محمدجعفر یاحقی در نشست «شاهنامه و زبان فارسی» از «شاهنامه» به عنوان نبض زبان فارسی یاد کرد که حس فرهنگی ویژهای را با خود منعکس میکند و گفت: تنوع پیشوندها، مفردات، ترکیبات، سازهها و واژهسازی زبانی در «شاهنامه» بیش از هر اثر دیگری است./
در ابتدای این جلسه، یاحقی اشارهای به برنامههای برگزار شده به مناسبت 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی، در مشهد داشت و در ادامه گفت: در زبان فارسی شاعری جامع چون فردوسی وجود ندارد، البته شاعران بزرگی چون حافظ و مولانا در زبان فارسی ظهور کردهاند، اما جایگاه فردوسی با هیچیک از این شاعران قابل مقایسه نیست.
وی افزود: اگر بر عظمت و حجم اثر سترگ فردوسی یعنی «شاهنامه» قدمت و دیرینگی آنرا نیز بیافزاییم، اهمیت «شاهنامه» تثبیت میشود.
یاحقی از «شاهنامه» به عنوان کهنترین اثر منظوم فارسی نام برد و اظهار داشت: فردوسی «شاهنامه» را حدود سالهای 370 تا 400 هجری سروده و این در حالی است که در آن تاریخ زبان فارسی تازه شکل گرفته است.
وی به آثار منظوم پیش از «شاهنامه» اشاره و تشریح کرد: از میان حجم بالای اشعار و منظومههایی که به رودکی نسبت میدهند، متاسفانه چیزی به دست ما نرسیده است. هرچند این شاعر بزرگ نیز در قالبهای متنوع سرودههایی داشته است، اما تنها حدود هزار بیت از اشعار این شاعر را کم و بیش در اختیار داریم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: همچنین اگر مجموع اشعار شاعران پیش از فردوسی و از زمان رودکی را نیز در نظر بگیریم، تعداد آنها به بیش از سه هزار بیت نخواهد رسید و این موضوع در مقایسه با کار فردوسی و شاهکاری چون «شاهنامه» که حدود 60هزار بیت دارد، بسیار ناچیز است.
وی با تاکید بر این موضوع که «شاهنامه» کاملترین اثر منظوم زبان فارسی در آغاز شکلگیری این زبان است، توضیح داد: در خون و تبار ایرانی همواره شعر وجود داشته و هرچند پیشینه شعر فارسی به پیش از اسلام باز میگردد، اما از صدر اسلام نیز شعر فارسی در جریان بوده است. از سوی دیگر زبان فارسی زبانی چند هزار ساله است.
یاحقی بار دیگر از «شاهنامه» به عنوان کهنترین اثر منظوم فارسی یاد کرد و گفت: در حوزه نثر پیش از «شاهنامه» چند اثر کامل وجود داشته است، اما «شاهنامه» نبض زبان فارسی است و حس فرهنگی ویژهای را با خود منعکس میکند و تمامیت ویژه فرهنگی را در خود دارد.
وی ادامه داد: دایره زبانی فردوسی بسیار وسیع و گسترده است و حتی شاعرانی بزرگ پس از او چون نظامی نیز در این حوزه به پای فردوسی نمیرسند.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره دیگر ویژگیهای «شاهنامه» اظهار داشت: تنوع پیشوندها، مفردات، ترکیبات، سازهها و واژهسازی زبانی در «شاهنامه» بیش از هر اثر دیگری است. همچنین دایره واژگان این اثر از دیگر آثار بسیار افزونتر است. در جایی خواندهام «شاهنامه» بیش از 10 هزار واژه غیر مکرر دارد.
وی توضیح داد: تنوع زبانی در «شاهنامه» بسیار است و برهمین اساس سازه نخستین زبان فارسی را در «شاهنامه» مییابیم. از سوی دیگر عظمت «شاهنامه» به لحاظ واژگان و امکانات واژهسازی که سبب زایش و گسترش زبان فارسی است، نسبت به دیگر آثار برتری دارد.
یاحقی تاثیر اساسی «شاهنامه» بر زبان فارسی را در افزودن رنگ حماسی به زبان فارسی دانست و گفت: بسیاری از تعبیرات امروزی در زبان فارسی بنیاد حماسی دارند و زبان فارسی آنرا مدیون فردوسی است. تعبیرهایی چون کمر بستن به کاری، سپر افکندن یا سینه سپر کردن از این جملهاند؛ البته اگر به زبان آرکائیک و سنتگرایانه نگاه کنیم چنین تعبیرهایی بسیار بیشترند.
