یک داستان از اسکات فیتزجرالد نویسنده برجسته آمریکایی که تاکنون منتشر نشده بود، در مجله نیویورکر به چاپ رسيد.-
«برای آتش ممنون» داستانی کوتاه و کم حجم درباره خانم هانسون است. زن چهل و چند ساله جذابی که کمربند میفروشد. وقتی او به محلهای جدید نقل مکان میکند، عادت سیگار کشیدنش موجب دردسر میشود و همه چیزی که او میخواهد سیگار است. این داستان پایانی سرراست دارد، اما مهمترین مساله قصه این است که با وجود این که اشتیاق خانم هانسون برای سیگار بیشتر میشود، او نمیتواند سیگار بکشد. آیا میتوان به نحوی این قصه را به عادت فیتزجرالد و اشتیاق او برای نوشیدنیهای الکلی نسبت داد، بستگی به نظر خواننده دارد.
اواسط دهه 30 قرن بیستم فیتزجرالد از مشکلات زیادی رنج میبرد. پس از انتشار نخستین رمانش با عنوان «این سوی بهشت» او به نیویورک توجه نشان داد. نیویورکر هم که نخستین داستان او را سال 1925 منتشر کرده بود، از او در صفحاتش استقبال کرد و او سه داستان و دو شعر در این مجله در فاصله سال های 1929 و 1937 منتشر کرد اما در عین حال گزارشها نشان میدهد که او وقت زیادی را تلف میکرد.
بخش کتاب مجله نیویورکر بخشی از پرونده فیتزجرالد و همسرش زلدا را که جان موشر در سال 1926 تهیه کرده بود منتشرکرده است. در این گزارش آمده که هزینههای زیاد این زوج جوان فیتزجرالد را متوحش کرده بود و حتی وقتی پولی که بابت نوشتن «این سوی بهشت» دریافت کرد نیز به دستش رسید آنها هزاران دلار در ماه خرج می کردند.
فیتزجرالد در اواخر دهه 30 راهی کالیفرنیا شد و به نوشتن فیلمنامه برای هالیوود پرداخت. او وقتی بر اثر حمله قلبی درگذشت 44 سال داشت. «آخرین تایکون» رمان ناتمامی بود که پس از درگذشت او به جای ماند. با این حال بیشتر آثار او در زمان حیاتش منتشر شده بودند. و شاهکار او «گتسبی بزرگ» به عنوان مهمترین رمان آمریکایی مورد توجه است.
این رمان در میان دستنوشته های فیتزجرالد پیدا شده و نوه او در حالی که داشت کاغذهای به جا مانده از او را برای ارایه در حراجی ساتبی مرتب میکرد، آن را پیدا کرد.
نظر شما