شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۱ - ۰۸:۳۵
حافظان جان پيامبر(ص) «سه كاهن» را ناكام گذاشتند

«سه كاهن» داستاني روايت در روايت از مجيد قيصري است. وي در اين كتاب يك روز پر حادثه از زندگي حضرت محمد (ص) را در سن چهار سالگي به تصوير مي‌كشد. این داستان درباره زماني است كه پيامبر روز‌هاي زندگي‌اش را در قبيله بني‌سعد در كنار حليمه و خانواده‌اش سپري مي‌كند و سه كاهن كه قصد جان او را دارند پا به اين قبيله مي‌گذارند._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)،«سه کاهن» داستانی از مجيد قيصري است. وي اين اثر را همانند «شماس شامی» و «موسای دیگر» به بهانه روايت‌هاي «منتهی الآمال» شیخ عباس قمی نوشته است. او كتاب شيخ را پر از بهانه مي‌داند و خود را بهانه جو. 

 قيصري «سه كاهن» را از نگاه راوي داناي كل در داستان روايت مي‌كند. ماجرای داستان از پیچیدن خبر گم شدن کودکی محمد نام آغاز می‌شود و حضور ملائك را براي حفاظت از جان پيامبر (ص) به شيوه‌اي ملموس در لابه‌لاي جريان داستان بازگو مي‌كند. 

آنگونه که در آغاز کتاب آورده است: «اول کلامی بود بی‌تشویش، جار که زدند، غوغا به پا کرد. مثل غباری سبک و نرم بر سر شهر فرو ریخت و معلوم نشد از کجا نازل شده بود: از ملکوت، از آسمان مکه یا از سوق عکاظ» یا «از نجوای دو نفره آغاز شد، دويي که هیچ کس ندیده بودشان،‌ نمی‌شناختشان، کلام را بر خاک و بازده مکه واگذاشتند و رفتند و بعد دهان به دهان زير سقف چوبي سوق عكاظ جاري شد. هر كس كه دور بيت عتيق پا برهنه طواف مي‌كرد،‌ اين ندا را مي‌شنيد؛ كودكي محمد نام از حليمه گم شده؛ كودكي ...» و سپس نويسنده ماجرا را به قبيله بني‌سعد جايی كه پيامبر(ص) چهار سال نخست زندگي‌اش را در آن جا سپري كرده، گره مي‌ زند و روايت در روايت ماجرا‌هاي داستان آغاز مي‌شود.

روایت نخست از نگاه «حارث» همسر حلیمه دایه پیامبر(ص) آغاز می‌شود. او از صحرا برای نوشیدن جرگه‌ای آب به چادر خویش باز می‌گردد، اما غوغا و هیاهویی که در قبیله بنی‌سعد بر پا شده او را به سوی چادر برادرش حاطب می‌کشاند.

حارث بیش از این ماجرا در صحنه دوم کتاب خوابی را بازگو می‌کند: «دیشب خواب ابرهای کبودی دیده بود که تمام صحرا را پوشانده بودند و بر سر ایل سایه انداخته اما نباریده بودند.» خوابي كه تعبیرش بی‌شباهت به ماجرای داستان نيست.

روایت دوم با حلیمه آغاز مي‌شود و خواننده را به لب چاهی می‌برد که حلیمه برای پر کردن مشک آب به سراغ آن رفته است. تعجیل عبدالله پسر حلیمه براي خبر دار كردن مادر از حضور افراد غریبه‌ای که چادر به چادر دنبال کودکی می‌گردند، دلشوره‌ای عجیب در دل حلیمه به پا می‌کند.

حارث در روايت بعدي شاهد حضور مرداني است که چون طبيبان جثه‌های کوچک و نحیف و لخت بچه‌ها را از فرق سر تا پنجه لمس می‌کنند و سپس سراغ خیمه دیگری می‌روند. حارث با دیدن کاهنان به یاد پسرش عبدالله و حلیمه می‌افتد که مبادا کاهنان، دنبال پسر او باشند. او گمان نمی‌کند کاهنان به دنبال کودک سرداری باشند که حلیمه دایه اوست.

روایت بعدي با دلشور‌ه های حلیمه پيش مي‌رود. وجود غلام حبشي و سه کاهن که روای آن‌ها را به رنگ لباس‌هایشان که یکی عنابی، دیگری زعفرانی و سه دیگر لاجوری است یاد می‌کند. ترس حليمه از زماني در وجودش ريشه مي‌دواند كه راهبي مسيحي پيامبر (ص) را مي‌بيند و او را از رازي بزرگ آگاه مي‌كند.

حارثي كه از راز با خبر نيست دوست‌دارد از كاهنان براي حليمه و پسر سردار حرضي بگيرد تا اين ترس از وجود او رخت بربندد. نویسنده در روایت‌های بعدی، از نگاه حارث، زندگی، نگاه قبیله به کودکي كه آن‌ها قبول کردند و زندگی‌شان را متفاوت از دیگر اعضای قبیله كرد بازگو می‌کند، اما آنچه در روایت‌ها موج می‌زند، شوریدگی حلیمه است.

کاهنانی که براساس نشانه‌ها پیش آمده‌اند تا حضرت محمد (ص) را از بین ببرند و تلاشی که حلیمه برای نجات پیامبر(ص) در پیش می‌گیرد و شبانه به سوي مكه مي‌آيد و نيز تعقيب غلام حبشي براي گرفتن حضرت محمد(ص) از حليمه موضوعاتي است که در ادامه ماجرا، خواننده را با خود پیش می‌برد و در پایان مخاطب را به نقطه آغاز کتاب و شنيده شدن صدای از سوق عکاظ پیوند می‌دهد. جایی که پدربزرگ پیامبر به همراه مردان قبيله خود در تب و تاب یافتن فرزند خود حضرت محمد(ص) پا به بيابان‌هاي اطراف كوه ابوقبيس گذاشته است.

«سه كاهن» در قطع رقعي كوچك و 184 صفحه با شمارگان 3 هزار نسخه و بهاي 98 هزار ريال توسط نشر عصر داستان روانه بازار نشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها