کتاب «رها و بیپروا» اثر مارک متسن با ترجمه سیمین فلاح از سوی انتشارات آریاگهر و افق دور منتشر شد. این اثر در قالب ماجرایی داستانگونه، راهکارهایی عملی برای مقابله با نا امیدی به مخاطب خود ارایه میکند.-
«سال 1979 بود و من بیست و دو ساله بودم، جوانی که امیال زیادی داشت. به مدت ده سال با احساس شک و دودلی، ترس، ناامنی و فقدان عزتنفس مبارزه کردم، اگرچه توانستم به کمک انزواطلبی و شوخطبعی، ظاهرم را حفظ کنم.»
در بخشي از مقدمه كتاب آمده است: «خوب نقش بازی میکردم؛ سعی میکردم فاصلهام را با مردم حفظ کنم و تا زمانی که هیچ کس خود واقعی مرا نمیشناخت، احتمالا نمیتوانست حدس بزند در درونم واقعا چه احساسی دارم: بدبختی!»
مارک متسن، نویسنده این اثر برای بیان آن دسته از افکاری که به زندگی مثبت و بانشاطتر و موفقیت نسبی میانجاند قالب داستان را انتخاب کرده است. او داستان شخصی را تعریف میکند که به مراسم تدفین مردی به نام «لن» میرود. لن فردی خردمند بود که انسانهای درمانده و ناامید از زندگی را برای ادامه راه امیدوار میکرد و افکار مثبت را در آنها برمیانگیخت.
«اگر میدانستید که دیگران چقدر کم به شما فکر میکنند دیگر نگران این نبودید که درباره شما چه فکری میکنند.» یا اینکه «ما به همانی تبدیل میشویم که به آن فکر میکنیم.» اینها جملاتی هستند که شاید بارها شنیدهایم اما بسیاری از این جملات مشابه در این کتاب بیان شدهاند. در واقع نویسنده در قالب شخصیت لن و درسهایی که وی به سایرین میآموخت این جملات کلیدی و آشنا را در جای جای کتاب بیان میکند.
متسن برای بیان تمام چیزهایی که باعث برانگیختن افکار مثبت و شناخت راه بهتر برای زندگی و موفقیت میشود، مطالب خود را با عناوینی مانند «رهبرها کتابخوان هستند»، «نگرشها نتایج را تغییر میدهند»، «شادی حقیقی در کمک به دیگران است» و «انجام هر کاری زمانبر است» بیان میکند.
کتابی که با آن مواجهیم از آن دسته کتابهایی است که آمار انتشار و فروش آنها در آمریکا بالاست. کتابهای که نویسندگانشان تلاش میکنند امید از دست رفته مخاطبانشان را به آنان برگردانند و معنای جدیدی به زندگی آنان بدهند. به هر حال این کتابهای آمریکایی که بیشتر برای مخاطبان این کشور نوشته میشوند، طرفدارانی نیز در ایران دارند، زیرا به هر تقدیر ناامیدی و دشواریهای زندگی مسالهای است که ایرانیها نیز گاهی دچار آن میشوند!
در واقع این اثر چیزهایی را مخاطبانش یادآوری میکند که شاید بدیهی باشند و بارها شنیده شده باشند، اما بد نیست هر از چندگاهی دوباره یادآوری شوند. مانند آنچه مشاوران به مراجعانشان میگویند، چیزهایی که آنها را میدانیم اما نیاز داریم کس دیگری که نسبتا قابل اعتماد است بار دیگر یادمان بیاورد:
«وقتی همه چیز روبهراه است توکل کردن به خدا کار سادهای است. آزمایش واقعی توکل کردن در شرایط بد است» و «مشکلات انسان را نمیسازند، بلکه شخصیت انسان را به خودش نشان میدهند.»
چاپ نخست کتاب «رها و بیپروا» با ترجمه سیمین فلاح با شمارگان هزار و 100 نسخه، در 125 صفحه و به بهای پنج هزار و 500 تومان به طور مشترک از سوی انتشارات آریاگهر و افق دور منتشر شده است.
نظر شما