این پژوهشگر حوزه کودکان، تعلیم و تربیت و مسایل خانواده در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، اظهار کرد: در تعریفی که در کتابها از کودکان کار میشود، آنها علاوه بر این آسیب اجتماعی یعنی ناگزیر به کارکردن بودن در سنین کودکی، با آسیبها و مسایل اجتماعی متعددی مواجهند که از آن میان میتوان به زندگی در خیابان، محرومیت از تحصیل و تربیت صحیح، مورد سوء استفاده قرار گرفتن و حوادث و خطرات گوناگون اشاره کرد.
وی افزود: متاسفانه این کودکان به دلیل آن که بخش اعظم زندگی خود را در خیابان یا در کارگاهها مشغول کارند، نمیتوانند مهارتهای زندگی را به درستی فراگیرند و در موارد متعددی از آنها در اعمال مجرمانه نظیر حمل و نقل مواد مخدر استفاده میشود. این دسته از کودکان به دلیل محرومیت از بهداشت و تغذیه نامناسب، اغلب دچار بیماری یا سوء تغذیهاند، همچنین همواره در خطر سوء استفاده جنسی قرار دارند. از سوی دیگر انواع برخوردهای ناصحیح با آنها موجب میشود حرمت انسانیشان شکسته شود و آمادگی انجام هر نوع رفتار غیر انسانی را پیدا کنند.
ملکی درباره کتابهایی که در این زمینه تالیف شدهاند و به مسایل کودکان کار پرداختهاند، گفت: متاسفانه در اغلب مکتوبات این حوزه ردپای بسیار کمرنگی از این معضل اجتماعی رو به رشد، دیده میشود؛ بهگونهای که انگار پدیدهای با عنوان معضل کودکان کار یا کودکان خیابانی در جامعه ما وجود ندارد! متاسفانه چند سالی است که در مکتوبات ما بیمحبتیهایی نسبت به مسایل اجتماعی به ویژه کودکان کار دیده میشود.
وی با انتقاد به این که در پژوهش درباره کودکان کار و مسایل اجتماعی با فقر منابع مکتوب مواجهیم، گفت: این آثار به تعداد انگشتان دستاند و تنها در بخشی از این آثار یا در حد چند صفحه به این معضل پرداخته شده است، از این میان میتوان کتابهای «بررسیهایی در آسیبهای اجتماعی»، «آسیبشناسی اجتماعی و جامعهشناسی انحرافات» نوشته حسین فرجاد و «کودکان خیابانی در بمبئی» را نام برد.
مدرس آموزش عالی عنوان کرد: فقدان منابع این حوزه موجب شد چند سال قبل کتاب «کودکان و نوجوانان خیابانی» را پدید آورم. متاسفانه در مواجهه با مساله کودکان کار تاکنون هیچ دادخواست یا شکایتی از سوی مدعیالعموم یا هیچ وکیلی مبنی بر رسیدگی به وضعیت این کودکان به دادگاهها ارایه نشده است. آیا دادستانها و وکلا از خیابانهای شهر گذر نمیکنند؟ آیا آنها با کودکان کار مواجه نشدهاند؟ متاسفانه در این زمینه هم به لحاظ نوشتاری و کتابی و هم به لحاظ بیانی جامعه خاموش است.
ملکی در پاسخ به این سوال که علل پیدایش کودکان کار در پژوهشها و مکتوبات چگونه عنوان شده است؟ گفت: یک رخداد اجتماعی تنها به واسطه یک عامل پدید نمیآید، بلکه عوامل و عناصر متعددی زمینههای پیدایش آن را پدید میآورند. با وجود این در کتابم دلایل متعدد این پدیده را بررسی کردهام. از این میان میتوان فقر خانواده، بیکاری، تضاد طبقاتی، سیاستهای اقتصادی دولت، کاهش توان مالی خانوادهها، حاشیهنشینی، نداشتن آگاهیهای کافی از سوی والدین، سوء استفاده جنسی و آسیب رساندن به فرد از درون خانواده، طلاق و نامادری یا ناپدری داشتن را از عوامل فرار کودکان از خانواده یا ورود آنها به دنیای کار بیان کرد.
نویسنده کتاب «آشنایی با حقوق کودکان» گفت: متاسفانه در تحقیقاتی که برای تالیف این کتاب داشتم به این نکته دست یافتم که پدیده کودکان کار و کودکان خیابانی در حال رشد است، سالهای قبل این معضل اجتماعی به تهران و تعدادی از شهرهای بزرگ محدود میشد اما امروز به دلیل توسعه مشکلات اقتصادی و اجتماعی و افزایش آمار طلاق حتی در شهرهای بسیار کوچک هم کودکان کار دیده میشوند؛ کودکانی که بومی همان منطقهاند و پیشتر اهالی منطقه یا سایر اقوام از آنها نگهداری میکردند و اجازه نمیدادند در کودکی به کارکردن یا آوارگی دچار شوند.
این پژوهشگر حوزه مسایل اجتماعی افزود: یکی از مسایل اصلی مرتبط با کودکان خیابانی که در کتابم نیز به آنها پرداختهام، این است که این معضل اجتماعی هیچ متولی خاصی ندارد؛ بهزیستی، نیروی انتظامی و شهرداری هیچ یک مسوولیت رسیدگی به این کودکان را نمیپذیرند، همچنین مدیریت مشارکتی نیز در حل این معضل پاسخگو نبود.
مشاور خانواده و مسایل اجتماعی در پایان بیان کرد: همچنان که در کتابم عنوان کردهام، حقوق کودک یعنی تنظیم اصول معینی برای دفاع از حقوق کودکان در برابر ستم، ظلم، جنگ، استثمار، آزار... و رها کردن کودکان از اثرات ناشی از آنها در زندگی آیندهاش. امیدوارم با تحقق این امر شاهد معضلی به نام کودکان کار نباشیم.
چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۰
نظر شما