پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۰
گـزیـده‌ی افسانه شاعر گمنام

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

معرض فراموشی 

گذشته‌ی من آینده‌ی شماست.

ـ چه خوش خیال!
ما اعتراف‌های تو را می‌خوانیم.
ـ ولی هنوز من تاریخ محرمانه‌ام را ننوشته‌ام.

ـ چه خوش خیال!
ما از قدیم آن را می‌دانیم
لباس سرخ و مزّه‌ی لیمو
اساطیر‌شان را به شعر تو بخشیدند:
همان که می‌نوشتی هر چیز تکثیر می‌شود...

ـ همان‌ که می‌نوشتم.
ترکیب اسطوره و تخیّل کلید نامرئی دادر
پلی شکسته، بدون حفاظ...


صفحه 30/ گزیده‌ی افسانه‌ی شاعر گمنام / محمدعلی سپانلو/ نشر افق/ چاپ اول/ سال 1391/ 80 صفحه/ 3800 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها