جمعه ۸ دی ۱۳۹۱ - ۱۸:۰۰
آیین رستگاری

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...


عُجب یعنی بزرگ‌بینی، خودپسندی، به خود مغرور شدن، به خود بالیدن، خود را بزرگ دیدن. انسان وجودش صفر است، چطور انسان خودش را یک ببیند؟!
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم اول مخلوق عالم، در قرآن مجید دارد که بگو: «قُل لَّآ أَملِکُ لِنَفسِی نَفعَا وَ لاضَرًّا». و در جای دیگر: «وَ لا یَملِکوُنَ مَوتَا وَ لا حَیَوةً وَ لانُشُورًا». راستِ مطلب هم همین‌طور است؛ و لذا می‌بینید که ائمّه، انبیاء و بالأخصّ رسول‌اکرم، در آن مقام‌های خیلی خیلی عالی، ابداً از این مطالبی که موجب عُجب بشود نمی‌گویند، یک کلمه‌ای باشد که خودستانی بشود: من هم چنینم! من چنین حالی دارم! از آنها یک‌بار شنیده نشده است. من بنده ضعیف و بیچاره‌ام، «لَّآ أَملِکُ لِنَفسِی نَفعاً وَ لاضَرّاً».
شخصی آمد خدمت حضرت باقر ـ که با حضرت صادق علیهما السّلام در راه شام می‌رفتند. عبدالملک مروان آنها را احضار کرده بود، و در یک کوهی یک نصرانی آمد. این بحث خیلی داستان مفصّلی است ـ گفت که: «أَنتَ عالِمُ هَذِهِ الأُمَّة؟» «تو عالم این امّت هستی؟» حضرت فرمود: «لَستُ مِن جُهّالِها»، «از جاهلانشان نیستم.» اصلاً نگفتند: من عالمِ این امت هستم؛ گفتند: «لَستُ مِن جُهّالِها»؛ و نفرمود: أَنَا عالِمُ هَذِهِ الأُمَّة، با اینکه حضرت در مقام تعلیم و تربیت است.
پس ولو اینکه انسان مقام حضرت امام محمدباقر را هم پیدا کند، خدای نکرده خیال نکند که عالم است؛ بلکه عالم است به علم خدا. شب می‌خوابد، صبح بلند می‌شود و می‌بیند صفر شده و علمش رفته است.

صفحات 86 و 87/ آیین رستگاری/ علامه آیة‌الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی/ انتشارات مکتب وحی/ چاپ دوم/ سال 1391/ 215 صفحه/ 5500 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها