ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
این عدم شفافیت و صراحت به تبع خود، مؤلفه دیگری را ایجاد میکند، به نام تعارف و تکلف. البته این تعارف و تکلّف در گذشته هم، کم و بیش وجود داشته؛ اما هرچه به امروز میرسیم، افزونتر میشود. این مؤلفه در حالت عادی و بین سطوح یکسان جامعه، تعارف و تکلّف است؛ اما در مواجهه با اهل قدرت به تملق و چاپلوسی تبدیل میشود. معمولاً ما آن چیزی که نشان میدهیم، نیستیم و با آن متفاوتیم. در برخورد با دیگران بسیار متواضعانه برخورد میکنیم و خودمان را از آن چیزی که هستیم، پایینتر نشان میدهیم. این نیز به همان ابهام برمیگردد. مثلاً در مدارس، درسخوانهای حرفهای، اصلاً درس خواندنشان را به رخ نمیکشند و نشان نمیدهند. وقتی از آنها میپرسی چقدر درس خواندهای؟ میگویند هیچی نخواندهام، بعد میبینی نفر اول شدهاند. یعنی یا خودش را به نمایش نمیگذارد (ابهام) یا خیلی بهتر از آنچه که هست نشان میدهد. به همین دلیل است که مجبوریم برای شناخت متقاضایان کار و ... گزینشهای خیلی سخت و پیچیدهای انجام دهیم؛ تا لایههای پنهان شخصیت آنها را بشناسیم و البته معمولاً هم در انجام گزینشها موفق نمیشویم و محصول چیز دیگری میشود.
صفحه 23 / هویت ایرانی و الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت / دکتر محمدصادق کوشکی/ انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ چاپ اول/ سال 1391/ 80 صفحه/ 2000 تومان
نظر شما