بهاءالدین خرمشاهی از سخنرانان همایش «حافظ به روایت هنر و ادب امروز» که عصر دیروز (18 مهر) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، از حافظ به عنوان شاعری یاد کرد که با قرآن، کلام، موسیقی، علوم بلاغی، ادبپژوهی و خوشنویسی آشنا بوده است و حافظ را به عنوان یک منتقد اجتماعی و روشنفکر معرفی کرد و شعر او را شعر زندگی دانست.-
در این برنامه علیاصغر محمدخانی و کوروش کمالی سروستانی به عنوان دبیر جلسه حضور داشتند و به ترتیب بهاءالدین خرمشاهی با موضوع «حافظ در زندگی مردم امروز»، خسرو سینایی درباره «راز حافظ»، شمس لنگرودی با موضوع «حافظِ شعرهای من»، محمدرضا اصلانی درباره«تصویر در غزل و نگاره»، سیدعلی موسوی گرمارودی با عنوان «چهره حافظ در آیینه دیوان او»، حافظ موسوی با موضوع «مذهب مدارا» و فرزاد ادیبی درباره موضوع «صد گونه تماشای گرافیک» سخن گفتند.
چگالی بيسابقه معنا در بافت شعر حافظ
خرمشاهی به عنوان نخستین سخنران این همایش درباره موضوع «حافظ در زندگی مردم امروز» گفت: دانستن قرآن شرط و مصداق بزرگ فهم ادب و عرفان و کلام است و از سوی دیگر قرآن الهامبخش حافظ بوده است.
وی ادامه داد: همچنین حافظ اهل هنر است و کلام زیبایی میآفریند که ما به آن شعر میگوییم. حافظ موسیقی میداند، متکلم و کلامشناس است، علم کلام اشعری را میداند و به نوعی اشعریگری در شعر حافظ آمده است.
این حافظ پژوه از ادبشناسی حافظ یاد كرد و گفت: حافظ علوم بلاغت را به خوبی میدانسته و ادبپژوه بوده است. همچنین هیچ دیوان مهمی در شعر فارسی و عربی وجود ندارد که حافظ آنها را نخوانده باشد والبته با بزرگان آنها نیز ارتباط داشته است.
وی حافظ را روشنفکر معرفی کرد و توضیح داد: برخی روشنفکری را یکی از مشخصههای عصر جدید میدانند، اما روشنفکری حافظ بدین معناست که بسیار میدانسته و معترض بوده است. حافظ فلسفه و کلام میخوانده و آنجا که نابسامانی میدیده، اعتراض کرده است.
خرمشاهی با تاکید بر معناگرا بودن حافظ اظهار کرد: چگالی و فراونی معنا در بافت شعر حافظ در میان دیگر اشعار فارسی و اشعار عربی بیسابقه است. حافظ به دیگر هنرها هم توجه داشته است و شاید بتوان نزدیکترین هنر را به ذهن و زبان حافظ همان خوشنویسی دانست که نشانههایی از آگاهی حافظ نسبت به این هنر نیز در دسترس است.
وی حافظ را به عنوان یک منتقد اجتماعی معرفی کرد و گفت: حافظ هنرمند به معنای امروزی کلمه است. بسیاری از شاعران قدیم هنرمند نبودهاند، بلکه تنها ادیب و لغتشناس بودهاند و نثری مینوشتند و شعری میساختهاند.
این پژوهشگر به تاثیرپذیری حافظ از دیگر شاعران اشاره و تشریح کرد: هیچکس در تاریخ شعر فارسی به اندازه حافظ از دیگران استفاده نکرده است، اما نقل قولی میگوید هر که مضمونی را از دیگری بگیرد و آن را بهتر بیان کند، شعر مال اوست. من تاکنون ندیدهام حافظ مضمونی را گرفته باشد و آن را خوبتر ادا نکرده باشد. حافظ تا حدودی از خاقانی و همچنین فردوسی و نظامی تاثیر پذیرفته است، اما از بزرگترین موثران بر حافظ، کمالالدین اسماعیلی است.
وی افزود: حافظ در غزل انقلابی ایجاد کرده است؛ چراکه معانی بسیاری را در غزلهایش آورده است. مضمون با معنا تفاوت دارد و حافظ شاعری معناگراست. میتوان گفت متفکری هنراندیشتر از حافظ در ادبیات ما وجود ندارد.
خرمشاهی در پایان اظهار کرد: شخصیت حافظ چند ضلعی و متفاوت است و به همین دلیل شعر او نیز با شعر دیگران تفاوت دارد. برای مثال سلمان ساوجی شاعر خوبی است، اما شعر او شعر زندگی نیست و نمیتوان با شعر او یک عمر زیست، اما شعر حافظ شعر زندگی و زندگی نما و زندگی پرور است.
تخيل خلاق و ریشه اصلی شاعرانگی حافظ
خسرو سینایی، فیلمساز و شاعر نیز در این جلسه سخن گفت و در آغاز اشارهای به نحوه حضورش در این همایش داشت و توضیح داد: وقتی از من دعوت شد در این جلسه شرکت کنم، ابتدا بسیار تعجب کردم درباره حافظ چه میتوانم بگویم. از موسیقی و تنوع وزنها در شعر او؟ از ابهام و ایهام در کلاماش؟ از تاثیرش طی قرنها بر اذهان مردم در همه سطوح فرهنگی؟ و بسیاری موارد دیگر. میدانستم که در همه این موارد استادانی بسیار آگاهتر از من بسیار گفتهاند و نوشتهاند و حرف تازهای برای گفتن نخواهم داشت پس تصمیم به سکوت گرفتم.
وی ادامه داد: در همان روزها، اظهار نظر یک سینماگر قدیمی که در یکی از برنامههای تلویزیونی درباره سینما گفت: «سینما و شعر هیچ ربطی به هم ندارند!» باز هم مرا به تعجب واداشت و همین تعجب باعث شد تا بدانم که در این جلسه در چه موردی میتوانم صحبت کنم؛ ارتباط تنگاتنگ، شعر، سینما و هنرهای دیگر با یکدیگر.
این فیلمساز به سه هنرمندی که برای آنها ارزش بسیاری قائل است، اشاره و تشریح کرد: در محدوده فرهنگهایی که کم و بیش شناختهام (و البته بسیاری از فرهنگها را، چون فرهنگ شرق دور خیلی کم میشناسم) برای من سه اوج دستنیافتنی وجود دارد. در موسیقی، یوهان سباستین باخ، در هنرهای تجسمی، میکل آنژ و در شعر خواجه شمسالدین حافظ.
وی ادامه داد: دانشجو که بودم گاهی برای فرار از سوز سرمای زمستانی شهر وین به کلیسایی که سر راه دانشکده به منزلم بود، پناه میبردم و ساعتی در آنجا مینشستم. اغلب کسی در آنجا آثاری از یوهان سباستین باخ را با ساز ارگ تمرین میکرد. آن موسیقی در آن خلوت و تنهایی کلیسا، چنان مرا به عالمی روحانی نزدیک میکرد که یاد مولانا، شوریدهترین شاعر بزرگمان میکردم و به خود میگفتم: «مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک/ چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم».
سینایی درباره آثار میکل آنژ اظهار کرد: زمانیکه به تندیسهای میکل آنژ نگاه میکنم، وقتی که مجسمههای «داوود» یا «ترحم» را میبینم، بیاختیار در برابر عظمت، تناسب و در عین حال ظرافت وجود انسان، سر تعظیم فرود میآورم و خود را مقابل انسان بودن مسوول میبینم و باور میکنم که اجازه ندارم حقیر باشم.
وی افزود: از سوی دیگر برای من فردوسی نماد حماسه و بزرگی است، سعدی نماد خرد و جهاندیدگی است و مولانا نماد رهایی و شوریدگی. اما دوستی دارم که میدانم دوست بسیاری از شما نیز هست. اسمش شمسالدین محمد شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسانالغیب که شاعر و پژوهشگری فرزانه و فروتن است.
این شاعر در ادامه به آشنایی و علاقهاش به حافظ در دوران نوجوانی اشاره کرد و درباره شعر و سینما سخن گفت.
وی توضیح داد: اگر شاعر باشی، شعر در ذهن تو شکل میگیرد. بقیه آنچه برای انتقال ذهن و احساسات به دیگران به کار میگیری، ابزار کار تو هستند. کلام، اصوات، نقشها و رنگها و بالاخره ترکیب همه اینها در یکدیگر. یعنی آنچه که برای انتقال شعری که در ذهن است به مخاطب به کار میرود، فقط ابزار است.
سینایی ادامه داد: مگر میتوان بدون قدرت تخیل شاعر بود و اگر بپذیریم که در مرحله نخست، قدرت خلاق تخیل است که شاعر را میسازد، دیگر فرقی نمیکند که او برای انتقال آن تخیل خلاق به مخاطب از چه ابزاری استفاده میکند؛ به احتمال زیاد ابزاری را انتخاب میکند که بر آن تسلط بیشتری دارد.
