دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۴
وحشت یک فیلسوف از رشد سریع وحشیگری در نسل جوان

یک کتاب جدید که دربرگیرنده نامه‌های آیزایا برلین فیلسوف مطرح بریتانیایی است، به تازگی منتشر شد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از گاردین، آیزایا برلین که بسیاری او را به عنوان بزرگترین محقق عصر می‌شناختند، تا زمان مرگش در سال 1997 در سن 88 سالگی، به دلیل انتشار مقاله‌های انتقادی‌اش درباره نظامی‌گری و دید خوش بینانه‌اش به طبیعت انسانی به چهره‌ای الهام‌بخش در سراسر جهان بدل شده بود.

با این حال، نامه‌هایی که توسط این فیلسوف و تاریخدان نوشته شده‌اند و به تازگی برای نخستین بار منتشر شدند، چنین نشان می‌دهند که او در مقایسه با بعضی همدوره‌هایش نگاهی تیره‌تر نسبت به مسایل داشت و به همین دلیل نخست وزیر هارولد ویلسون را فرد «شایسته در حدمتوسط» نامیده بود.

برلین از نسل جدید با نگاهی که بسیار امروزی به نظر می‌رسد ناامید بود. او در نامه‌ای متعلق به سال 1968 نوشته است: من از رشد سریع وحشیگری احساس ناراحتی می‌کنم و می‌توانم به جرات بگویم که تمام نسل‌ها این‌طور شده اند... این نسل هم کاملا بی‌توجه و نادان است و از روش‌های مکانیکی برای خلاص شدن از شر هرچیزی که ممکن است سخت و یا پیچیده باشد استفاده می‌کند و همچنین از تاریخ هم متنفر است.

او می‌افزاید: پوچ گرایان قدیمی حداقل باور داشتند که به علم احترام می‌گذارند اما پوچ گرایان امروزی ناپختگی را با صداقت اشتباه می‌گیرند، و زمانی که اشاره‌ای به فرهنگ می‌شود دستشان خود به خود به سمت سنگ فرش می‌رود. اما من نباید این مرثیه را ادامه دهم چون به نظر شبیه نظرات یک لیبرال فاسد خلق شده توسط تورگنیف یا یک بارون قدیمی و ترسناک توصیف شده در مجله تایمز می‌رسد.

در نامه‌ای دیگر او از ترس و نگرانی‌اش درباره مردان جوان که هدفی ندارند می‌گوید و می‌نویسد: خدایان دیروز جوانان امروز را ناامید کردند... ما از چیزهایی می‌ترسیدیم؛ جنگ، سقوط اقتصادی و نظامی‌گری... اما ملال بدتر از همه است.

تمامی این نامه‌ها به تازگی در کتابی 680 صفحه‌ای با عنوان «آیزایا برلین: ساختن – نامه‌های 1960-1975» منتشر شده‌اند و ارایه‌گر افکار یکی از رهبران متفکر اندیشه لیبرالیسم هستند که در سخنرانی‌ها و مقالاتش تفکرات فلسفی و سیاسی زیادی را در حد بالایی از دانشوری طرح می‌کرد.
 
برلین که در ریگای لتونی(که آن زمان جزو خاک روسیه بود) در سال 1909 به دنیا آمده بود، در سال 1921 به انگلیس رفت و در مدرسه سن پال و کالج کورپوس کریستی آکسفورد تحصیلاتش را کامل کرد. هم دوره‌ای‌هایش او را به عنوان سخنرانی ماهر و خوش صحبت می‌شناختند و حتی درباره او به شوخی گفته شده است که باید مقام شوالیه‌گری‌اش را (او مفتخر به دریافت لقب «سر» شده بود) برای «خدماتش در امر گفت وگو» به او داده باشند. 

نامه‌های برلین استعداد او را در گفت‌وگو نشان می‌دهند و به همین دلیل او به عنوان یکی از بهترین نامه‌نویسان قرن بیستم شناخته شده است. این نامه‌ها بین سال‌های 1960 تا 1975 نوشته شده‌اند و شامل موضوع‌های بسیار مختلف از جنگ سرد، جنگ شش روزه اعراب و رژیم صهیونیستی و رییس جمهوری جان اف.کندی و ریچارد نیکسون می‌شوند. 

برلین از رهبران سیاسی ناامید بود و نوشت: من واقعا احساس ناراحتی می‌کنم... با دیدن... نیکسون در یک سمت و برژنف در سمت دیگر. تا به حال در هیچ دورانی مانند این زندگی نکرده بودیم؛ دورانی که رسما هیچ رهبر سیاسی خوبی نداشته باشیم که بخواهیم به او نگاه کنیم.

در بعضی نامه‌های وی به دوستان نزدیکش نیز می‌توان رگه‌هایی از حس شک نسبت به خود را دید؛ از جمله در نامه‌ای که می‌نویسد: ای کاش این قدر نگران خودم نبودم؛ نگران کتاب ننوشتن، نگران کتاب نوشتن زمانی که نوشتنشان را تمام کردم، نگران این که مردم چه فکری می‌کنند و نگران این که آدم‌های دیگر کتاب‌های خوبی می‌نویسند... مطمئن هستم که این مشکل، مشکلی شخصیتی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها