انقلاب اسلامی،گوهر گرانبهایست کهدر صدف بلورین ذهنهای زلال قرار گرفته و در اعماق جان درست اندیشان نشسته است؛ به گونه ای که هیچ غواص بیگانه ای نمی تواند این گوهر گران را از جان و وجود آنها برباید. جانهایی که در گوشه گوشه این مرز و بوم، چه شمال و چه جنوب وچه شرق یا غرب سپری برای حفظ این گوهرند و هر یک با سلاحی از آن محافظت میکنند؛ برخی با سلاح علم، برخی با سلاح بیان وبرخی دیگر با سلاح نوشتن و حفظ تاریخ وآنچه باید در یادها و خاطرات بماند. رحیم نیکبخت یکی از همانهایست که برای حفظ این گوهر گرانبها قلم بر صفحه تاریخ میگذارد. گفتو گوی ما را با او بخوانید:
ـ از چه زمانی علاقه به تاریخ در شما شکل گرفت؟
پدربزرگم سواد چندانی نداشت اما اهل ذوق و شعر و شاعری بود و دوبیتیهایی میسرود. در کنار قریحه شعری که داشت به نگهداری اسناد قدیمی علاقمند بود و اسناد قدیمی اقوام مربوط به اوایل دوران ناصرالدین شاه را به خوبی نگهداری میکرد و از کودکی برای من جالب بود تا از سرّ این اسناد آگاه شوم.
ـو این زمانی بود که افراد هم سن شما به جبهه میرفتند، شما چطور؟
بله. در آن دوره شور و حال عجیبی در بین هم سن و سالهای من وجود داشت و اگر جنگ ادامه پیدا میکرد حتما گروه سنی من نیز حضور پیدا میکردند، اما سن من 2 سال کمتر از حداقل سن رفتن به جبهه بود. به یاد دارم داماد عمویم از جبهه به مرخصی آمده و پشت پیراهنش نوشته شده بود تا کربلا راهی نمانده و روی آن آرم سپاه محمدرسولالله حک شده بود؛ من هم لباس سربازی خریدم اما متأسفانه نتوانستم به جبهه بروم در عوض با پول اندکی که جمع میکردم کتابهای تاریخی میخریدم؛ از همان دوران به شاعر مرثیهسرا - سهیلی تبریزی- که به شهادت رسیده بود علاقه داشتم و در دانشگاه هم نخستین مقالهام درباره ایشان بود.
ـ سال 69 وارد دانشگاه شدید. فضای دانشگاهها از نظر فرهنگی و سیاسی چگونه بود؟
متأسفانه جریانی فرهنگی توسط گروههایی که به دنبال آموزش زبان مادری بودند، راهاندازی شده بود و به بهانه آموزش زبان ترکی دانشجویان را به سمت خود جلب میکردند و مدرسین این گروهها هویتسازی جعلی را به وجود آورده بودند و البته خدا به من کمک کرد که به آن گروهها نپیوستم. بسیاری از دانشجویان جذب آنها شدند و بیشتر آنها به خارج از کشور رفتند. بخشی از مطالعات و پژوهشهایی هم که انجام دادم در پاسخ به شبهات و جریاناتی است که در آن دوره در دانشگاهها وجود داشت. آنها بستر جریان پانترکسیم را از سال 71 شروع کرده بودند و به شکل نشریه شعر دانشجویی فعالیت میکردند و گاهی از کشور ترکیه کتابهای نفیس برای دانشجویان فرستاده میشد.
ـ هدف آنها از این گونه تبلیغات قومیتگرایی بود؟
بعد از جنگ، کشور به سمت سازندگی رفته بود و مسئولان ما برنامهای برای مسائل قومی نداشتند. جریان قومگرایی پیش از انقلاب و در دوره پیشهوری و حتی زمان عثمانی فعال و به خاطر بعضی غفلتها وارد دانشگاهها شده بود و به بهانه آموزش زبان مادری به جذب دانشجویان میپرداختند و خروجی این گونه فعالیتها حوادثی بود که در سال 84 در آذربایجان رخ داد.
ـ در کلاسهای آموزشی زبان ترکی، چه شیوهای را پیش گرفتند تا منجر به حوادث سال 84 شد؟
در کلاسها، زبان فارسی را زبان تحمیلی قوم فارس معرفی میکردند و به فردوسی اهانت زیادی میشد، در این جریان فرهنگی تحصیل زبان مادری را مطرح کردند در حالی که مقاصد آنها از همان نخست تعرض به هویت ایرانی و شیعی ما بود.
ـ شما در این دوره چه مقالههایی را ارایه کردید؟
چند مقاله به زبان آذری نوشتم که در مجله یول روزنامه کیهان منتشر شد؛ بعد از آن کار جدی پژوهشی در ترکی آذری نداشتم.
ـ بعد؟
بعد از دوره کارشناسی، سال 76 وارد مرکز اسناد انقلاب اسلامی شدم و نخستین کارم در این مرکز بازشنوایی نوار بود. مصاحبههایی را که توسط واحد مصاحبه انجام شده بود تنظیم میکردم و موضوعنویسی آن انجام میشد.
ـ چه نوع مصاحبههایی بود؟
نخستین مصاحبهای که تنظیم کردم راجع به «عبد خدایی» بود. بعد از تغییر و تحولات در مرکز اسناد انقلاب اسلامی مسئولیت آرشیو صوتی و تصویری در اختیارم قرار گرفت و در کنار آن کارهای مربوط به آرشیو عکس را نیز انجام میدادم. در میان عکسها، عکسهای منحصر به فردی از زمان ناصرالدین شاه تاکنون وجود داشت، اما عکسها در شرایط نامطلوب نگهداری میشد که همهی آنها اسکن شد و داخل فایلهای جداگانه قرار گرفت.
ـ در این دوره مقالهای در این مرکز ارایه دادید؟
دربارهی قیام شورانگیز 22 بهمن تبریز مقالهای نوشتم که در مجله 15 خرداد به چاپ رسید. در آن مقاله زمینههای شکلگیری قیام و چگونگی نتایج آن مورد بررسی قرار گرفت. این مسئله باعث شد که وارد تاریخ انقلاب اسلامی آذربایجان شوم و با مشارکت دوست عزیزم دکتر صمد اسماعیلزاده نخستین کار پژوهشی جدی دربارهی زندگی و مبارزات شهید قاضی طباطبایی را انجام دهیم. با پژوهش در این کار که سال 80 انجام شد با مراکز و موسسات و مطالعات تاریخ آشنا شدم و بعد از چاپ کتاب زمینهای فراهم شد تا مراکز پژوهشی را نیز بشناسم از جمله دفتر انقلاب اسلامی که برای آن پژوهش مفصلی راجع به جنبش دانشجویی تبریز را انجام دهم.
ـ پژوهشهای شما دربارهی شخصیتهای آذریاند. تبریزی بودن شما در پژوهشها و علاقهمندیتان دخالت داشته است؟
البته این موضوع بیتأثیر نیست، اما آذربایجان در تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی و به تعبیر دیگر در هویت ایرانی نقش حساس و مهم داشته است. مقام معظم رهبری تأکید کردهاند که «هرگاه در طول تاریخ مصالح عظیم کشور مطرح بوده، مردم آذربایجان در صف مقدم قرار داشتهاند»؛ بر همین اساس آذربایجان، نقطه ثقل ایران و یکی از مراکز عمده حیات فرهنگی و هویتی مردم این کشور است. نقشی که آذربایجان با رسمیت تشیع و شکلگیری دولت صفوی در ساماندهی هویت ایرانی ایفا کرده، از دیرپاترین نقشها در تاریخ و فرهنگ ایران است و براساس این تحولات شگرف، تحولات بعدی تاریخ ایران رقم خورده است به گونهای که در تاریخ معاصر نظیر نهضت مشروطیت، قیام شیخ محمد خیابانی، قیام علیه بیگانگان بعد از شهریور 1320، نهضت ملی شدن نفت و مهمتر از همه با مشارکت در انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس تأثیرگذار بودهاند. البته خود را فقط به این محدود نکرده و نگاه محلی گرایی نداشتهام در مورد شخصیت های مناطق دیگر همانند آیت الله سید نورالدین حسینی شیرازی هم کار کرده ام که زیر چاپ است.
ـ زمینه قیام مردم تبریز را چگونه مورد تحلیل قرار دادید؟
بعد از حمله رژیم پهلوی به فیضیه قم، مدرسه طالبیه تبریز هم مورد هجوم رژیم واقع شد، ضمن اینکه شهید قاضی طباطبایی از شاگردان برجسته حضرت امام در تبریز سکاندار نهضت بود. در سال 1356 پس از رحلت فرزند ارشد امام مراسم تجلیل شایستهای به همت شهید آیتالله قاضی طباطبایی نخستین شهید محراب از امام خمینی به عمل آمد و در پس این مراسم، قیام 29 بهمن مردم تبریز شکل گرفت. در واقع جنبش دانشجویی تبریز، به اعتراف دوست و دشمن بهترین جنبش ایران بعد از دانشگاه تهران است.
ـ چقدر توانستید با اشخاصی که در این جنبش بودند گفتگو کنید؟
اکثر آن دانشجویان از مسوولان کشور به حساب میآیند و توانستم با آنها ارتباط برقرار کنم.
ـ آیا بازگو کردن این گونه جنبشها در حال حاضر میتواند نقشی بر تعالی انقلاب اسلامی داشته باشد؟
آذربایجان در تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی جایگاهی ویژه داشته است. آشنایی با تاریخ پرحماسه این خطه در حفظ و حراست از هویت ایرانی برای جوانان غیور آذری اهمیت خاصی دارد و آشنایی دانشجویان با این تاریخ، به آنها غرور و غیرت ارزشمندی میبخشد. اگر این تاریخ پرافتخار برای نسل کنونی بازخوانی نشود تداوم هویت و فرهنگ اصیل آذری با مخاطراتی رو به رو خواهد شد.
ـ شما در دورهای در مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سمت معاونت و بخش تدوین تاریخ شفاهی مسئولیت داشتهاید، در آن زمان چند جلد کتاب به چاپ رسید؟
بالغ بر 200 جلد کتاب به چاپ رسید که اغلب آنها از نظر کارهای پژوهشی قابل قبول بودند.
ـ شما خودتان چه کمکی به نویسندگان میکردید؟
مانند استاد راهنما منابع را به آنها معرفی میکردم و بعد از تحقیق، کارها مورد ارزیابی قرار میگرفت و این مسأله سبب این توفیق شد که با محققین و پژوهشگران زیادی در سراسر ایران آشنا شوم.
ـ تفاوت تاریخ شفاهی با خاطره چیست؟
در خاطره، فرد خاطرات خود را نقل میکند. این خاطرات میتواند مورد استفاده پژوهشگران تاریخ و جامعهشناس قرار گیرد؛ اما در تاریخ شفاهی، مصاحبه، هدفمند انجام میشود و مطالب مورد کنکاش قرار میگیرند. همانند معدن لایه لایه غبار از روی واقعت ها با سوالات دقیق وسنجیده برداشته می شود. در واقع، هم از خود فرد سوال میشود و هم از افراد دیگری که در آن جا حضور داشتهاند، مثل واقعه 17 شهریور یا تحقیق درباره مسجد قبا. در حقیقت بعد از پایان مصاحبه فعال متن گفتگو به نوشتار تبدیل شده برآن اساس آنچه اتفاق افتاده مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد که نتیجه این تجزیه و تحلیل را تاریخ شفاهی میگویند. البته گاهی اوقات خاطرات یک نفر هم میتواند در صورت فرایند علمی یک تاریخ شفاهی باشد و این در صورتی است که با اسناد و مدارک خاطرات دیگران اطلاعات آن را تکمیل کنیم.
ـ آیا قطعات پازل تاریخ شفاهی با تحلیل تاریخنگار کنار هم چیده میشود؟
خیر تحلیلی از پیش نداریم، بلکه بعد از چیدن پازل تحلیل مطرح میشود. در مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم کارهای پژوهشی در زمینهی تاریخ شفاهی انجام دادهایم و با توجه به اینکه این کار عظیمی است تلاش کردهام افراد دیگری نیز در آن دخیل باشند.
ـ در تاریخ شفاهی چقدر نوع ارتباط برقرار کردن با طرف مقابل در بیان و تحلیل تاریخ موثر است؟
در تاریخ شفاهی نخستین گام توانایی برقراری ارتباط صمیمانه مصاحبه گر با مصاحبهشونده است. اگر او بتواند با وی راحت باشد در صحبتهایش محافظهکارانه عمل نمیکند و فرد میتواند تحلیل درستتری داشته باشد.
ـ شما دربارهی تاریخ انقلاب اسلامی آثار متعددی دارید آیا راجع به شخصیت امام خمینی(ره) هم بهطور مستقل نوشتید؟
کتاب مستقل راجع به حضرت امام ندارم اما به فراخور مقالاتی درباره مبارزات حضرت امام نوشته ام. یکی از آنها که در مجله رسول آفتاب منتشر شد و در زمان خودش مورد توجه قرار گرفت این موضوع را مطرح میکرد که از چه زمانی لقب امام به ایشان نسبت داده شد.
ـ بازتاب آن چه بود؟
در اغلب سایتها و وبلاگهایی که در حوزه انقلاب اسلامی بود مورد استفاده قرار گرفت.
ـ متأسفانه یکی از دغدغههای نسل جوان این است که نمیتوانند مانند گذشتگان به کتابهای تاریخی اعتماد داشته باشند. آیا در مرکز اسناد انقلاب اسلامی کتابها و حقایق تاریخی سفارشی نوشته میشود یا از زوایای گوناگون به آن نگاه میشود؟
پاسخ دادن به این پرسش کمی سخت است، زمانی که نویسنده موضوعی را انتخاب میکند به نوعی علاقه یا عدم علاقهی خود را به آن موضوع نشان میدهد. اما کسی که تاریخ را ثبت میکند باید اسناد و مدارک را ارائه دهد و صداقت علمی داشته باشد.ضمن اینکه شیوه علمی می تواند بطور نسبی صداقت علمی را نشان دهد.
ـ تاکنون این مرکز توانسته است در زمینه موضوعات تاریخی خلأهایی را برطرف سازد؟
متاسفانه هنوز آسیبشناسی جامعی در موضوعات کار شده نه در مرکز اسناد و نه حتی در دیگر مجموعه مراکز تاریخنگاری انقلاب اسلامی، نقد و بررسی جامع از عملکردشان صورت نگرفته است. این مراکز هرکدام کارهایی را انجام دادهاند که گاهی مشابه هم هستند؛ مثلاً خاطرات یک نفر در دو جا منتشر شده است و این نشان میدهد نقشه کلان و هماهنگ شده در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی وجود ندارد یا متأسفانه خیلی از شخصیتهای مهمی که اطلاعات ناب داشتهاند از دنیا رفتهاند و کسی سراغ آنها نرفته است
ـ متأسفانه نوعی سیاستزدگی در کشور ما حاکم است. با توجه به خط قرمزها، کتابهای تاریخی چگونه وقایع را بیان میکنند؟
در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیشتر کتابها علمی و با صداقت پژوهشی به نگارش در آمده اند به طور مثال در کتاب حجت الاسلام حسینیان ریئس مر کز اسناد حتی از خاطرات آقای ابراهیم یزدی به فراوانی استفاده شده است. اما در یکی دو سال اخیر مسائل سیاسی بر بعضی مراکز پژوهشی تأثیرگذار بوده و این نقص بزرگی است.
ـ تاریخ به عنوان یکی از کتابهای درسی است که میتواند برای هر نسلی راهگشا باشد، چه مسیری را باید طی کرد که اعتماد به تاریخ در نسل جوان به وجود آید؟
نسل ما در دورهای رشد کرده که تفاوتهای زیادی با این نسل جدید دارد، شرایط و فضای عمومی که ما داشتیم در این نسل به گونهای دیگر است به همین دلیل نگرش آنها با ما تفاوت دارد و من این تفاوت را با دخترم که سال دوم دبیرستان است بسیار حس میکنم. گاهی اوقات درک مبانی فکری او را ندارم او نیز نسبت به من همینگونه است. متأسفانه جامعهی ما مدیریت از پیش تعیینشده ندارد. بعد از انقلاب اسلامی چندین بار کتابهای درسی تغییر کرده است و این نشان میدهد که نظام آموزشی ما تعریف جامعی از بحث تاریخ ندارد. در هر دوره که بعضی افراد سیاسی با گرایشهای متفاوت مسئولیت را برعهده گرفتند، تألیف کتابهای درسی به سمت و سوی خاصی کشیده شده است، در حالیکه تاریخ متعلق به گروه خاصی نیست و این مسئله زمینه بیاعتمادی را فراهم میکند. اما اگر تصویر روشنی از تاریخ کشورمان داشته باشیم باید آن را فراتر از جریانات سیاسی داخل کشور تحلیل کنیم. بعد از انقلاب اسلامی اتفاقاتی رخ داد که فراتر از تاریخ بود. ما هویت ملی دوره پهلوی را رد کردم در حالی که تعریف کاملی از هویت ملی ایرانی مبتنی بر آموزه های انقلاب اسلامی ارایه ندادیم. این افراط و تفریطها به آموزش و پرورش، دانشگاه و فرهنگ کشور صدمه وارد کرده است.
ـ لطفاً مثالی بزنید!
به طور مثال تاریخ ایرانیان باستان که در چند سال اخیر از سوی نسل جوان به آن گرایش نشان داده میشود، مدتی مورد بیتوجهی قرار گرفته بود، در حالی که اگر تعریف جامعی از هویت ایرانی ـ اسلامی برای مردم بیان میشد شاهد برقراری تعادل بیشتری در جامعه بودیم و دیگر نیازی به تغییر کتابهای آموزش و پرورش به این صورت نبودیم. ما باید زبان نسل جدید را بدانیم. الان زمانی نیست که خانوادهها و مدارس با تحکم با دانشآموزان رفتار کنند؛ فضای مجازی فضای جدیدی است که بیش از نظام آموزشی و خانواده برنسل جدید تأثیرگذار است.
ـ شما چه راهکارهایی ارایه میدهید؟
در کشورهای اروپایی ادبیات و تاریخ در دوران دبستان به دانشآموزان تدریس میشود. به طور مثال یک آلمانی هویت خودش را در کودکی میشناسد و به آن افتخار میکند اما در کشور ما از وقتی اساس نظام نوین آموزش رایج گردید و مکتب خانه برچیده شد مصیبت هویت ملی ما آغاز شد. در مکتب خانه ها در کنار قرآن ، شاهنامه فردوسی بوستان وگلستان تدریس می شد اما در نظام مدرن آموزشی به علت برنامه ریزی نا هماهنگ با هویت تاریخی ما و ضعفهای متعدد از معلم گرفته تا منابع درسی و روشهای تدریس در ارایه تاریخ و طبقهبندی نادرست به لحاظ حجم مطالب، رغبت دانشآموزان به خواندن این درس کم شد و نیز انبوهی از مطالب حفظ کردنی که نه به درد دنیا می خورد نه آخرت در کتابهای درسی ذهن دانشآموزان را خسته و آزرده میساخت. در حالی که تاریخ جزء هویت هر فرد محسوب میشود؛ بنابراین لازم است تاریخ ایران براساس تاریخ فرهنگی بازنویسی شود نه تاریخ سیاسی و شیوه های تدریس دگرگون شوند.
-تاریخ سیاسی با تاریخ فرهنگی چه تفاوتی دارد؟
تاریخ سیاسی یعنی اینکه چه کسی در کدام روز به پادشاهی رسید چه کسی جایگزین او شد و ... اما تاریخ فرهنگی فراتر از این مسایل است. به نظر من بهتر است کتابی باعنوان «تاریخ ایران» بازنویسی شود که هم گذشتهی ایران و هم تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در برگیرد. متأسفانه جدا شدن این سیر تاریخی، فهم تاریخ را دچار انقطاع کرده است و بنابر این بیاعتمادی در نسل جوان به بازخورد عملکرد ما برمیگردد.
ـ بعضی از شخصیتهایی که شما درباره آنها نوشتهاید برای مردم جامعه آشنا هستند اما برخی دیگر، نه! مثلاً درباره حجتالاسلام فیروزیان نوشتهاید دلیل آن چیست؟
از نظر من پیروزی انقلاب اسلامی بیش از اینکه حرکت سیاسی و مبارزاتی باشد یک جریان فرهنگی است که بستر آن فراهم شد. از سال 42 که حضرت امام را تبعید کردند تا سال 57 شخصیتهای زیادی شروع به فعالیت کردند و با زمینهسازیهایی خودباوری را در میان مردم به وجود آوردند بعضیها در مسئولیتهای سیاسی خود مورد شناخت مردم قرار گرفتند. اما برخی دیگر مانند آقای فیروزیان که متصل به گروه خاصی نبودند و ناآشنا ماندند. ایشان داماد آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی مؤسس مدارس اسلامی است که بیش از 60 سال در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، مذهبی فعالیت داشته و از طرف آیتالله بروجردی و آیتالله کاشانی به مأموریتهای مهم اعزام شده به علاوه با شهید نواب صفوی خویشاوندی نسبی داشت. ایشان متولد تهران بود اما در اصفهان زندگی میکرد و از نزدیکان آیتالله حاج آقا حسین خادمی محسوب میشد. ضمن اینکه نمایندهی جامعهی تعلیمات اسلامی در اصفهان بود و مدارس این جامعه را در اصفهان دایر و اداره میکرد. بخش عمده فعالیتهای فیروزیان مبارزه با منکر و فحشا در دورهی پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی ایشان در تثبیت انقلاب در مناطق مختلفی چون مازندران، مغان، اصفهان نقش زیادی ایفا کرد. عمده فعالیتهای او که به طور مداوم در سالهای اخیر انجام داده ساخت مسجد برای شیعیان محروم مناطق مرزی است که در تهاجم وهابیت قرار داشتهاند.
ـ مأموریتهای مهم ایشان که در زمان آیتالله کاشانی انجام شد چگونه بود؟
در آستانه نخستوزیری دکتر مصدق در سال 1330 جهت آگاه کردن افکار مردم کردستان به آن جا رفت. انگلیسیها برای جلوگیری از ملی شدن نفت تحریکاتی در مناطق مرزی ایران به ویژه در کردستان به راه انداخته بودند که با دوراندیشی آیتالله کاشانی و سخنرانیهای حجتالاسلام فیروزیان ناکام ماند. برای من این موضوع جالب بود که ایشان اکثر خاطرات خود را ثبت کرده بود و بیشتر اعلامیههای اول انقلاب اصفهان به خط ایشان نوشته میشد. متأسفانه گاهی توجه ما به مسوولان کشور بیشتر از کسانی بوده که در این انقلاب زحماتی زیادی را متحمل شدهاند و این باعث شد که این افراد کمتر دیده شوند یا اصلاً دیده نشوند و بعضی از افراد نقش خود را برجسته از دیگران نشان دهند.
ـ چرا برخی از افراد اینگونه عمل کردهاند؟
گاهی به خاطر نفوذی که در مسائل اقتصادی داشتند، بیشتر خود را مطرح کردهاند. اما اگر در تاریخ انقلاب اسلامی، نقشه راه به درستی ترسیم شود، این بزرگنمایی در بعضی از افراد رخ نمیدهد.
-بازتاب کتاب شما چگونه بود؟
در میان شخصیتهایی که ایشان را میشناختند بسیار مورد استقبال قرار گرفت و تنها کتابی که از من به چاپ دوم رسید همین کتاب بود. در میان کتابهای تاریخ انقلاب اسلامی آثار کمی وجود دارد که اگر مورد حمایت باشند به چاپ دوم میرسد.
ـ شما در ثبت وقایع کتاب حجتالاسلام فیروزیان اسامی زیادی را نام بردید تا به حال مورد اعتراض این افراد واقع نشدید؟
در این کتاب چون ایشان منصف بودند کسی اعتراضی نکرده است؛ حتی بعد از چاپ کتاب متوجه شدم، یکی از فرزندان ایشان از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است اما در خاطراتشان نه تنها چیزی ننوشته اند حتی این مسئله را بازگو هم نکردند.
ـ از آقای فیروزیان در حال حاضر اطلاع دارید؟
چند ماه پیش که به اصفهان رفتم ایشان را دیدم. با اینکه بیش از 90 سال دارند اما همهی کارهای شخصیشان را خودشان انجام میدهند حتی رانندگی میکنند و به شهرهای مرزی میروند. این روحانی سخت کوش می بایستی به عنوان الگوی جوانان به ویژه طلاب علوم دینی در تبلیغ وخدمت رسانی به مردم مطرح شود.
ـ شما با دانشجویان زیادی ارتباط دارید. چقدر توانستید توجه آنها را به این گونه شخصیتها جلب کنید؟
متأسفانه دانشجویان این دوره خیلی پرسشگر نیستند و استاد باید آنها را به سمت و سوی درست هدایت کند. در پژوهش و تحقیقاتی که دانشجویان انجام میدهند، از آنها میخواهم به نزدیکان خود مراجعه کنند. و مثلاً اگر فردی پدرش جانباز یا اسیر بوده خاطراتش را بیان کند، همین مسئله باعث شده که گاهی ارتباط خوبی بین فرزند و پدر برقرار شود. یکی از مشکلات خانوادههای ما کم حرفی والدین با فرزندان است. این روش نوعی تعامل را بین اعضای خانواده ترویج میکند.
ـ با توجه به اینکه شما در تبریز هم تدریس میکنید، کتابهای شما در آن جا بیشتر مورد توجه بوده است؟
آثار من بیشتر تخصصیاند و معمولا دانشجویان از آنها استفاده میکنند و فرقی میان شهرها نیست.البته در بحث آذربایجانپژوهی موضوع فرق میکند. یکی از خلاءهایی که دانشجویان آذربایجانی با آن رو هستندهویت سازی جعلی با ظاهری فریبکارانه همچون زبان مادری است که دانشجویان ناخودآگاه به سمت قومیتگرایی کشیده میشوند؛ و من و دوستانم سعی کردیم در این کتاب شیوه تحقیق و پژوهش را به دانشجویان نشان دهیم. چون جریان بسیار خطرناکی برای هویت ملی ایران وجود دارد.
ـ بخش دیگری از تحقیقات شما راجع به ادبیات مرثیه آذری است! در این پژوهش به دنبال چه چیزی بودید؟
من به کمک یکی از دوستانم که در کتابخانه مجلس نیز همکاری دارند، نخستین دیوان مدون مرثیه در آذربایجان را با تحقیق وپژوهش به نام دیوان مدایح ومراثی میر فتاح موسوی مراغه ای تصحیح و منتشر کردیم و در مقدمه کتاب با نگاه ایرانی ـ اسلامی، به تاریخچه مرثیه آذری و نقش آن در تاریخ پرداختیم. آنچه که به تازگی در آذربایجان رخ داده این است که گویش و لهجه شاعران تبریزی و آذربایجانی را به لهجه باکویی برمیگردانند و از این طریق به هویت اصیل ایرانی آذریها حمله آورده اند.در این دیوان مدایح ومراثی میر فتاح به همان زبان و معیار تبریز منتشر شده نه باکویی. اغلب کارهایی که به نام تصحیح دیوانهای ترکی به ویژه در تهران منتشر می شود، کاملاً عمدی به گویش باکویی منتشر شده است.