این پژوهشگر در ادامه به یکی از مقالههایش با عنوان «شاهنامه در ضربالمثلهای فارسی» اشاره و تصریح کرد: بیش از 130 ضربالمثل از میان ضربالمثلهای زبان فارسی ریشه در «شاهنامه» دارند و همچنین بسیاری از آنها برگرفته از بیتها یا مصرعهای این اثر بزرگ اند.
یاحقی همچنين گفت: فردوسی پیش از خلق «شاهنامه» ابیات دیگری نیز داشته و بسیاری زمان سرایش داستان «بیژن و منیژه» را پیش از به نظم کشیدن «شاهنامه» میدانند که بعدها فردوسی آنرا در پیکره «شاهنامه» جای داده است.
وی در ادامه با تاکید بر تکیه زبان فارسی به اثری چون «شاهنامه» اظهار داشت: زبان فارسی با تکیه بر این اثر توانست موقعیت خودش را در میان دیگر زبانهایی که پس از اسلام ایجاد شدند، حفظ کند؛ البته بحث بر سر قالب زبان نیست. این قالب تنها یک ظرف است و آنچه اهمیت دارد مظروف آن یعنی فرهنگ ایرانی –اسلامی است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: «شاهنامه» هرگز به جنگ یا رویارویی با فرهنگ یا زبان ویژهای نپرداخته است. برخی میاندیشند «شاهنامه» برای مقابله با زبان عربی به نظم کشیده شده است، اما «شاهنامه» مروج فرهنگ ایرانی- اسلامی است. همچنین این اثر با زبان عربی همزیستی مسالمتآمیزی را ایجاد کرده است. از یک سو از این زبان بهره گرفته و از سوی دیگر به آن کمک کرده است.
وی افزود: اگر پژوهشی در حوزه تطبیقی و میان زبان فارسی و عربی باتوجه به اثری چون «شاهنامه» صورت بگیرد، نفوذ این اثر بر زبان عربی مشخص میشود.
یاحقی در ادامه به بحث اندیشههای اسلامی و فرهنگ اسلامی در «شاهنامه» اشاره و تشریح کرد: بسیاری از این مفاهیم را فردوسی به زیبایی در «شاهنامه» درج کرده است و تنها افرادی میتوانند آنرا تشخیص دهند که پشتوانه محکمی نسبت به این مفاهیم یا آیات قرآنی داشته باشند. در حقیقت فردوسی این مفاهیم را از فرهنگ اسلامی گرفته و از آنِ خود و به فرهنگ ایرانی- اسلامی بدل کرده است.
وی یادآور شد: البته نباید فراموش کرد که بسیاری از این مفاهیم چون صداقت، پاکی و درستی در ایران پیش از اسلام و به بیان بهتر در تمامی ادیان الهی وجود داشته و فردوسی نیز به خوبی فرهنگ ایرانی را میشناخته است.
مدیر قطب فردوسیشناسی مشهد، هنر فردوسی را بهرهگیری از میراث گرانسنگ فرهنگ اسلامی معرفی کرد و توضیح داد: فردوسی از این میراث بهره بسیاری گرفته و رنگ و بوی ایرانی ویژهای به آن بخشیده است. بهگونهای که تعالیم اسلامی از طریق زبان فارسی به تمامی قلمرو فارسی زبانان و مملکتهایی که بهطور کامل با زبان فارسی بیگانه بودهاند، اشاعه یافته است.
وی از «شاهنامه» به عنوان اثری مردمی یاد کرد و گفت: این اثر به اعماق جامعه زمان خود نفوذ کرده و در آن زمان به جای همه رسانهها کاربرد داشته است. از سوی دیگر «شاهنامه» کتابی بیآلایش است و هیچ نوع بدآموزی ندارد؛ چراکه فردوسی کمال دقت و رعایت اخلاق را در بیان تمامی مطالب آن داشته است.
یاحقی در ادامه اظهار داشت: معتقدم «شاهنامه» ستون فقرات پیکره زبان فارسی است و در تمام جزئیات این زبان نیز نفوذ کرده و برهمین اساس به پیکره فرهنگ ما نیز کیان ویژهای بخشیده است.
وی در پایان افزود: زبان فارسی وامدار و مدیون فردوسی است؛ چراکه این شاعر با شاهکار خود در عمق جامعه خودش نفوذ کرد و از سوی دیگر در «شاهنامه» میتوانیم ایران و فرهنگ ایرانی- اسلامی را به خوبی ببینیم.
در ادامه این جسه ابوالفضل خطیبی و علی رواقی سخنرانی کردند. گزارش تکمیلی سخنان این دو استاد زبان و ادب فارسی متعاقبا در «ایبنا» متشر میشود.
نشست تخصصی «شاهنامه و زبان فارسی» عصر امروز (دوم خرداد) از ساعت 16 تا 17 و 30 دقیقه در تالار اجتماعات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
نظر شما