دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۹
شنیده‌های کودکی‌ام را با الهام از دو کتاب به تصویر کشیدم‌

حمزه اولیازاده، نویسنده کتاب «یک جرعه نگاه، یک جام حیرانی» داستان‌های کوتاه این کتاب را برگرفته از شنیده‌های کودکی‌اش درباره واقعه عاشورا دانست و گفت: می‌خواستم با شخصیت‌پردازی و بهره‌گیری از صنعت تشخیص، ماجرای کربلا را از نگاه‌های گوناگون به ویژه از زبان اشیای حاضر در این کارزار روایت کنم.-

اولیازاده، نویسنده و مدرس حرفه عکاسی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، با اشاره به ارتباط نزدیک هریک از بخش‌های این اثر با سقای کربلا حضرت ابوالفضل(ع) عنوان کرد: پیش از نگارش این اثر می‌خواستم روایتی از عاشورا از زبان غیر جانداران ـ موافقان و مخالفان ـ نظیر مشک و نیزه داشته باشم.

وی با تاکید بر این که تلاش کرده بیانی نزدیک به بیان و ادبیات نوجوانان و جوانان در روایت داستان‌های این کتاب داشته باشد، گفت: اغلب نوجوانان ما ارتباط اندکی با متون و کتاب‌های این حوزه دارند كه دلیل آن را متن سنگین و ادبیات آثار می‌دانم، به همین دلیل می‌خواستم در این کتاب که نخستین دفتر از مجموعه «عمورا» ـ یکی از نام‌های سرزمین کربلا ـ به‌شمار می‌آید، با قلمی متفاوت، نگاه دیگری به این واقعه داشته باشم.

اولیازاده درباره تغییر راوی در جای جای متن کتاب گفت: تلاشم بر این بود با تصویرسازی و بدون آن‌که نامی از راوی برده شود، مخاطبان بر اساس گفته‌ها، راوی اثر را بشناسند و مطالب را بخوانند. همچنین کوشیدم در متن کتاب در قالبی جدید و به شکلی تنظیم شود که مخاطب در هنگام مطالعه خسته نشود و تمایل یابد بعد از مطالعه چند سطر بی‌وقفه تا پایان کتاب را بخواند.

این نویسنده، از  نقاط تمایز اثرش با دیگر کتاب‌های این حوزه به مواردی چون روایت واقعه عاشورا از زبان گزارشگرانی بی‌طرف نظیر اشیا و افرادی مانند سقای لشکر یزید و سیاهی لشکری که قرار نبود بجنگد، اشاره کرد و گفت: بخش‌هایی از متن این کتاب از زبان حضرت زینب(س) یا حضرت سکینه(س) ـ بدون آن‌که نامی از آن‌ها برده شود ـ روایت شده و در این میان به بخشی علاقه‌ بیشتری دارم که واقعه عاشورا را از زبان خدا نقل می‌کند.

وی ادامه داد: با آن که این مساله بی‌سابقه است، اما می‌خواستم بدون آن که مخاطب به طور مستقیم متوجه شود، واقعه عاشورا را از نگاه خالق هستی بنگرم که چگونه در این روز بزرگ همه چیز در جای خود قرار داشت و خداوند چه‌طور تمام زینب(س) و حضرت ابوالفضل(ع) را می‌خواست.

نویسنده نخستین دفتر از مجموعه «عمورا» در پاسخ به این سوال که در متن ادبی و به واسطه استفاده از صنایع ادبی ممکن است واقعه‌ای مانند عاشورا از متن اصلی خود خارج شود، چگونه با این مساله برخورد کردید؟ گفت: محقق این ماجرا نبودم، حرفه اصلی‌ام عکاسی است، گاهی داستان‌های کوتاهی می‌نویسم از ماجراهایی که مبتلا به جامعه‌اند. در این اثر نیز می‌خواستم شنیده‌های دوران کودکی‌ام را به تصویر بکشم. در این مسیر برای پرهیز از خرافه‌گرایی یا تحریف از دو کتاب «آه» و «تحریفات» کمک گرفتم. با وجود آن که خط قرمزهای این ماجرا را شناخته بودم، کوشیدم در این کتاب بر اصل ماجرا مانور دهم.

وی عناصری مانند طراحی‌های سینمایی این واقعه، برخی فضاسازی‌ها و پر و بال دادن به ماجرا را از اصل واقعه مجزا و در شمار تلاش‌ها و ابداعات قلمی خود توصیف کرد و گفت: در هیچ جایی ثبت نشده است که خداوند واقعه عاشورا را روایت کند، در این اثر برای نخستین بار کوشیدم از این زاویه نیز به روز عاشورا و صحرای کربلا بپردازم. 

اولیازاده در پایان افزود: می‌خواستم به‌گونه‌ای عاشورا را حکایت کنم و با قلمی بنویسم که این کتاب در کیف و کوله‌پشتی محصلان و دانشجویان جای گیرد.

نخستین چاپ کتاب «یک جرعه نگاه، یک جام حیرانی» را نشر نسیما با شمارگان هزار نسخه در 86 صفحه روانه بازار نشر کرده است. در شناسنامه و پشت جلد کتاب اثری از قیمت آن نیست!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها