ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
گرایش عقلی در کلام شیعه از قرن چهارم آغاز شد و در قرون پنجم و ششم به تدریج با منطق ارسطویی و سپس با فلسفه درآمیخت و در قرن هفتم توسط خواجه نصیرالدین طوسی (متوفای 672 ق) تا حد زیادی فلسفی شد؛ البته نه اینکه کلام، فلسفه یا فلسفه، کلام شده باشد؛ زیرا خواجه نصیرالدین در برخی از مباحث کلامی خود، آرای فلاسفه را کنار نهاد و نقدهای جدی وارد کرد. مقصود این است که مباحث کلامی از ابتنای بر مقدمات مشهوری و جدلی که رایج و دارج بود، فاصله گرفت و بر حکمت برهانی قرار گرفت. وی کوشید اصول اساسی دین را با مقدمات برهانی متکی بر بدیهیات اولیه مدلل سازد و نیز مجموعه مباحث خود را مانند فسلفه به دو بخش «الهیات بالمعنای الاعم» (امور عامه) و خواجهنصیر الدین طوسی که به شدت تحت تأثیر بوعلی (متوفای 428 ق) و فخر رازی (متوفای 606 ق) بود، به دلیل تبحرش در علوم نقلی، معتقد بود فلسفه اسلامی برخاسته از متون دینی وحی و حدیث خصوصا کلام امام علی (ع) است؛ از این رو دریافته بود روش کلامی ائمه (کلام شیعه) هیچ مخالفتی با اصول فلسفی و متد برهانی ندارد؛ بلکه علاوه بر آن، ائمه (ع) ـ و ابتدا امام علی (ع) ـ مباحث عقلی کلام را بر پایه دلایل عقلی بنا گذاشتهاند.
صفحه 53/ بررسی فقهی فلسفهورزی و فلسفهآموزی / علیرضا اعرافی/ انتشارات موسسه فرهنگی و هنری اشراق و عرفان/ چاپ اول/ سال 1391/ 250 صفحه/ 5000 تومان
نظر شما