ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
میشل فوکو به هویت چیزی که در درون شخص است، نگاه نمیکند. بلکه معتقد است. هویت چیزی است که از تعامل انسانها پدید میآید. مردم یک هویت واقعی ندارند؛ هویت یک ساختار موقتی است که دائما در حال تغییر است. برای فوکو تصور «خود» به قدرت مربوط میشود. قدرت را که میتوان توانایی تأثیر بر محیط یا قدرت عمل تعریف کرد، چیزی است که افراد را به خود مشغول میکند. قدرت را نمیشود مالک شد، بلکه باید آن را إعمال کرد. در جایی که قدرت وجود داشته باشد، مقاومت هم هست. از این رو هویتها را به افراد نمیدهند، بلکه محصول فرآیندهای جاری هستند. به این معنی که هویتها دائماً تولید شده و از طریق تعامل اجتماعی منتقل میشوند. واقعیت دنیا این است که افراد به رغم فردیت، به ندرت هویتهای واحد دارند. فرد ممکن است به صورت همزمان پدر، همسر، پسر، پسر عمو، عمو، کارمند اداره، وزرشکار و غیره باشد. در حالی که فرد کار خود را انجام میدهد، بدون هیچگونه تلاش از یک نقش وارد نقش دیگری میشود، یا در واقع در آن واحد نقش های متفاوتی را ایفا میکند. با در نظر گرفتن گروههای ملی یا مذهبی، مثل مسلمانان بریتانیا، متوجه میشویم که لایههای متفاوت هویت نقش آفرینی میکنند.
صفحات 115 و 116/ مسلمانان بریتانیا/ محمد صدیق سدان، دلوار حسین و ندیم مالک/ ترجمه محمدحسن فکری/ انتشارات بینالمللی الهدی/ چاپ اول/ سال 1391/ 228 صفحه/ 10000 تومان
نظر شما