ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
تقریباً تمام گونهشناسیهای مربوط به دانش راهبردی با انواعی از این دسته آغاز میشوند. این روش شامل رویکردهای تحلیلی در قبال راهبرد و مفاهیمی میشود که مؤسسات و افراد در عقلانیت اصلی از خود بروز میدهند (همچنین میتوان به دلیل اتکایشان به استدلال تحلیلی، آنها را «اثباتگرا» نامید). رویکردهای عقلانی یا کلاسیک بر پایه اقتصاد سازمانی صنعتی استوار هستند و دید معینی از رفتار سازمانی دارند. این رویکردها بر رفتار راهبردی شرکتهای تجاری، ساختار بازارها و تعاملات میان آنها متمرکز هستند. مورگان از تشبیه «سازمانها بهعنوان مغزها» برای توصیف رویکردهای عقلانی استفاده میکند: سازمانها سیستمهای عقلانیای هستند که با استفاده از فرایندهای استاندارد شده، طرحهای مکانیکی و اهداف آشکار تا حد امکان کارآمد عمل میکنند. چافی چنین رویکردهایی را با عنوان «خطی» وصف میکند تا بتواند اقدامات روشمند، جهتدار و ترتیبیای را که در بر میگیرند، مشخص سازد. رویکردهای عقلانی به دلیل تمرکزشان روی عوامل خارجی ایجاد کننده برتریها و محدودیتهای رقابتی و نسبی، «مکتب محیط خارجی» نیز نامیده میشوند.
صفحات 227 و 228 / مدیریت راهبردی در رسانهها از نظریه تا عمل/ لوسی کونگ/ ترجمه وحید خاشعی و علی دهقان/ انتشارات دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها/ چاپ اول/ سال 1391/ 448 صفحه/ 6000 تومان
نظر شما