دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰
فانی و باقی (درآمدی انتقادی بر مطالعه‌ی نقاشی ایرانی)

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

درباره‌ی واقعیت، حقیقت و بازنمایی 

اما جدی‌ترین مانعی که بر سر راه پذیرش نسبتی بازنمایانه میان جامعه‌ی دربار و نقاشی ایرانی وجود دارد، نفس ایده‌ی بازنمایانه بودن این نوع نقاشی است ـ هرچند که در گام بعدی موضوع این بازنمایی، یعنی جامعه‌ی درباری، نیز مشکل را مضاعف می‌کند. مشکل مخالفان این بحث، که اصلی‌ترین آنها را طیف هواداران گفتمان هنر قدسی تشکیل می‌دهند، را به صورت ساده شده می‌توان این گونه بیان کرد: بازنمایی در رابطه با هنری معنا پیدا می‌کند که خود را در ارجاع به «واقعیت» ـ آن‌گونه که می‌توان آن را به کمک حواس شناخت ـ تعریف کند، در صورتی که نقاشی ایرانی اساساً از واقعیت رویگردان و معطوف به چیز دیگر، یعنی حقیقت، است. بدین ترتیب چنین نتیجه‌گیری می‌شود که چارچوب مناسب برای درک و تفسیر نقاشی ایرانی همان شاخه‌ی هنریِ سنّت اسلام باطنی است، و هرگونه ارجاع به چارچوب‌ها، خاستگاه‌ها، و زمینه‌های عینی ‌تر برای درک این آثار از ابتدا نوعی انحراف محسوب می‌شود. متناسب با این بحث، بخش عمده‌ی تلاش مفسّر صرف فراهم آوردن مستندات تجسمی و زیبایی‌شناختی در جهت اثباتِ تزِ حقیقت‌نما بودن نقاشی ایرانی می‌شود، و در پی آن‌ها مباحث آشنایی از قبیل فقدان پرسپکتیو تک نقطه‌ای، خلوص رنگی، وجود حوزه‌ها و سطوح تصویری مجزا و ... پیش می‌آید (که اگر محدوده‌های بحث تعریف شود، بسیاری از آن‌ها در جای خود می‌توانند درست و به جا باشند).
صفحه 174/ فانی و باقی (درآمدی انتقادی بر مطالعه‌ی نقاشی ایرانی)/ مجید اخگر/ انتشارات حرفه هنرمند/ چاپ اول/ سال 1391/ 288 صفحه/8000 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها