كريم مجتهدي در سخنراني خود درباره فلسفه عرفانی ژان اسکات اريژن گفت: اريژن، نخستينبار توسط محمدعلي فروغي در كتاب «سير حكمت در اروپا» معرفي شد. همين امر نشان ميدهد كه فروغي با منابع معتبري آشنا بود و در كتابش كوشيد جنبههاي ناشناخته فرهنگ غربي را به ايرانيان معرفي كند.-
مجتهدي در ابتداي سخنانش درباره دليل انتخاب ژان اسكات اريژن براي بررسي در اين سخنراني گفت: اريژن در اوايل قرن نهم هجري يعني بيش از هزار سال پيش از ابن سينا و شايد در دوره فارابي ميزيست. او با ابويعقوب سجستاني و نويسندگان دايرهالمعارف معروف مانند اخوان الصفا همدوره بود.
وي متفكران مسلمان ايراني را به طور غيرمستقيم داراي نسبت با اريژن دانست و گفت: همه آنها كم و بيش از يك سرچشمه الهام ميگرفتند. هر يك از اين انديشمندان شرقي و غربي با وام گرفتن از فلسفه افلاطون و افلطوين، موضوعات مشخصي را بررسي كردند. ميتوان اينگونه تصور كرد كه اين افراد متعلق به يك خانواده معنوي هستند. بنابراين مطالعه انديشه فردي مانند اريژن كه انديشههايش ريشههاي يكساني با متفكران ما دارد، حايز اهميت است.
اين استاد دانشگاه افزود: موضوع ديگري كه مطالعه آراي اين فرد را جالب ميكند اين است كه وي مورد قبول كليسا نبود. بهطور كلي كليسا با اشراقيون و عرفا موافق نبود و بسياري از كتابهاي اين افراد را از ميان برد. در اين ميان ما چهره شجاعي مانند اريژن را ميبينيم كه با سلامت ذهني كه از آن برخوردار بود، نحله مهمي را بنيان گذاشت كه آيندهساز بود و حتي براي امروز نيز كاربرد دارد.
نويسنده كتاب «افكار كانت» ادامه داد: در قرن دوازدهم ميلادي مترجمان آثار ابنسينا به لاتيني، برخي از متون اريژن را نيز در كنار متون ابنسينا قرار دادند. به اين ترتيب بخشهايي از برخي از رسالههايي كه با نام ابن سينا در غرب ترجمه شدند، معرف انديشه اريژن نيز هستند.
مجتهدي با بيان اينكه نام اريژن براي نخستين بار توسط محمدعلي فروغي در كتاب «سير حكمت در اروپا» ذكر شد، گفت: فروغي در دو بخش كتاب و در مجموع سيزده خط از اريژن سخن گفته است. همين امر نشان ميدهد كه فروغي با منابع معتبري آشنا بوده است و در كتابش كوشيد جنبههاي ناشناخته فرهنگ غربي را به ايرانيان معرفي كند.
وي افزود: اريژن ايرلندي بود و يكي از مشخصات ايرلندي بودن اين است كه يوناني ميدانست، در حاليكه انديشمندان ساير كشورهاي اروپايي يوناني نميدانستند. اين امر نشان ميدهد كه صومعههاي ايرلند برخلاف صومعههاي ساير كشورهاي اروپايي، از استقلال فرهنگي برخوردار بودند كه نشاندهنده ثبات فكري آنان بود. داشتن استدلال ذهن بسيار برايم مهم است و بر اين عقيدهام كه تنها فيلسوفي ارزش دارد كه استقلال ذهني داشته باشد.
اين نويسنده در ادامه زندگينامه مختصري از اريژن ذكر كرد و گفت: او حوالي سال 810 ميلادي متولد شد و در صومعههاي ايرلند تحصيل كرد. حدود سي سالگي به فرانسه رفت و هنگامي كه بيش از 50 سال داشت، مهمترين كتابش را با عنوان «درباره تقسيمات طبيعت» نوشت و در حدود 65 سالگي نيز فوت كرد. از زندگي اريژن اطلاعات دقيقي در دست نيست، و ما تنها كتابهاي او را در اختيار داريم. علاوه بر كتاب «درباره تقسيمات طبيعت» ترجمههايي از آثار يونانيان به ويژه ديونيسوس و تفسير انجيل يوحنا نيز از وي باقي مانده است.
مجتهدي درباره دليل ترجمه انجيل يوحنا توسط اريژن گفت: او از ميان انجيلها، انجيل يوحنا را براي ترجمه انتخاب كرد، زيرا طبق سنت مسيحيان، اين انجيل آخرين روايت از زندگي مسيح(ع) به حساب ميآيد و از معقوليت و استدلال بيشتري نسبت به ساير روايتها برخوردار است.
وي افزود: اريژن چهار عنصر خاك، آب، هوا و آتش را در تفسير انجيل يوحنا مبنا قرار ميدهد. براي او، آب و خاك مربوط به علم تاريخ و خلقيات است. هوا نيز مربوط به طبيعيات ميشود. آتش نيز با الهيات مرتبط است.
مجتهدي با اهميت اتحاد عقل و وحي در انديشه اريژن اشاره كرد و گفت: طبق عقيده اريژن، وحي در فهم دين اهميت بسيار دارد، اما اين وحي نيز بايد به عقل منجر شود و عقل و وحي بايد با يكديگر همكار شوند. هنگامي كه درجه انسان در خداشناسي بالا ميرود، عقل و وحي به اوج همكاري ميرسند.
عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در بخش ديگري از سخنانش گفت: اريژن نيز مانند افلاطون و ارسطو، شناختن و علم را سعادت ميداند. منظور اريژن از شناخت، شناخت عقلي است. عقل واقعي جستوجوگر و پژوهشگر است كه در مراحل پيشرفتهتر دست به ابداع ميزند. براي او حكمت واقعي با علم تحصلي امروزي ما فرق دارد. او در برابر اين علم كاربردي، حكمتي را قرار ميدهد كه از آن با عنوان «حكمت واقعي» ياد ميكند و معتقد است همين حكمت ما را به خدا ميرساند.
مجتهدي ادامه داد: اريژن در كتاب «درباره تقسيمات طبيعت» با الهام از ارسطو و افلاطون چهار مرتبه را در اين تقسيمات در نظر ميگيرد. بالاترين و نخستين مرحله، خالق غيرمخلوق است. مرحله دوم، مخلوق خالق است كه مترادف با عالم مثال افلاطون قرار ميگيرد. اگر كتابهاي فلسفي و كلامي خودمان را جستوجو كنيم، مرحله دوم اريژن را ميتوان عالم اسماء دانست.
وي افزود: سومين مرحلهاي كه اريژن از آن نام ميبرد، مرحله مخلوق غيرخالق است كه در سنت ما با ممكنالوجود شهرت دارد. مرحله چهارم نيز نه خالق است و نه مخلوق. اين مرحله در سنت ما با عنوان فناءفيالله شناخته ميشود. در ذهن اريژن، مسيح انسان نامتناقضي است كه ميتواند به خدا رجعت كند.
اين نويسنده در بخش ديگري از سخنانش گفت: به اعتقاد من فردي كه فلسفه نخوانده باشد، انگار كه درس نخوانده است. در هر رشتهاي كه تخصص داريم، بايد اطلاعات فلسفي نيز داشته باشيم تا بتوانيم رشته خودمان را بهتر بفهميم. بر حسب حادثه نيست كه افرادي مانند ابنسينا توامان در دو رشته طب و فلسفه تبحر داشتند. او اگر اين دو را با هم تركيب نميكرد، نميتوانست طبيب حاذقي باشد.
مجتهدي تاكيد كرد: ابن سينا ميتواند راهحل فرهنگ ما باشد. افرادي مانند او موفق شدند در عين حال كه درست طبابت ميكردند، درست نيز فكر كنند و با عجين شدن اين دو، حكيم شوند.
اين سخنراني روز گذشته، 26 تير در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي ارايه شد.
نظر شما