ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
«تیک تاک» یک فیلم آرام خوشایند، بدون آز و حرص است و در عین حال اصلاً خستهکننده نیست. مسئله جالب ایناست که محمدعلی طالبی توانسته با این داستان کوچک روابط مردم سرزمینش را بدون این که آن را درونمایه اصلی داستان خود قرار دهد، به زیبایی بیان کند. موضوع این فیلم نیز همچون فیلم چکمه اتفاقی است که در نظر ما شاید بسیار پیش پا افتاده باشد. همان طور که در چکمه مادر سمانه ساعتها به دنبال لنگه گمشده چکمه میگردد، در این فیلم نیز شاهد این مسئله هستیم که چگونه یک ساعت مچی میتواند شادی فراوانی را موجب شود. و این به ما نشان میدهد چگونه چیزی که برای برخی بسیار معمولی است، جایی دیگر و برای افراد دیگر با ارزش است. در پس زمینه داستان ساده دو پسرک بیان میشود که دوستیشان با قرار گرفتن در یک آزمایش سخت پابرجا میماند.»
در تیکتاک عنصر ساعت، مکگافینی میشود تا رابطه دوستی بین حسن و سعید به چالش کشیده شود و پیروزی محبت و صداقت بار دیگر قهرمانان کوچک فیلم را به باورهای با ارزشی میرساند که ریشه در سادگی روابطی عمیق و دوست داشتنی دارد. پایانبندی فیلم گرچه طنزی تلخ را منعکس میکند، اما نشانهای از امید به جای میگذارد. پدربزرگ تنها چیز نو و قابل توجهی را که دارد، یعنی یک جفت جوراب مردانه را برای شادی دل نوهاش به او هدیه میدهد. سعید ابتدا نگاهی مردد به جوراب میکند و بعد به راحتی آن را میپذیرد، به نشانه دلیلی برای شاد بودن و ادامه آنچه زندگی و لذت با هم بودن و دوستی و رفاقت نام دارد.
صفحه 86 / رویاها تو از دست نده/ مزدا مرادعباسی/ انتشارات بنیاد سینمایی فارابی/ چاپ اول/ سال 1391/ 220 صفحه/ 4500 تومان
نظر شما