به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين نشست که مالك شجاعيجشوقاني دبير و مهدي غياثوند، پژوهشگر حوزه فلسفه سخنران بود، شجاعي به برنامههاي جديد سراي اهل قلم در حوزه فلسفه اشاره كرد و گفت: اين برنامهها را در چهار بخش تنظيم كردهايم. نقد و بررسي آثار دورانساز فلسفي، نشستهاي موضوعي مانند وضعيت آموزش فلسفه و همچنين نقد فلسفي در ايران، رابطه فلسفه با ساير حوزههاي معرفتي و همچنين بررسي آراي دوازده فيلسوف اسلامي و بيست فيلسوف غرب موضوعات اين چهار محور را تشكيل ميدهند. كارگاه ترجمه نيز يكي ديگر از برنامههاي ماست، بر اين اساس قصد داريم با حضور مترجمان خوب كشور مانند سياوش جمادي جلساتي را برگزار كنيم.
وي افزود: در اين جلسه «تاريخنگاري فلسفه» را موضوع خود قرار دادهايم و قصد داريم درباره تاريخ فلسفه «راسل» كه يكي از از تاثيرگذاترين تاريخ فلسفههاي معاصر است صحبت كنيم. پيش از آغاز اين بحث نكتهاي را متذكر ميشوم و آن اينكه تاريخ فلسفه، فلسفه تاريخ و تاريخنگاري فلسفه سه مفهوم متفاوتند. تاريخنگاري فلسفه مشخص ميكند كه يك مورخ فلسفه در روايت آراي فلسفي چه بايدها و نبايدهايي را بايد رعايت كند و اينكه آيا بايد به زمينههاي فرهنگي و اجتماعي دوره حيات هر فيلسوف نيز توجه كند يا خير.
اين پژوهشگر فلسفه ادامه داد: برخي از تاريخنگاران فلسفه معتقدند تنها بايد روايتگر انديشهها باشند و به همين دليل زمينههاي شكلگيري يك تفكر را بررسي نميكنند. راسل جزو آن دسته از تاريخنگاران فلسفه است كه به وضعيت اجتماعي و فرهنگي هر فيلسوف در شكلگيري آراي او نيز توجه داشته است.
سپس غياثوند گفت: تاريخ فلسفه راسل را از دو منظر مثبت و منفي ميتوان سنجيد. با نوشته شدن اين اثر در سال 1945 فضايي تازه براي فلسفه تحليلي باز شد. اين اثر كه نجف دريابندري آن را در دهه 40 شمسي به فارسي برگرداند، مجموعهاي از اظهارنظرهاي صريح و روشن راسل است، اظهارنظرهايي كه به دليل صراحت و روشني نياز چنداني به تبيين دوباره ندارند و به همين دليل ترجيح ميدهم درباره روش او صحبت كنم.
وي با بيان اينكه هنگامي كه سراغ تاريخ فلسفهها ميرويم دنبال پاسخي براي پرسشهاي فلسفي خودمان هستيم گفت: حال ما چگونه بايد با تاريخ فلسفهها مواجه شويم و پاسخمان را از آن دريابيم؟ راسل در مقدمه تاريخ فلسفهاش ميگويد ادعايي براي برتري كتابش بر ساير تاريخ فلسفهها ندارد، اما بيان ميكند كه فرق تاريخ فلسفه او با ساير آثار مشابه در اين است كه او شرايط محيطي و بهويژه سياسي دوره زندگي هر فيلسوف را در نظر آورده است. به زعم او بسياري از تاريخنويسان فلسفه، فلاسفه را در خلأ بررسي كردهاند، در حالي كه هر فيلسوف محصول محيط خود است.
غياثوند سپس به طرح مسايلي درباره تاريخ فلسفه راسل پرداخت و گفت: راسل معقتد بود كه تنها در بخشهايي از فلسفه ميتوان به دنبال تاثير شرايط محيطي گشت و در مواردي مانند منطق، اين جستوجو چندان معنايي ندارد. اما به اعتقاد من درباره مسايلي مانند منطق نيز ميتوان به دنبال تاثير شرايط محيطي بود.
اين پژوهشگر به ذكر مصداقهايي از تاريخ فلسفه راسل در تبيين تاثير شرايط محيطي بر ذهن فيلسوف پرداخت و گفت: راسل به زمينههاي رشد سوبژكتيويته اشاره ميكند و ميگويد كه شعار مشهور لوتري «فقط متن» مقدمهاي براي رشد فرديت شد. اين فرديت تا جايي پيش رفت كه به فرديت معرفتشناختي كه به سوبژكتيويته معروف است انجاميد.
وي افزود: از ديگر نكات درخشان تاريخ فلسفه راسل اين است كه او رابطههاي دوگانه ميان فلسفههاي خوشبين و بدبين و قدرت تاثيرگذاري آنها را در جامعه و سياست بررسي ميكند. به نظر او، ارسطو آخرين فيلسوف خوشبين است و پس از وي به دليل سقوط دولتشهرها شرايط بهگونهاي رقم ميخورد كه فيلسوف به كنج تنهايي ميرود.
غياثوند ادامه داد: راسل يادآوري ميكند كه همين رويكرد وارد فلسفه مسيحيت ميشود و به همين دليل، فلاسفه مسيحي دنيا را لعن و به گوشهنشيني تشويق ميكنند. اما در دوره رنسانس و رشد علمي، اوضاع طوري تغيير ميكند كه بشر به نوعي غرور و جسارت در برابر دنيا ميرسد. نكته تاسفبرانگيز درباره شيوه كار راسل اين است كه وي تنها تا پيش از دوره پستمدرن دنبال تاثير محيط بر فيلسوف ميگردد و اين گرايش او در بررسي فلسفه قرن بيستم كم ميشود. همين امر سبب شده است كه كتاب او نگاهي يكدست نداشته باشد.
وي تاريخ فلسفه راسل را داراي يك نوع نگاه خاص به تاريخ اندشه دانست و گفت: او از پايگاه اتميسم منطقي به تاريخ انديشه نگاه و آن را تفسير ميكند به همين دليل به زعم من خواندن تاريخ فلسفه راسل از آن جهت اهميت دارد كه فلسفه را از يك منظر خاص براي متخصصان شرح ميدهد. در واقع اين اثر براي افرادي كه ميخواهند با انديشه راسل آشنا شوند مناسب است.
غياثوند در ادامه به ترجمه درخشان نجف دريابندري از اين اثر اشاره كرد و گفت: اين ترجمه لذت خواندن يك متن فارسي روان و گيرا را به مخاطب ميدهد، برخلاف ترجمههاي بازاري امروز كه نميتوان با آنها ارتباط برقرار كرد. البته ناگفته نماند كه راسل نيز قلمي گيرا و روان داشت كه همين امر به ارايه ترجمهاي قابل قبول از كتابش كمك ميكند.
سپس شجاعي به نقش منوچهر بزرگمهر در آشنایی دانشجويان ايراني با راسل اشاره كرد و گفت: اين استاد دانشگاه تهران با ترجمه برخي از كتابهاي راسل در معرفي او به جامعه فلسفي ايران نقش مهمي داشت.
اين نشست عصر ديروز(15 شهريور)در سراي اهل قلم خانه كتاب برگزار شد.
پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۳
نظر شما