ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
رو به آدمهایی که از من مقاومت میخواستند
هر روز بر مدار تازهای ایستادم
آن سنگ بزرگ را بر سینه کوبیدم
دندانهایم را بر دست نشاندم
و به دریا پیوستم
تا از آنها مروارید بسازد
آن همه صخره
آن همه سنگ
آن همه موج...
منظومهی خالی
که خورشید کوچکترین ستارهی توست
و زمین، گردترین دندانت
دستت را بر شانههایم احساس کردم
بیآنکه باران
ردپایی از تو بر جا بگذارد!
صفحات 62 و 63/ داربست/ آزاده بشارتی/ انتشارات دانشگاه مروارید/ چاپ اول/ سال 1391/ 91 صفحه/ 4900 تومان
نظر شما