جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
سروش دوست

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

فرزند آسمان 

پاییز زردروی، با سوز هوای کوهستان که تا مغز استخوان فرو می‌رفت، بیش از انتظار، سرمای خود را به رخ می‌کشید.
به ویژه در کردستان که پاییز و زمستان بیش از نیمی از سال عمر می‌کنند.
ماه‌ها بود در این خطه‌ی سرسبز، کوهستانی، سرد و زیبا، در کنار مردم مهربان و صمیمی‌اش خدمت می‌کردیم و هر روز ماجرایی تازه را به چشم می‌دیدیم.
ـ به چشممان دیدیم که خائنین و دشمنان ملت، چگونه در هنگام نیاز کشور و منطقه، با یکدیگر متحد شدند و بر مردم بی‌دفاع و مظلوم تاختند و خانه و کاشانه‌شان را ویران کرده، به آتش کشیدند.
ـ به چشممان دیدیم که آنان چه جنایت‌هایی تحت نام مقدس آزادی و استقلال انجام دادند و بدین وسیله آزادی را از مردم سلب کردند.
ـ چشمان ما دیدند که شیرمردان و شیرزنانی از این مرز و بوم پُرگُهر، چگونه با تحمل مشکلات، شب و روز با دشمنان داخلی و خارجی مبارزه کردند، تا سرانجام آن‌ها را به خاک مذلت نشاندند.
به چشم خود دیدیم، سربازان و فرماندهان رشید و فداکاری را، که همه‌ی زندگی خود را فدای آزادی مردم گوشه‌ای از کشورشان کردند و در این راه، هیچ مانعی جلو دار نبود.

صفحات 46 و 47/ سروش دوست/ محمد امین شریفی/ انتشارات سوره سبز/ چاپ اول/ سال 1391/ 104 صفحه/ 3200 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها