چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۵
فراستی: «درخشش» نشانه‌ای از اصالت رمان ندارد

مسعود فراستی،‌ منتقد فیلم، در نشست «عصر اقتباس» با بیان این‌که فیلم «درخشش» ساخته استنلی کوبریک برداشت سطحی از رمان است، گفت: دوسوم رمان در فیلم نیامده و بخش‌هایی هم که مورد نظر فیلمساز قرار گرفته‌اند، به هیچ‌وجه نشانگر و برخاسته از اصل رمان درخشش نیستند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «عصر اقتباس» با موضوع اقتباس سینمایی رمان «درخشش» نوشته استیفن کینگ عصر دیروز، 15 مرداد، با حضور مسعود فراستی نویسنده، مترجم و منتقد سینمایی و علیرضا سمیعی، کارشناس تولید بنیاد ادبیات داستانی در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.

در ابتدای این نشست علیرضا سمیعی ضمن معرفی استنلی کوبریک کارگردان فیلم «درخشش» گفت: این کارگردان در سن سیزده سالگی با دوربین عکاسی که از پدرش هدیه گرفته بود، عکاسی را در کنار شطرنج آغاز کرد که می‌توان این موضوع را دلیلی بر ریزبین بودن او تا حد سادیسمی در فیلمسازی دانست. من معتقدم فیلم درخشش، اولین فیلم در ژانر وحشت است که برخلاف فیلم‌های وحشت دیگر، هیولایی در آن وجود ندارد. 

وی با بیان این مطلب که در این فیلم کمتر اثری از تاریکی می‌بینیم، افزود: «استیفن کینگ» نویسنده‌ای پر کار است که نوآوری‌های خاصی در رمان‌هایش دارد. او که تا به حال بیش از 200 رمان در پرونده خود دارد، بیش از 70 رمانش دستمایه ساخت فیلم‌های سینمایی شده است. 

سمیعی ادامه داد: کینگ که نویسنده‌ای پرگو و جذاب است، از ساخت این فیلم راضی نبوده. او معتقد است که کوبریک از داستان این رمان سو استفاده کرده است. 

در ادامه این نشست مسعود فراستی با اشاره به این مطلب که اگر کتاب را نخوانده باشیم، نمی‍‌توانیم بحثی تطبیقی بین کتاب و فیلم ترتیب دهیم، اظهار کرد: در اقتباس‌های سینمایی اکثرا برد با ادبیات است. 

این منتقد سینمایی ادامه داد: کتاب درخشش برخلاف فیلم، سر و شکل خاصی دارد و معرفی خوبی از تک تک شخصیت‌‍‌‌ها ارایه می‌‍‌کند. در کتاب به موقع همه اجزا تشریح می‌شود که این مساله در فیلم کوبریک وجود ندارد. برای مثال در رمان، با شخصیت‌پردازی و معرفی کامل «جک نیکلسون»، نویسنده بودن این شخص کاملا باورپذیر است اما در فیلم، این شخصیت به دیوانه‌‌های پریشان بدل شده و در نتیجه مخاطب از باور کردن این شخصیت عاجز است. 

فراستی گفت: درست است که کارگردان این فیلم، کارگردان نکته‌بینی است، ولی بازی را به جک نیکلسون باخته. این موضوع باعث شده تا نیکلسون هر بلایی خواسته سر فیلم آورده و آن را نابود کند. لحظه‌ای در فیلم نیست که با حضور نیکلسون از بین نرفته باشد.
 
کارشناس نشست اقتباس سینمایی افزود: در رمان مسایلی مطرح شده که به هیچ‌وجه در فیلم، قابل دریافت نیست. مثلا در فیلم، دو سه بار شخصیت زن فیلم به شکسته شدن دست پسرش توسط شوهرش اشاره می‌کند. در رمان یک فصل به این اتفاق اختصاص یافته و مخاطب با خواندن این فصل درمی‌یابد که عصبانیت نیکلسون در تنبیه فرزندش، عصبانیتی طبیعی است. حال آنکه همسرش در فیلم، به گونه‌ای از این حادثه حرف می‌زند که گویا شوهرش با دیوانگی این کار را انجام داده. 

وی با بیان این مطلب که سینما، باور کردن است نه شعار، گفت: این اصل بدان معنا نیست که در فیلم نباید دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های بعضا بلند وجود نداشته باشد. در این فیلم به طور کلی شخصیت جک به درستی معرفی نشده و از «وندی» شناختی جز یک مادر لاغر مهربانی که مظلوم مانده نمی بینیم. در حالی که کاراکترها در رمان، به خوبی شخصیت‌پردازی شده‌اند. 

فراستی در ادامه گفت: کوبریک یک برداشت بسیار سطحی از کتاب را انتخاب و شروع به ساخت این فیلم کرده است. حال آن‌که به نظر من این فیلم، حاصل اقتباس از رمان درخشش نیست؛ زیرا دوسوم کتاب در فیلم نیامده و بخش‌هایی هم که مورد نظر قرار گرفته‌اند، به هیچ ‌وجه نشانگر و برخاسته از اصل رمان نیستند. 

وی که معتقد است نام رمان، به درستی ترجمه نشده، گفت: the shining حالتی غیر فیزیکال را می‌رساند که در واقع تلالویی‌ است میان خیر و شر که در وجود انسان می‌تابد. متاسفانه کوبریک حتی به این مساله نیز توجه نکرده است. 

فراستی در ادامه به تقابل فضا و شخصیت‌ها اشاره کرد و توضیح داد: سینما هنر فضا نیست زیرا اگر این‌گونه بگوییم، در واقع فضاسازی را بر شخصیت‌پردازی ارجح دانسته‌ایم. این درحالی‌ است که فضا می‌بایست از دل قصه و شخصیت‌ها بیرون بیاید. در مجموع به نظر من این فیلم، اقتباس ضعیفی از رمان استیفن کینگ به شمار می‌آید. 

وی ضمن بیان این که برخی از فیلم‌ها در سینمای جهان ماندگار می‌شوند، گفت: این فیلم از فیلم‌های مورد علاقه منتقدان سینمایی است.به اعتقاد من این فیلم، فیلم مهمی‌ است، ولی مهم بودن آن، دلیلی بر برتر بودن آن نیست.
 
«درخشش» داستان زندگی مرد نويسنده‌اي جوياي نام است كه مي‌خواهد زندگي خانوادگي و شغلي‌اش را از نو بسازد. او كه شغل معملي در مدرسه پيش دانشگاهي را بعد از حمله به يك دانش آموز از دست داده است، مشتاقانه سرايداري زمستاني هتلي را پذيرفته و اميدوار است در آن مكان ارتباط جديدي با خانواده‌اش برقرار كند و به نگارش نمايشنامه‌ جديدي بپردازد. اما در خلال داستان حوادثي رخ مي‌دهد كه تمام افراد خانواده به خطر مي‌افتند.

رمان «The Shining» در سال 1391 با نام «درخشش» ترجمه و از سوی نشر قطره منتشر شد. 

خبرنگار: بیتا ناصر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط