حسين محمودي در نشست «عشق از نگاه مولانا و كركگور» گفت: كركگور و مولانا هر دو براي سنجيدن عشق، به كيفيت عشقورزي و رفتار عاشق مينگرند، زيرا تمامي عاشقها ابراز عشق میکنند اما بعدها عدهاي از آنها به معشوق آسیب میرسانند و عدهاي به پاي عشق خود ميايستند.-
محمودي در بخشي از سخنانش به شباهت ديدگاههاي مولانا و كركگور درباره عشق اشاره و مصداقهايي براي آن ذكر كرد.
وي درباره جايگاه عشق در اديان ابراهيمي گفت: در كتاب مقدس عشق به خدا و همسايگان توصيه شده است، همانگونه كه شاهديم عشق در اين اديان جنبه دستوري دارد، در حالي كه عشق دستوربردار نيست.
محمودي درباره عشق از نگاه كركگور اظهار کرد: او در كتابهايش همچون «ترس و لرز» عشق را در سه مرحله تقسيمبندي ميكند. وي پيش از توضيح انواع عشق، معيارهاي عشق را توضيح ميدهد. از نظر كركگور اعمال و رفتار يك عاشق است كه ميزان عشق وي را نشان ميدهد و نوع آن را مشخص ميكند. تمامي عاشقها به معشوق خود ميگويند دوستت دارم، اما بعدها عدهاي از آنها اسيد به چهره معشوق ميپاشند و عدهاي به پاي عشق خود ميايستند. مولانا نيز به كيفيت عشقورزي توجه ميكرد.
اين پژوهشگر نخستین نوع عشق از ديدگاه كركگور را عشق اروس دانست و گفت: اين نوع عشق معطوف به لذت است و عاشق در لحظه زندگي ميكند. او وقتي به معشوقش دسترسي ندارد به خاطرهاش دل خوش ميكند. عاشق در عشق اروس به آينده فكر نميكند و همواره از انتخاب گريزان است، زيرا دايره اختيارات او با انتخاب كردن را محدود خواهد كرد، به همين دليل اين عشق به ازدواج ختم نميشود. تنها انتخاب او انتخاب نكردن است.
وي افزود: او حاضر است در راه رسيدن به عشقش ماجراجويي كند، با رقيبان رقابت كند و شعرها بسرايد. در واقع اين عشق هميشه در فراغ معنا پيدا ميكند و اين عاشق بيشتر احوالات عاشقياش را دوست دارد تا معشوقش را. «نياز» جوهره عشق اروس است.
محمودي عشق اخلاقي را دومين عشق از نگاه كركگور دانست و گفت: در اين عشق، عاشق به دنبال سعادت دوطرفه است. او از حضور و خوشبختي معشوقش لذت ميبرد. زمان براي عاشق اخلاقگرا اهميت دارد، بنابراين انتخاب ميكند و تن به ازدواج ميدهد. اين عاشق با رقبا نميجنگد، بلكه با چيزي قدرتمندتر از آنان يعني زمان وارد مبارزه ميشود. همچنين او به جاي جنگ با رقباي بيروني با خودش ميجنگد تا براي هميشه وفادار بماند. به قول كركگور هرچند اين نوع عشق برخلاف عشق اروس دستمايه شاعران و هنرمندان قرار نميگيرد، اما از يك زيبايي دروني برخوردار است كه آن را بر عشق اروس برتري ميدهد. عشق والدين به فرزندان و همچنين عشق به اموري مانند عدالت و آزادي نيز از نوع عشق اخلاقياند. عاشق در اين نوع عشق، وفادار است و طلب وفاداري ميكند.
وي به عشق ديني اشاره كرد و گفت: عاشق در عشق ديني وفادار است، اما طلب وفاداري نميكند. در اين عشق، انحصارطلبي و حسادت وجود ندارد. عاشق در عشق ديني ازدواج نميكند و به دليل عشق به امر نامتناهي كه خداوند است، معشوقش را ترك ميكند و به ازدواج تن نميدهد. كركگور نيز درگير همين نوع عشق بود و به خاطر عشق به خداوند نامزدش را رها كرد و با او ازدواج نكرد. عاشق ديني به دنبال نفي فراموش كردن خود است، زيرا او در حال عبور از خويشتن است نه به دنبال سعادت و لذت. در عشق ديني، احساس و وظيفه باهم جمع ميشوند.
وي افزود: از نظر كركگور ما در زندگي نقشهاي مختلفي را بر عهده داريم، يكي از ما فقير است و يكي غني، يكي پزشك است و ديگري درودگر. به نظر او اين ناهماننديها همه اعتبارياند و هنگامي كه پرده ميافتد برابري همه آشكار ميشود. همه در برابر خدا يكساناند. كركگور توصيه ميكند مراقب باشيم كه جامههاي نمايشمان را آنقدر سفت نبنديم و هويتمان را با لباسمان اشتباه نگيريم.
محمودي در پايان گفت: كركگور معتقد است عشقي كه به همگان تعلق ميگيرد ريشه در لطف و فرمان الهي دارد. كركگور و مولانا عشق انسان به انسان را نفي نميكنند، بلكه معتقدند كه براي رسيدن به عشق الهي بايد راه را از عشق اخلاقي آغاز كرد.
نظرات