محسن طلاییماهانی،نویسنده کتاب «دینباوری، ابنسینا ـ ویتگنشتاین» با بیان اینکه ایمان را تنها نمیتوان با عقل به دست آورد، گفت: بحث من این است که جنس ایمان متعالیتر از بحثهای کلامی و استدلالی است نه اینکه دینباوری، نسبتی با عقل و استدلال ندارد._
عضو هیات علمی دانشگاه زنجان در پاسخ به این سوال که ویتگنشتاین و ابنسینا به عنوان فلاسفهای که درباره ایمان دینی اظهارنظر کردهاند تا چه اندازه خود به ایمان دینی تعلقخاطر دارند گفت: ویتگنشتاین قطعا فردی غیرمذهبی بود و خودش نیز به این امر اذعان داشت اما درباره ابنسینا بحث فرق میکند. من نظری را در این کتاب مطرح کردم مبنی بر اینکه ابنسینا در اواخر عمر به سمت عرفان گرایش یافت و از شواهد این امر نوشتن «اشارات و تنبیهات»است.
وی افزود: ابنسینا در این اثر عارفی است که به شرح حال عرفا میپردازد. این اثر نشان میدهد که او طی طریق کرده و طعم عرفان را چشیده است. شیخالرییس در اواخر عمر از فلسفه استدلالی و بحثی فاصله گرفت و به سوی فلسفه حکمتی و عرفان رفت. از این نظر ابنسینا کاملا با ویتگنشتاین فرق دارد. ابنسینا به هر حال یک فیلسوف مسلمان است، اما ویتگنشتاین فیلسوف غربی قرن بیستویکم است و فلسفه این دوران ارتباط چندانی با دین ندارد. نزد فلاسفه غرب، دینداری یا غیردیندار بودن مطرح نیست و ما برخلاف عالم اسلام که فیلسوف مسلمان داریم در عالم مسیحیت کنونی فیلسوف مسیحی نداریم.
طلاییماهانی با بیان اینکه فلاسفه مسلمان مانند ابنسینا فلسفه ارسطویی و افلاطونی را به سمت فلسفه نوافلاطونی سوق دادند گفت: آنچه در این کتاب برای من مهم بود این بود که نشان بدهم ماهیت دین با بسیاری از بحثهای علمی و عقلی متفاوت است. اینکه دینباروی از جنس دیگری است و نمیتوان با تعلم و تعلیم و تعقل به سمت آن رفت و تقویتش کرد.
وی تاکید کرد: تعقل رابطه چندان محکمی با دینباوری ندارد و بسیاری از عوامل دیگر در آن تاثیر دارند. در اثبات این موضوع بیشتر از فلسفه ویتگنشتاین کمک گرفتم تا ابنسینا. شیخالرییس نیز از این نظر که با گرایش عرفانی به دین روی آورد، برای من اهمیت داشت.
این نویسنده و مترجم دیدگاه عرفانی به ایمان دینی را نزدیک به دیدگاه خودش در این اثر دانست و گفت: عارفان نیز دینباوری را از جنس دیگری ورای تعقل میدانند. عارفان بزرگ با وجودی که از استادان فلسفه و تعقل قلمداد میشدند، دینداری را با تعقل مرتبط نمیدانستند و این امر بدان معنا نیست که آنان ضدعقل بودند.
وی افزود: نبود پیوند محکم میان دینداری و تعقل موضوع مهمی است که پذیرش آن در دنیای کنونی و به ویژه در جامعه ایران اهمیت زیادی دارد. ای بسا فیلسوف عقلمداری که بهره چندانی از دینداری ندارد و بالعکس. در جامعه ما گاهی این شبهه وجود دارد که انسانهای مومن و موجه که خوب سخن میگویند و تحلیل میکنند لزوما دیندارند، در حالی که این امری نسبی است. به نظر من دینداری در توده مردم بیشتر مشهود است و این ابدا به این معنا نیست که دینداری و تعقل در تضاد با یکدیگرند.
طلاییماهانی درباره تضاد این مساله با تاکید قرآن بر تعقل گفت: اینکه دینداری ارتباط وثیقی با تعقل ندارد با تاکید قرآن بر عقلگرایی در تضاد نیست. اسلام در مقایسه با ادیان دیگر دین معقولتری است، اما سخن من این است که معقولیت نمیتواند درد دیندارها را به تنهایی دوا کند. مساله دیندار، ایمان است و ایمان را تنها نمیتوان با عقل به دست آورد، البته نمیخواهیم به نقطه چالش و تضاد برسیم و عقل را کنار بگذاریم مانند حنبلیها عقل را به عنوان یک منبع قبول ندارند.
وی ادامه داد: سوگیری بحث من این است که جنس ایمان متعالیتر از بحثهای کلامی، نقلی و استدلالی است نه اینکه نیازی به عقل و استدلال نیست، بلکه نفوذ به عمق ایمان تنها با عقل امکانپذیر نیست، همانگونه که مولانا نیز در ابیاتش بر آن تاکید میکند. البته عرفای ما لزوما از عقلانیت به دور نیستند و حتی از استادان فلسفه بوده اند. ابن سینا نیز پس از سالها تفلسف عقلانی در اواخر عمرش به عرفان گرایش پیدا کرد. اساسا بسیاری از عرفا در برههای از زندگیشان که معمولا اواخر عمرشان بوده است تحول یافتند و به سوی عرفان رفتند.
این نویسنده در پایان یادآوری کرد: این افراد در اواخر عمر به این میاندیشند که قصد زندگی، ایمان و ارتباط با عالم دیگر است که رفتن به سمت آن تنها با عقل میسر نیست.
چاپ نخست کتاب «دینباوری، ابنسینا ـ ویتگنشتاین» با شمارگان هزار و 500 نسخه، در 272 صفحه و به بهای 50 هزار ریال از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) منتشر شده است.
نظر شما