ـ بیشک گرایش شدید حکومت صفوی به مذهب تشیّع در روی آوردن شاعران به ذکر مناقب اولیای خدا بیتأثیر نبوده. شما نیز به تأثیر محتشم کاشانی بر ادبیات مرثیه آذری پرداختید. در این باره توضیح دهید؟
معروفترین شاعر مرثیهسرای مذهبی در این عصر محتشم کاشانی است که سرودن مرثیه را در کنار قصیدهسرایی و مدح، وجهه همت خود قرار داد و باب تازهای در این قسم شعر باز کرد و به حق در ساختن مرثیه قدرت و مهارت به سزایی از خود نشان داده و ترکیببند موثر و سوزناک او در شرح وقایع کربلا گویای این واقعیت است. بسیاری از شاعران مانند نیّر تبریزی در سرودن 35 بند، از ترکیببند محتشم استقبال کردند و برخی دیگر با همین اسلوب دربارهی کربلا شعر سرودند؛ ما این استقبالها را به صورت مجموعه فاخری گردآوری کردیم.. حتی در دورهای که زبان ترکی( آذری جدید) جایگزین زبان آذری قدیم(فهلوی)شد بازهم ترکیببند «باز این چه شورش است» خوانده می شد و ترجمه آن به صورت نوحه قرایت می شد در کتابخانه شخصی مواردی از این نسخه ها را گرد آوری کرده ام. شعرای بسیاری در آذربایجان چه به فارسی و چه آذری این ترکیب بند را استقبال کرده اند.این مجموعه به زودی منتشر خواهد شد.
ـ در این میان به تأثیر تعزیه نیز توجه کردید.
این مساله مانند تأثیر شاعران در تاریخ انقلاب مغفول مانده است. در حالیکه بسیاری از شاعران در تاریخ انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشتهاند.
ـ مثل چه کسی؟
ژولیده نیشابوری که بارها به زندان افتاد و متأسفانه تا به حال کسی دربارهی ایشان مطلبی را منعکس نکرده است یا حاج غلام رضا توسی در شهر مقدس مشهد یا سید حسین کهنمویی در تبریز ، علی اکبر پیروی و خوشدل تهرانی در تهران و...
ـ یکی از ابزارهای ارتباطی نسل ما با گذشته فیلمها و سریالیهایی است که درباره تاریخ ساخته می شود این گونه سریالها چقدر میتواند حوادث تاریخی را آن گونه که هست بازگو کند؟ شما سریالهای تاریخی سالهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
خیلی فرصت تماشای تلویزیون را ندارم اما سریالهایی نظیر مختار،. یا سریال حضرت یوسف که با همهی انتقادهایی که از آن شده به لحاظ تاریخی خوب ارایه شده بود. اما در بسیاری از مواقع در نشان دادن تاریخ انقلاب اسلامی آنقدر برنامهها عجولانه ساخته میشود که نه تنها مفید نیست بلکه مضر نیز است. به طور مثال یک هفته مانده به دههی فجر همه شبکههای تلویزیونی شروع به ساخت برنامه میکنند و در طول دهه فجر همه آنها یا به صورت تکراری و یا طولانی این برنامهها را پخش میکنند که باعث دلزدگی مخاطب میشود و نکتهی تأسفبار این است که تا سال دهه فجر سال آینده انقلاب اسلامی فراموش می شود. دیگر اصلاً حرفی زده نمیشود در حالیکه من معتقدم این روند تاریخی باید دائم گفته شود اما کوتاه و به شیوه مستند و مدرن.
ـ خانوادهی شما نیز به تاریخ علاقهمند هستند؟
بیعلاقه نیستند.
ـ برای تفریح به موزه هم میروید؟
نه، اکثراً آخر هفته به دامن طبیعت و در شب ها هم خانوادگی جلسات هیأت هفتگی میرویم خیلی اهل تفریحات متعدد نیستم. البته پولش را ندارم.
ـ از میان افرادی که تاکنون در تاریخ مورد پژوهش قرار دادهاید دوست داشتید جای کدام یک ازآنها باشید؟
حجتالاسلام فیروزیان را بسیار دوست دارم چون انرژی فوقالعادهای از ایشان کسب میکنم.
ـ غیر از کتابهای تاریخی چه کتابهایی را مطالعه میکنید؟
بیشتر به شخصیت آیتالله بهجت غلاقمند شدهام. احساس میکنم که حتی کوتاهترین سخنان ایشان تلنگری به آدمها میزند که اگر بخواهیم سالم زندگی کنیم رعایت کردن جملات کوتاه ایشان تحولی عظیم در ما ایجاد میکند و همین مسئله کافی است.
ـ آیا تا به حال کتابهای شما در جوایز ادبی مورد توجه قرار گرفتهاند؟
بله کتاب خاطرات فیروزیان به مرحله داوری نهایی جایزه جلال رسید .
دو سال قبل هم در جشنواره نقد با نقدی که تحت عنوان ناگفته های تاریخ آذربایجان نوشته بودم با نویسنده ای دیگر مشترک جایزه ای گرفتم. چند سال قبل هم کتاب زندگی ومبارزات شهید مفتح هم در جشنواره طریق جاوید رتبه چهارم کتاب را آورده بود .
در صحبتهایتان گفتید پدر بزرگتان اهل شعر بود شما خودتان به شعر ونویسندگی علاقمندید؟
به سرودن شعر علاقه داشتم، اما هرچه سعی کردم نتوانستم شعر بگویم و قلم قوی و خوبی هم نداشتم. به یاد دارم در دوره راهنمایی به خاطر چند درس از جمله زبان انگلیسی رد شدم و تا سوم دبیرستان از شاگردان ضعیف مدرسه بودم.
ـ و سوال آخر، چرا کتابی به زبان ترکی نمینویسید؟
فکر میکنم اگر به آن زبان نوشته شود فقط مخاطبان خاص دارد؛ در حالی که تاریخ مخاطب عام دارد بنابر این نوشتن آن را خیلی مفید نمیدانم.البته من به آذری نوحه سروده ام و شعر مرثیه آذری را از ته دل دوست دارم ولی چون نثر آذری کاربرد دینی و مذهبی ندارد علاقه ای به سرودن آن نداشته وندارم .خواننده دایمی این اشعار مرثیه هستم. هر جایی بروم یا از کتابها ی نوحه آذری به ویژه قدیمی با خودم میبرم یا در اولین فرصت تهیه و مطالعه وتحقیق می کنم. هرجایی که می روم دنبال کتابهای کهنه نوحه می گردم به همین علت اغلب آثار مرثیه آذری و حتی برخی نسخه ها ی نایاب را دارم.
از نیکبخت علاوه بر تألیفات ذیل مقالات متعددی منتشر شده و نیز در دومین کنگره تأثیر امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر و همایش یکصدمین سال نهضت مشروطیت و چندین همایش دیگر تقدیرنامه دریافت کرده است.
آثار منتشر شده:
- مبارزات آیت الله سید یونس اردبیلی به روایت اسناد و خاطرات / تدوین رحیم نیکبخت
- مطهری بدون سلاح/ مرتضی شیرودی، رحیم نیکبخت؛
- تحولات غرب آذربایجان به روایت اسناد مجلس شورای ملی دورههای سوم تا پنجم / به کوشش علی ططری، رحیم نیکبخت.
- آذربایجانپژوهی/ رحیم نیکبخت، منیژه صدری.
- بازخوانی تاریخ جنگهای روسیه علیه ایران: مجموعه مقالات/ به اهتمام رحیم نیکبخت.
- پیدایش فرقه دمکرات آذربایجان به روایت اسناد و خاطرات منتشر نشده/ منیژه صدری ؛ رحیم نیکبخت.
- تحولات منطقه اردبیل از مشروطه تا جنگ جهانی اول/رحیم نیکبخت
- جنبش دانشجویی تبریز بهروایت اسناد و خاطرات/ رحیم نیکبخت
- خاطرات حجهالاسلام حسینی همدانی/ تدوین رحیم نیکبخت
- خاطرات حجهالاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان/ تدوین محمدرضا دهقانی- اسکندری، حمید کرمیپور، رحیم نیکبخت
- خمینی آذربایجان/ رحیم نیکبخت.
- زندگانی و مبارزات آیتالله قاضی طباطبایی/ مولفین رحیم نیکبخت، صمد اسمعیلزاده
- زندگی و مبارزات آیتالله شهید دکتر محمد مفتح/ تالیف رحیم نیکبخت.
- زندگی و مبارزات آیتالله مروج/ رحیم نیکبخت
- مجموعه مقالات همایش بزرگداشت پنجاهمین سالگرد شهادت نوابصفوی و فداییان اسلام/ بهکوشش رحیم نیکبخت؛
- مجموعه مقالات همایش بزرگداشت حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی "زبان گویای اسلام"/به کوشش رحیم نیکبخت.
- نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران / به کوشش رحیم نیکبخت.
- خاطرات و اسناد حجتالاسلام حاج شیخ غلامرضا فیروزیان/ تدوین رحیم نیکبخت.
- فرقه دموکرات در سراب!: تشکیل و فعالیت فرقه دموکرات در شهرستان سراب به روایت اسناد منتشر نشده/تالیف رحیم نیکبخت،اصغر حیدری.
- تحولات غرب آذربایجان به روایت اسناد مجلس ، علی ططری ، رحیم نیکبخت
- نامه نیمه خرداد ، مجتبی سلطانی احمدی ،رحیم نیکبخت میر کوهی
- مبدأنهضت ، مجموعه مقالات قیام 15 خرداد، به کوشش رحیم نیکبخت میرکوهی ومجتبی سلطانی احمدی
نظر شما