وی درباره شاعر امروز و ابزارهای او افزود: شاعر امروز، حتی در جایی که کلمات را به عنوان ابزار بیان ذهنیتش به کار میگیرد، در بسیاری موارد در بند وزن و قافیه نیست. یک ذهنیت شاعرانه خلاق میتواند حتا «روش نثر» را در داستانی به کار برد و حاصل کار شاعرانه خواهد بود.
سینایی درباره این موضوع نمونهای از کتاب «بوف کور» صادق هدایت ارایه کرد: «... شب پاورچین، پاورچین میرفت. گویا به اندازه کافی خستگی در کرده بود. صداهای دوردست خفیف به گوش میرسید؛ شاید یک مرغ یا یک پرنده رهگذری خواب میدید، شاید گیاهها میرویید.»
وی با تاکید بر این موضوع که باید بپذیریم که نوع ابزار و چگونگی به کارگیری آن، شعر را نمیسازد، اظهار کرد: این ذهن شاعر است که اثری شاعرانه را خلق میکند. پس میتوانیم کلام منظوم یا غیرمنظوم شاعرانه، موسیقی شاعرانه، نقاشی شاعرانه و بالاخره سینمای شاعرانه داشته باشیم و یادمان باشد که شاعرانه بودن به معنای رمانتیک و سانتیمانتال بودن نیست.
این فیلمساز یادآور شد: ریشه اصلی شاعرانگی در تخیل خلاق است که در محدوده وسیعی از حماسه تا غزل و بالاخره تا شعر آزاد و سپید حرکت میکند و در مواردی از ظاهرا پیشپاافتادهترین پدیدهها الهام میگیرد و با معمولیترین کلمات و جملات از آنها، شعر واقعی میسازد.
وی در ادامه نمونههایی از تخیلهای شاعرانه، شاعرانی چون شیمبورسکا، پروین اعتصامی، سهراب سپهری و مهدی اخوانثالث ارایه کرد و گفت: نمونهها از این دست بسیارند، مانند احمد شاملو، فروغ فرخزاد و بسیاری دیگر که کلام را ابزار بیان ذهنیت شاعرانه خود کردهاند.
سینایی تشریح کرد: اگر ابزارت کلام باشد، میشود شعر، اگر اصوات باشند، میشود موسیقی، اگر اشکال و رنگها باشند، میشود نقاشی، اما امروز ابزاری هست که شاعر میتواند در آن با ترکیب ابزارهایی که ذکر شد در یکدیگر، شعری را که در ذهن دارد به مخاطب منتقل کند. یعنی از طریق کلمات، اصوات، اشکال و رنگها به طور همزمان، یا در کنار یکدیگر و آن سینما است. پس شعر در کلام و در سینما نه تنها با هم غریبه نیستند، بلکه تنها ابزار انتقالشان از ذهن شاعر به مخاطب متفاوت است.
وی درباره این تفاوتها توضیح داد: میتوان در کاربرد ابزارهای بیان شاعرانه مهارت داشت، اما اگر این مهارت بر خلاقیت ذهن متکی نباشد بر مخاطب تاثیری گذرا خواهد داشت و بر عکس اگر خلاقیت شاعرانه ذهنی بر کاربرد ابزارها مسلط نباشد، حاصل کار دچار تزلزل میشود.
این شاعر افزود: اینجاست که باز سر تعظیم در مقابل حافظ بزرگ فرود میآورم. او در اوج خلاقیت شاعرانه ذهنی، آنچنان در کاربرد کلمات، مهارت دارد و آنچنان کلمات را در اوج ابهام و ایهام و ظرافت و رندی و شیطنت چون یک توری بسیار ظریف در هم میبافد، که طی همه عمر مرا مبهوت کرده است!
وی افزود: یک عمر کوشیدم، تا ظاهرا تفکر و منشی عاقلانه داشته باشم، اما اغلب حافظ با من کاری کرد که نه فقط ساعتها و روزها، بلکه سالها حیرتزده ماندم.
سینایی در پایان خاطرهای در ارتباط با فال حافظ در حافظیه شیراز نقل کرد.
در ادامه شمس لنگرودی، محمدرضا اصلانی، سیدعلی موسوی گرماوردی، حافظ موسوی و فرزاد ادیبی سخن گفتند. گزارش تکمیلی این نشست متعاقبا در «ایبنا» منتشر خواهد.
نظر شما