سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰
نظریه فرهنگی روابط بین‌الملل

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

تغییر و دگرگونی 

جدای از مارکسیسم، اکثر نظریه‌های روابط بین‌الملل می‌کوشند ثبات را تبیین کنند و تبیین ثبات را از طریق استناد به ساختارهای ماندگار که ادعای وجود آنها را دارند، انجام می‌دهند. آنها به تغییر توجه ندارند یا اگر هم توجه دارند آن را به گونه‌ای چارچوب‌بندی می‌کنند که علل آن در خارج از نظریه قرار می‌گیرد. افلاطون و ارسطو به طور صریح و توسیدید به طور تلویحی از سنتِ یونانیان در زمینه تقسیم نفس به سه جزء بهره می‌گیرند تا بتوانند نظریه‌هایی را درباره تغییر بسط دهند که میان سطوح تحلیل پل بزند. بینش محوری آنها این است که تعادل یا عدم تعادل در هر سطحی از تحلیل و به ویژه عدم تعادل، احتمالاً تغییرات مشابهی را در سطوح هم‌جوار تحلیل به وجود می‌آورند. تعادل بزرگ‌تر در تمامی سطوح تعامل فردی، داخلی و منطقه‌ای، نظم را پدید خواهند آورد یا تداوم خواهند بخشید و عدم تعادل نیز عکس این وضعیت را ایجاد خواهد کرد. یک نظریه درباه تغییر باید چیزی را نیز درباره سمت و سوی تغییر به ما بگوید. تغییر می‌تواند بی‌هدف و پیش‌بینی ناپذیر همچون حرکت براونی، چرخه‌ای آن گونه که اکثر یونانیان و واقع‌گرایان ادعا می‌کنند و یا در جهت نیل به غایتی باشد، آن‌گونه که لیبرال‌ها و مارکسیست‌ها معتقدند. در اینجا پیش از آنکه موضع خودم را ارائه دهم، بررسی اجمالی این چند موضع را مفید می‌دانم.

صفحات 176 و 177 / نظریه فرهنگی روابط بین‌الملل/ ریچارد ندلیبو/ترجمه دکتر سید جلال دهقانی فیروز‌آبادی، دکتر روح‌الله طالبی آرانی، دکتر مرتضی نورمحمدی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ چاپ اول/ سال 1391/ 411 صفحه/ 10280 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها