر روز پدر و مادرهای بسیاری را داغدار یا کودکان فراوانی را بیسرپرست میکرد. در چنین شرایطی، آن مرحوم تمام وقت خود را صرف رسیدگی به کارهای مردم کرده بود. دو تا از خانههای خود را یکی برای مردان و دیگری را برای زنان، به بیمارستان تبدیل کرده بود. یک خانه را هم که متعلق به پسر بزرگشان مرحوم آیتالله سید مجتبی موسوی لاری دائی محترم بود به محل نگهداری بچههای یتیم، اختصاص داده بودند.
صفحات 31 و 32/ سیدی از تبار پاکان: زندگینامه حضرت حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی آیتاللهی محقق/ مجید رضا جهان مهین/ انتشارات آثار ماندگار/ چاپ اول/ سال 1392/ 60 صفحه
نظر شما