دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۰
افشاي ناگفته‌هايي درباره رمان 90 ساله ايراني

عباس پژمان،مترجم اين روزها نگارش كتابي درباره بوف كور با نام «من و بوف كور» را به پايان رسانده است. به اعتقاد اين مترجم نقدها و تحليل‌هاي نوشته شده بر اين كتاب غالبا سليقه‌اي بوده و تا به حال بيشتر منتقدان از منظر ذهنيت‌هاي خودشان اين اثر را نقد كرده‌اند. پژمان گفت: كشف روابط راوي‌ها و معناهاي چند وجهي اصطلاحات در بوف كور براي نخستين بار در اين اثر، جهان تازه‌اي را براي خوانندگان آن پديدار مي‌كند.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، پژمان درباره اين كتاب كه آن را «من و بوف كور» ناميده است، توضيح داد: بوف کور زبان خاصی دارد. اتفاقاتی که در این کتاب روایت می‌شوند، از منطق عادی پیروی نمی‌کنند اما این بدان دلیل نیست که چنین روایتی را بی‌معنی بدانیم یا آن را هر طور که دلمان خواست معنی کنیم.

وي در پاسخ به اين سوال كه «آيا در كتاب شما ديدگاهي متفاوت از جهان بوف كور را خواهيم خواند؟» ‌توضيح داد: در اين اثر سعي داشتم نكته‌هاي خوانده نشده را درباره بوف كور بيان كنم؛ چرا كه تم اصلي اين كتاب را تا به حال كسي در نيافته است. بوف کور اولین رمانی است که من خوانده‌ام! نخستين بار که آن را خواندم هفده سالم بود. از آن پس مقالات و تفسیرهایی هم درباره‌اش مطالعه كردم، اما هیچ یک از آن‌ها جواب آن سوال‌ها را در خود نداشت که این کتاب در ذهن خواننده‌اش برمی‌انگیزد.
 
نويسنده كتاب «من و بوف كور» در ادامه گفت: بوف كور تا به حال بسيار بد خوانده شده است. بسیاری از اظهارنظرهایی که درباره این کتاب می‌شود، اعم از موافق و مخالف، هیچ استدلال محکمی ندارند. با خواندن بوف كور مخاطب سوال مي‌كند كه واقعا چرا باید مردها و زن‌ها انگشت سبابه‌شان را بجوند؟ آن پیرمرد کیست که کنار جوی آب نشسته است و خنده‌اش پشت راوی را می‌لرزاند؟ پیرمرد بعدی کیست که نعش کشی و قبرکنی می‌کند يا پیرمرد خنزرپنزری کیست؟

پژمان با اشاره به نوع روايت رمان و ابهاماتي كه از نگاه خواننده ممكن است در اين‌باره وجود داشته باشد گفت: بوف کور در واقع از دو بخش یا دو روایت تشکیل شده. بعضی از سوال‌ها هم درباره همین مساله است. در روایت اول زن اثیری به دست راوی کشته می‌شود و در روایت دوم «زن لکاته» و نسبت اين دو راوي با هم بسيار جاي تامل دارد. 

مترجم «موز وحشي» با اشاره به وجوه ديگر اين كتاب اضافه كرد: وقتی راوی در نور چراغ مشغول نوشتن است، سایه‌‌اش را می‌تواند ببیند، که جلو چراغ به دیوار افتاده است، در حالي كه آدم وقتی در نور یک چراغ پیه سوز یا نفت سوز دارد می‌نویسد، سایه‌اش مقابل خودش نمی‌افتد و سایه در این حالت باید پشت سر آدم قرار بگيرد. قبل از هدایت بسياري از نویسندگان مانند، گوته، هوفمان، موسه، نروال، آندرسن، موپاسان، پو، اسکار وایلد و داستایوسکی و برخي ديگر  «سایه»شان را تصویر کرده‌اند، ولي سایه هدایت واقعا از همه آن‌ها زیباتر است.
 
پژمان تصريح كرد: از سوي ديگر مي‌توان گفت كه در همه اين سایه‌‌ها شباهت‌هایی احساس مي‌شود. بنابراین مقدار شباهتی که بوف کور با بعضی داستان‌ها و رمان‌ها دارد در همین جاست. همه این‌ها به سنتی تعلق دارند که قدمتش خیلی طولانی است و در دوران رمانتیسم خیلی مورد توجه بوده اند. 

وي همچنين درباره شباهت بوف كور به چند اثر ديگر توضيح داد: آثاري هستند که بوف کور تحت تاثیر آن‌ها نوشته شده، اما واقعا بدون اطلاع از این موضوع هم می‌توان بوف کور را خواند و معنایش را فهمید. در هر حال، یکی از این دو كتاب «نادیا»ی آندره برتون است. اين كتاب در سال 1928 میلادی، مطابق با 1308 هجری شمسی چاپ شد. بوف کور هفت سال بعد از این تاریخ به چاپ رسيد، یعنی در 1315 هجری شمسی یا 1936 میلادی. شواهد و مدارک نشان می‌دهد که هدایت با سوررئالیست‌ها آشنایی داشته است. حتی گفته‌اند که برتون ترجمه فرانسه بوف کور را هم خوانده و در يك سخنرانی از آن تعریف کرده است.
 
اين مترجم در ادامه افزود: سال 1926 میلادی بود که هدایت در پاریس اقامت کرد. او چهار سال در پاریس اقامت داشت. آن سال‌ها دوران طلایی سوررئالیسم بود. بیانیه نخست سوررئالیسم در سال 1924 منتشر شده بود. نادیا در سال 1928 چاپ شد. سوررئالیسم در آن سال‌ها طرفداران پرشور بسیاری داشت. حتی یک روایت هست که هدایت هم بوف کور را در همان پاریس نوشت و با خودش به ایران آورد. در هر حال مهم این است که او هم یکی از شاهکارهای جهانی را با الهام از مکتب سوررئالیسم و زندگی‌اش، در پاریس آن سال‌ها خلق کرد. 

وي با اشاره به اين‌كه در نگارش «من و بوف كور» به اغلب موارد گفته شده دقت نظر داشته‌،‌ تصريح كرد: هرچند که بوف کور نشان‌هایی از نادیا و سوررئالیسم را در خودش دارد، ولي به هیچ وجه در تایید همه عقاید برتون و مکتب او نیست. برتون عقیده خاصی درباره گذشته و آینده داشت. بوف کور این عقیده را به شدت رد می‌کند. می‌دانیم که نگاه و تفکر هدایت بیشتر به اگزیستانسیالیست‌ها نزدیک بود تا به سوررئالیست‌ها. هدايت کسی نبود که بتواند فلسفه تاریخ هگل و تکامل انسان و «روح مطلق» را بپذیرد. در حقيقت سوررئال، زبان تصویری و داستانی واقعی، سه چيز از سوررئالیسم است كه در بوف کور وجود دارد. 

به گفته اين مترجم نگارش اين كتاب به پايان رسيده است و حدود يك ماه آينده به ناشر سپرده خواهد شد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۸
    بسيار عالي تنظيم شده و مصاحبه‌ي‌ جالبي هم هست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها